به گزارش پارس به نقل از تسنیم، شاید خودش هم فکرش را نمی کرد که یک روز از شهرداری به ورزش بیاید، همانطوری که فکرش را نمی کرد رابطه دوستانه و صمیمی اش با احمدی نژاد یک روز به نقطه ای برسد که دو سال از رفیق دیرینه اش خبری نداشته بازشد. محمد علی آبادی، نامی است که ۸ سال در راس ورزش ایران به گوش می رسد؛ از حضورش در سازمان تربیت بدنی به عنوان رئیس و ساخت وسازها و کارهای عمرانی اش - که البته از آنها دفاع می کند - تا دعوایش با محمد دادکان و تعلیق فوتبال ایران. علی آبادی در این سال ها در متن ورزش ایران حضور داشته؛ چه زمانی که به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی فعالیت می کرد و چه وقتی که به عنوان رئیس کمیته ملی المپیک با سعیدلو رابطه خوبی نداشت و با عباسی به مشکل خورد. او البته در دنیای سیاست هم دستی بر آتش دارد و در آنجا هم حاشیه هایی برایش به وجود آمد؛ از سخنرانی انگلیسی در اوپک - که در این مصاحبه درباره آن هم صحبت کرد - تا آمدنش برای انتخابات ریاست جمهوری و البته دلایل قطع رابطه اش با احمدی نژاد و رابطه اش با مشایی.

گفت وگو با علی آبادی به بهانه بررسی عملکرد ۸ ساله او صورت گرفت. در این مصاحبه تفصیلی بسیاری از مسائل مطرح شد که خیلی از آنها به درخواست او در این گفت وگو نیامده است. او در این سال ها نشان داده خیلی اهل جنجال نیست و شاید به همین خاطر است که ترجیح می دهد بخش های مربوط به صحبت هایش درباره دادکان و صفایی فراهانی رسانه ای نشود، هر چند صحبت های او می توانست برطرف کننده بسیاری از ابهامات باشد اما ظاهرا علی آبادی می خواهد این ناگفته ها را در کتاب خاطراتش که می گوید در آینده نزدیک منتشر می شود، بازگو کند.

 

امروز روبه روی فردی نشسته ایم که بیش از ۸ سال از حضورش در راس و سطح اول ورزش کشور می گذرد. آقای علی آبادی! شما دهه ۶۰ در باشگاه پرسپولیس حضور داشتید، آیا احتمال می دادید روزی فرا برسد که مجددا وارد ورزش شوید و در راس آن قرار بگیرید؟

تا پیروزی انقلاب شدیدا درگیر ورزش و عضو تیم فوتبال دبیرستان و دانشگاه بودم. مرحوم حسین فکری در آن زمان مربی من بود و آقای مالکی هم که از مدیران و مربیان خوب ورزش هستند و برایش آرزوی توفیق دارم مربیگری ما را بر عهده داشت. ورزش را خیلی با علاقه پیگیری می کردم و یکی از بهترین سرگرمی ها و اوقات فراغتم ورزش بود.

در آن زمان با مسائل انقلاب مواجه شدیم که من هم مانند ملت بزرگ و شریف ایران درگیر مسائل انقلاب بودم. بعد از آن جهاد سازندگی را تشکیل دادیم و برای خدمت به مرد عزیز سیستان و بلوچستان به آن استان رفتم. پس از آن موضوع دفاع مقدس و حمله رژیم منحوس و بعثی عراق به ایران مطرح شد. امام راحل در آن زمان فرمودند که جبهه ها نیاز به نیرو دارد و من به صورت داوطلب به مناطق جنگی غرب کشور رفتم و مهندسی جنگ را در کنار حامیان انقلاب همچون سپاه، ارتش و سایر نیروهای انقلابی برعهده گرفتم. در آن زمان بخش عمده ای از مهندسی جنگ در منطقه های آذربایجان غربی و کردستان را بر عهده داشتم. در آن مقطع از مسائل ورزش دور شدم تا اینکه جنگ تمام شد.

آن وقت چه کار کردید؟

پس از اتمام جنگ در سمت معاون بنیاد امور مستضعفین فعالیت کردم. آقای کرباسیان معاون و مهندس مظاهری رئیس وقت بنیاد بودند. با توجه به سوابق و علایق ورزشی من و اینکه پرسپولیس در آن زمان جزو مال و املاک بنیاد مستضعفین بود، از بنده خواسته شد مدیریت این تیم را بر عهده بگیرم و فکر می کنم حدود ۲ سال سرپرستی پرسپولیس را برعهده داشتم. پس از آن درگیر امور کشور از جمله بازسازی راه ها و مناطق آسیب دیده شدم. سپس مدتی در وزارت مسکن فعالیت کردم و نهایتا به شهرداری تهران آمدم.

چگونه وارد ورزش شدید؟

در ابتدا آقای احمدی نژاد نظرش این بود که در وزارت راه باشم اما به هر دلیلی روزی که ایشان قصد داشتند اسامی وزرا را به مجلس شورای اسلامی اعلام کنند، نام من به عنوان گزینه وزارت راه اعلام نشد. پس از آن موضوع از من خواستند در سازمان تربیت بدنی فعالیت کنم، جایی که خیلی هم سازگار با سابقه ۳۰ ساله مهندسی من نبود. این شد که به ورزش آمدم.

این عدم سازگاری را چگونه برای خودتان رفع کردید؟ واهمه ای از حضور در ورزش نداشتید؟

نسبت به ورزش آشنایی و مطالعه داشتم و قبل از اینکه ریاست سازمان تربیت بدنی را قبول کنم، با دوستانی که در ورزش داشتم مشورت کردم و نظرشان را جویا شدم. در بررسی هایی که انجام دادم به این موضوع پی بردم که کار ورزش در رده عالی، مدیریتی است نه ورزشی. وجه اصلی آن مدیریت، سازماندهی، ارتباطات و برنامه ریزی است و کمتر به امور ورزشی برمی گردد. بخش ورزشی به معاونت ورزشی سازمان، بخش خصوصی و ادارات کل استان ها و همچنین فدراسیون ها که بسیار قدرتمند هستند واگذار می شد. پس از بررسی های لازم شروع به کار کردیم و شکر خدا نتایج خوبی هم به دست آوردیم.

به احمدی نژاد گفتید که تجربه چنین کاری را ندارید؟

خودشان به خوبی می دانستند که من تجربه چنین کاری را ندارم و اصلا نیازی به گفتن نبود. احمدی نژاد می گفت موضوع جوانان و ورزش مهم است و کسی باید در راس این کار قرار بگیرد که من او را بشناسم و پای کار باشد. او این کار را خیلی مهم می دانست چرا که آمار قشر جوان جامعه ما بالا است و باید ورزش را توسعه می دادیم و روی آن کار می کردیم. همان طور هم که دیدید این کار انجام شد. افزایش ۱۰ برابری بودجه عمرانی منجر به این شد که فضای ورزشی کشور به بیش از دو برابر قبل افزایش یابد. همچنین افزایش بودجه جاری فدراسیون ها بیانگر این بود که باوری برای حمایت از ورزش وجود دارد.

روز اولی که به سازمان تربیت بدنی آمدید، چه ایده هایی داشتید؟ هدف شما فعالیت در مسائل عمرانی بود و یا به کسب نتیجه هم توجه داشتید؟

اگر از دو سال ابتدایی کارم در پیش از انقلاب صرف نظر کنیم، همواره در رده مدیریت فعالیت کردم. عضویت در شورای سیستان، مسئول کمیته عمرانی، مهندسی جنگ از صفر تا صد، وزارت مسکن، عمران و شهرسازی از جمله جاهایی است که در آنها فعالیت کردم. نگاه من به مسائل شخصی و فردی نبود و نیست بلکه دیدگاه اصلی من به مسائل مدیریتی، سازماندهی و به کارگیری بهترین ها در امور است. روز اولی که به سازمان تربیت بدنی رفتم، اصولا وارد این مطلب نشدم که باید چه کاری انجام دهم و هیچ تصمیمی اتخاذ نکردم.

یادم می آید در اولین بخشنامه ام از تمامی دوستان در جامعه ورزش خواهش کردم همانطور که تا امروز کار می کردند، کار خودشان را ادامه دهند. استدلالم این بود که آمدن یک دولت و رفتن دولت قبلی به این معنی نیست که دولت قبلی در همه زمینه ها اشتباه می کرده و دولت جدید آمده که همه چیز را اصلاح کند. اعتقاد دارم همه با یک نگاه کاری، علمی و فنی ورزش کشور را مدیریت می کردند. ممکن است در طول کار به جاهایی برسم که برخی از بخش ها را نپسندم و یا منطقی نبینم که مجبور به تغییر آن شوم اما به این نگاه هم قائل نبودم که دولت قبلی در تمامی امور خرابکاری کرده و من امروز آمده ام که تمام آنها را درست کنم. دید ما این بود که دیگران زحمت کشیده اند اما ما آمده ایم تا زحمات بهتر و بیشتری بکشیم، بنابراین علت صدور اولین بخشنامه ام این بود.

یکی از انتقادهایی که به مدیریت شما وارد بود این بود که بیش از اندازه به توسعه اماکن عمومی و زیرساخت های ورزشی توجه کردید و سایر موارد را نادیده گرفتید.

این حرف کاملا اشتباه است. دستیابی به جایگاه چهارم آسیا و هفدهم شدن در المپیک، موفقیت های والیبال، بسکتبال، قایقرانی، وزنه برداری و ده ها رشته دیگر بیانگر غلط بودن این نگاه است. تعداد جلساتی که با فدراسیون های ورزشی و مدیران کل استان ها داشتم در تاریخ ورزش کشور بی سابقه است. در مدت ۴ سال بیش از هزار و پانصد جلسه با آن ها داشتم. هرگز نشده رئیس فدراسیون و مدیرکل استانی بخواهد با من دیدار کند اما موفق به این کار نشده باشد. اصولا بدون مطالعه، تدبیر و تحقیق دل را به دریا نزدیم و کاری را شروع نکردیم. قرار شد همه در واحدهای اجرایی کار خودشان را پیش ببرند و متوقف نکنند.

در سی و چند سال کار اداری و اجرایی که در رده های بالای کشور انجام داده بودم، دوستان بسیار زیادی داشتم که بخواهم آنها را به ورزش بیاورم و در این مجموعه جایگزین سایرین کنم اما از این کار خودداری کردم. آقای هاشمی طبا که از بدنه ورزشی بود را به سازمان تربیت بدنی آوردم. ارشدی و فرجی را هم که ورزشی بودند به سازمان آوردم. تعداد افرادی که با من آمدند فکر نمی کنم از ۷-۶ نفر بیشتر شده باشند. در فدراسیون ها به جز یکی دو مورد از نیروهای تخصصی خودشان استفاده کردم.

۶ ماه نخست کاری ام در ورزش را به جلسه با فدراسیون ها، پیشکسوتان ورزش، صاحب نظران، استان ها، ورزشی نویسان و تمام کسانی که در ورزش به نوعی صاحب نظر بودند، اختصاص دادم. فقط در ۶ ماه بیش از هزار جلسه برگزار و نتایج آن را ثبت کردیم. در همین مدت از تمام استان های کشور بازدید کردم. در تمام این سفرها که رفتم با استاندارها، هیئت های استانی، امام جمعه و باشگاه های مطرح جلسه برگزار و دیدگاه های آن را جمع آوری کردم. در پایان به چند مطلب رسیدم که اگر خواستار رشد ورزش کشور هستیم باید آنها را در نظر بگیرم.

آن مطالب چه بودند؟

در آن زمان از بُعد زیرساخت های ورزش، کشور به شدت فقیر بود. آمار فضای ورزشی کشور ۴۲ صدم متر بود در حالی که باید آن زمان حداقل باید برای هر فرد دو متر فضا می داشتیم. باید در بسیاری از شهرها و روستاها که نیروهای قوی و غنی داشتیم و می توانستند در رشد ورزش کشور موثر باشند، زیرساخت هایی را بنا می کردیم. این موضوع خواسته من نبود، بلکه مجموع نامه ها و مطالبات استان های مختلف از سازمان تربیت بدنی چنین بحثی را اعلام می کرد. همه می گفتند ما برای ورزش کردن فضای کافی نداریم و کجا باید تمرین کنیم؟

یکی دیگر از موارد که باید مورد توجه قرار می گرفت، توسعه و تقویت ورزش بانوان در تمامی ابعاد بود. از موارد مهم دیگر که در آن زمان بحث زیادی روی آن وجود داشت، توسعه و افزایش بودجه ورزش کشور بود. اصلاح بودجه ورزش در نظام بودجه ریزی کل کشور از دیگر موارد مهم ما بود. یکی دیگر از مسائل، توسعه بخش خصوصی در ورزش و بها دادن به آن بود.

بحث دیگر این بود که در بازی های آسیایی به مقام چهارمی دست پیدا کنیم و جایگاهمان در المپیک هم به زیر ۲۰ بهبود یابد. هفت هدف خاص را تعریف و در راستای آنها حرکت کردیم که خدا را شکر در تمامی آنها به نتایج مطلوبی که خواستارش بودیم، رسیدیم.

معادل ۵۰ سال گذشته در این مدت ۴ سال، زیرساخت ساخته شد. ورزش بانوان به جایی رسید که در بازی های آسیایی، قهرمانی آسیا و جهانی مدال هایی را به دست آورد. رتبه یک ورزشکار زن ایران در بازی های المپیک به شش رسید. بودجه عمرانی را به بیش از ۱۰ برابر افزایش دادیم. بودجه ورزش دیگر به پولی که از دولت دریافت می کرد، محدود نشد. از شرکت دخانیات و غیره هم پول گرفتیم. بودجه جاری فدراسیون ها شش تا هفت برابر افزایش یافت. در المپیک هفدهم شدیم و در بازی های آسیایی به رتبه چهارم رسیدیم اما اینکه چرا ساخت و ساز ها بیشتر دیده می شود، علتش گستردگی بیش از حد آن است. کاری در آن ۴ سال انجام شد که هیچ کس فکرش را نمی کرد که محقق شود. انفجاری از توسعه زیرساخت‎ های کشور در آن ۴ سال رخ داد. یکی دیگر از کارهای ما کمیته تخصصی فدراسیون های پایه و مدال آور بود که این بخش را مورد حمایت خاصی قرار دادیم. از دل این کمیته رشته‎ های قایقرانی و ووشو بیرون آمد. طرح این موضوع از من بود که باعث مدال آوری این دو رشته شد.

یکی دیگر از موارد، المپیک ایرانیان بود که طرح آن را هم من دادم. دو سه دوره از این مسابقات برگزار شد و نتایج خوبی هم به دست آمد به طوری که استعدادهای زیادی در این رقابت ها شناسایی و جایگزین قهرمانان ملی گذشته شدند. متاسفانه پس از آن در حالی که استان ها، شهرها و روستای کشور انگیزه بالایی برای حضور در پیکارهای المپیک ایرانیان داشتند، این مسابقات دیگر برگزار نشد.

بزرگ ترین چالشی که به عنوان رئیس ورزش در ۴ سال سازمان تربیت بدنی با آن رو به رو شدید، چه بود؟

شاید بزرگ ترین مشکل برای من فوتبال بود که مسئله ناخواسته ای را برای ورزش کشور ایجاد کرد. از اتفاقی که رخ داد، خودم راضی نبودم.

چگونه در ماجرای تعلیق فوتبال، فیفا به حرف شما توجه نکرد؟

نمی دانم چرا و چگونه این اتفاق رخ داد. واقعا نمی دانم چه صحنه سازی هایی صورت گرفت که اینگونه شد اما سازمان تربیت بدنی به هیچ وجه دادکان را برکنار نکرد و ما تا مدت ها جایگزینی برای او نگذاشتیم. در آخر هم آقای کیومرث هاشمی را به صورت موقت انتخاب کردیم که بعدا بتوانیم انتخابات را برگزار کنیم اما من خواهشی از شما دارم.

بفرمایید.

خواهش می کنم این موضوع را خوب بررسی کنید و ببینید کی و کجا سازمان تربیت بدنی حکم عزلی برای دادکان صادر کرده و در کجا اعلام شده که دیگر ایشان در فدراسیون فوتبال حضور نخواهد داشت. اگر عزلی در کار باشد باید به نوعی اطلاع رسانی شود. هیچ کدام از این اتفاقات رخ نداده است. برای دادکان به هیچ وجه نامه ای مبنی بر برکناری یا عزل نزدیم.

آقای احمدی نژاد در این موضوع دخالت نکرد؟

آقای احمدی نژاد به من گفت باید در فدراسیون فوتبال تغییراتی بسیار اساسی صورت بگیرد. منظور او تغییر دادکان نبود؛ بلکه موضوع از دید ایشان خیلی عمیق تر از این صحبت ها بود اما من مدیر بودم و باید بر اساس آن چیزهایی که وجود داشت و می دیدم، تصمیم می گرفتم، نه دیدگاهی که ایشان داشتند. باید فضای موجود در داخل و خارج از کشور را در این خصوص می دیدم. با فضای بین الملل در موارد مختلف کار کرده بودم و می دانستم نباید بی گدار به آب بزنیم و به نوعی رفتاری کنیم که برای ما مشکل ایجاد شود. به همین دلیل من هیچ اقدامی در خصوص برکناری دادکان انجام ندادم.

به نظر شما دادکان رئیس موفقی بود؟

در این رابطه مردم و کارشناسان و رسانه های تخصصی ورزش باید پاسخ دهند.

در هر صورت او نیروی زیرمجموعه شما بود.

من نمی توانم موفقیت را مانند مردم عادی بررسی کنم. موفقیت زمانی است که در فوتبال کشور تغییر اساسی رخ دهد. فوتبال ایران را فقط در چارچوب تیم بزرگسالان نمی بینم بلکه فوتبال شامل فوتبال، فوتسال، فوتبال ساحلی، رده های سنی مختلف و بانوان است. با وجود اینکه در دوره گذشته به جام جهانی راه پیدا نکردیم اما در آسیا به عنوان بهترین فدراسیون فوتبال معرفی شدیم چرا که ملاک ها و معیارهای کنفدراسیون فوتبال آسیا برای بررسی فقط یک تیم نیست. ملاک های AFC توسعه زیرساخت ها، رعایت چارچوب های بین المللی و چندین مورد دیگر است. AFC تمام موارد را بررسی و اعلام می کند. این فدراسیون خوب یا بد است اما عامه مردم به دلیل عشق بالایی که به کشور خود دارند، خواستار این هستند که تیم ملی به جام جهانی برود. در ۴ سالی که آقای کفاشیان در راس فدراسیون فوتبال قرار داشت، تیم های بسیار زیادی از ایران به جام جهانی راه یافتند اما مردم را اقناع نکرد. وقتی تیم ملی بزرگسالان به جام جهانی می رود، آن موج شادی که شاهدش بودیم کشور را فرا می گیرد. بنابراین اگر قصد بررسی موفقیت یا عدم موفقیت یک فدراسیون را داریم باید تمامی مسائل و موارد را به صورتی که گفتم، مورد ارزیابی قرار دهیم.

با متر و معیارهایی که شما به عنوان یک مدیر دارید، دادکان را مدیری موفق ارزیابی می کنید؟

ایشان مدت زیادی در زمان من مدیریت نداشت و حضورش خیلی کوتاه بود. در ۶ ماه اول حضور در سازمان تربیت بدنی درگیر کارهای سازمان بودم و فقط در حد چند جلسه با یکدیگر دیدار داشتیم. بعد از آن هم مسابقات جام جهانی شروع شد و پس از آن هم که ایشان رفتند. اما در مورد بسکتبال و والیبال می توانم تحلیل فنی بدهم.

به نظرتان فدراسیون دادکان در زمان شما و قبل از حضورتان در سازمان تربیت بدنی موفق بود؟

شاخصه های مختلف را در این مورد بررسی نکردم، به همین دلیل نمی توانم بگویم خوب بود یا بد. باید روابط ۴ ساله با رسانه ها، تیم های پایه، بانوان و غیره را مورد بررسی قرار دهم و سپس اظهار نظر کنم اما نتایجی که تیم ملی فوتبال در جام جهانی ۲۰۰۶ به دست آورد همانی بود که دیدید.

بعد از جام جهانی هم ماجرای کمیته انتقالی رخ داد و مسائلی که بین شما و آقای صفایی فراهانی پیش آمد. در آن زمان ذهن شما بیش از حد معطوف به یک رشته ورزشی شد در حالی که شما به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی باید همه فدراسیون ها را مدیریت می کردید.

ذهن من به جای خاصی نرفت. بازدید ها، جلسات و نشست های ما در آن زمان به خوبی پیگیری می شد. من ۱۶۴ سفر استانی داشتم و فکر نمی‎ کنم هیچ رئیس سازمانی این تعداد سفر رفته باشد. به همه استان ها و شهرها رفتم و به تمامی فدراسیون ها در محل های خودشان سر زدم و با آنها نشست برگزار کردم. همه فدراسیون ها بیش از ۱۵ بار به سازمان آمدند و با آنها جلسه برگزار کردیم، تا جایی که امکان داشت در مسابقات فدراسیون های مختلفی که در ایران برگزار می شد، حضور پیدا می کردم. وقتم را به آن شدتی که شما می گویید صرف فوتبال نکردم و در حد لازم به آن توجه داشتم.

اما قصد داشتید رئیس فدراسیون فوتبال شوید؟

هیچ وقت قصد چنین کاری را نداشتم. آقای احمدی نژاد با توجه به شناختی که من از فوتبال داشتم، اعتقاد داشت اگر به فدراسیون بروم، فوتبال خیلی می تواند موفق باشد. شاید ۱۵ روز خدمت ایشان در خصوص این موضوع صحبت کردم و گفتم من رئیس سازمان تربیت بدنی هستم و صلاح نیست رئیس یک فدراسیون هم باشم اما ایشان برای این کار مصر بود. برخلاف میل باطنی و به عنوان آخرین نفر برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال نام نویسی کردم. در هر صورت این نظر رئیس جمهور بود و من باید از آن تبعیت می کردم. بعد از آن هم که اعلام کردند کاندیدا شدن من ایراد دارد، از حضور در انتخابات کناره گیری کردم.

دیپلماسی ما در سازمان تربیت بدنی می توانست در ماجرای تعلیق فوتبال قوی تر باشد؟

ما سعی خودمان را کردیم و اقدامات لازم را انجام دادیم اما آنها با توجه به روابطی که داشتند ظاهرا قوی تر عمل کردند.

به نظر می رسد همچنان پس از سال ها هنوز رازهایی در دل شما است؟

خیر، چیزی وجود ندارد که بخواهم بگویم.

تصور می کنیم اتفاقات فوتبال شما را بیشتر از اتفاقات کمیته ملی المپیک اذیت کرد.

وقتی انسان احساس می کند کشور در حال ضرر دیدن است و ورزشی که مردم به آن علاقه زیادی دارند در حال آسیب خوردن است، طبیعتا در روحیه اش تاثیر منفی می گذارد. بیشترین چیزی که من را در مورد فوتبال اذیت کرد، این بود که چرا در دوره گذشته راهی جام جهانی نشدیم.

آن زمان فکر می کردید فوتبال تعلیق شود؟

خیر، چرا که دلیلی برای تعلیق فوتبال ایران وجود نداشت.

داریوش مصطفوی گفت فیفا نمی تواند ایران را تعلیق کند و شما ایشان را برای رفع مشکل آوردید.

خیلی از افراد دیگر هم بودند. از نفرات زیادی درخواست کردیم تا در راستای رفع این مشکل ما را همراهی کنند تا فوتبال تعلیق نشود. البته فوتبال ایران به آن صورت تعلیق نشد چراکه ما در تمامی مسابقات شرکت کردیم. تعلیقی که در مسابقات نباشیم، صورت نگرفت اما اجازه برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون به ما داده نشد. معنی تعلیق این است که شما از حضور در مسابقات منع شوید که فوتبال ما دچار چنین مشکلی نشد.

مصطفوی با شما جلسه برگزار کرد و پس از آن گفت من ۵۰ سال در ورزش هستم و تا به حال به اندازه این یک جلسه تجربه کسب نکردم. مگر چه چیزی به او گفتید؟

صحبت زیادی با هم انجام دادیم. در حرف هایم جمع بندی کل صحبت های فوتبالی ها را مطرح کردم و چیزی از خود ابداع نکردم.

افکار عمومی هنوز در خصوص توصیه شما به کفاشیان برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال قانع نشده است. خود کفاشیان اعلام کرد که علی آبادی به من گفته به فدراسیون فوتبال بیا.

من کسی را برای کاندیدا شدن منع نمی کردم و هر شخص دیگری هم خواستار حضور در این انتخابات بود، به او می گفتم که ثبت نام کند. هر کدام از مدیران ورزشی خواستار حضور در فدراسیون فوتبال بودند ما او را منع نمی کردیم.

منع نمی کردید اما تاکید هم نکردید؟

من نه کسی را منع و نه به کسی تاکید کردم.

اما کفاشیان گفت تاکید شما بوده که در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کند.

آقای کفاشیان را یک فرد باسابقه و کارکرده در ورزش کشور می دانم. اگر داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال هم می گفت که قصد ثبت نام در انتخابات فدراسیون فوتبال را دارم، می گفتم خوب است چرا که شما توانایی این کار را دارید. یک رئیس فدراسیون امور مدیریتی را انجام می دهد نه مسائل فنی را. امور فنی در بخش های خودش انجام می شود. هر مدیر دیگری هم قصد کاندیدا شدن داشت ما او را منع نمی کردیم و در شرایطی که مدیری قوی وجود داشت تاکید می کردیم.

کمی به گذشته برگردیم؛ از زمان آشنایی شما با آقای احمدی نژاد، این اتفاق از کجا شکل گرفت؟

از زمان جنگ در کردستان با یکدیگر آشنا شدیم.

در این مدت سی و چند ساله با یکدیگر در تماس بودید؟

ارتباطات دوستانه ای با هم داشتیم اما خیلی به یکدیگر نزدیک نبودیم. بچه هایی که در کردستان با هم در زمان جنگ فعالیت می کردند، نشست هایی با هم داشتند.

به نظر می رسد که آقای احمدی نژاد در ورزش زیاد دخالت می کرد. این موضوع درست است؟ مثال بارز آن اظهارات کفاشیان بود که گفت هرکسی جای من بود دایی را برکنار می کرد. آیا آوردن و برکناری دایی با دستور رئیس جمهور پیشین بود؟

آوردن دایی دستور احمدی نژاد نبود. روی چند گزینه کار شد. دایی، قطبی، قلعه نویی و چند گزینه دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفتند که در نهایت دایی به عنوان سرمربی تیم ملی معرفی شد. احمدی نژاد در خصوص انتخاب سرمربی تیم ملی نظری نداشت و صحبتی با من نکرد اما در برکناری او پس از اینکه آن باخت ها پیش آمد، نظر احمدی نژاد این بود که دایی دیگر نمی تواند کاری انجام دهد. نظر احمدی نژاد برکناری دایی بود. با این حال ایشان در ورزش دخالت نمی‎ کرد چون روحیه من طوری نبود که بخواهم دخالت را بپذیرم. برای چه چیزی نتوانستم در وزارت نفت حضور پیدا کنم؟

به چه علت؟

به این علت که می خواستند بگویند فلانی را در اینجا و دیگری را در آنجا قرار بده. من هم با این قاعده مخالف بودم.

در ورزش هم بحث دخالت ها وجود دارد.

ایشان در ورزش دخالت نکردند. احمدی نژاد حتی یک نفر را هم برای پست های معاونین، مدیران کل و فدراسیون به من معرفی نکرد.

آقای مشایی چطور؟ او در ورزش دخالت می کرد؟

مشایی که اصلا با من تماس نمی گرفت. او با من به هیچ وجه تماس نمی گرفت چون مواضع من را می دانست. یک بار هم نشد ایشان در مورد ورزش چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم با من تماس بگیرد.

همین موضوع باعث شد روابط سی و چند ساله شما با احمدی نژاد به پایان برسد؟

ما نظرات خود را در مورد اداره کشور و چگونگی حضور افراد صریحا اعلام کرده بودیم و دیدگاه خود را منتقل می کردیم. خیلی ها در داخل دولت بودیم و حرف خودمان را می زدیم. باید می ایستادیم و کار خود را انجام می دادیم، چرا که اگر ما کنار می رفتیم قطعا شخص دیگری را جایگزین می کردند. ضمن اینکه حجت شرعی برای کنار رفتن نداشتیم که اگر داشتیم، حتما رها می کردیم و می رفتیم چون مسئله ما برای اداره کشور شخص آقای احمدی نژاد نبود. ایشان هم یکی از ما و با ما رشد کرده بود. مسئله ما اداره کشور و مقام معظم رهبری است.

امروز خیلی خوشحالم دکتر روحانی با یک منطق کاملا محکم در کنار رهبری قرار گرفته است؛ ضمن اینکه کارش را هم به صورت مستقل و محکم انجام می دهد. در آنجا هیچ حجت شرعی که کار را رها کنیم، نبود. حتی یکی دو بار که استمزاج و از برخی دوستان سوال کردم که ببینم نظر چه است، دیدم نظر این نیست که کسی کارش را ترک کند یا استعفا دهد.

یعنی این اواخر روابطتان با احمدی نژاد شکرآب شده بود؟

بله، همین طور است.

الان با هم ارتباط دارید؟

حدود دو سالی است که دیگر هیچ ارتباطی با هم نداریم. قبل از آن و بعد از داستانی که برای وزارت نفت پیش آمد این ارتباطات خیلی کمتر شد.

حتی در مورد مسائل کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش و بحث تعلیق های پیش آمده صحبتی با یکدیگر نداشتید؟

هیچ صحبتی با هم در این مورد نکردیم.

مشکلات به خاطر آقای مشایی بود یا از موضوع وزارت نفت آغاز شد؟

ما در مورد بحث آقای مشایی و چند تن دیگر نظراتی داشتیم. فارغ از اینکه این نفرات چه شخصیتی دارند، می گفتیم امروز نظام با حضور و ورود این نفرات موافق نیست. بحث دیگر ما این بود که باید به مردم این اختیار را بدهیم که خودشان رئیس جمهورشان را انتخاب کنند. نباید کسی را به مردم تحمیل می کردیم. چه اصول و عملکردی باعث شده که شخصی مثل آقای مشایی اینقدر عزیز باشد؟ کسی که کار خیلی خاصی برای کشور انجام داده است، می آید در جایگاه بالاتری قرار می‎ گیرد. این یک موضوع عادی است. اینکه یک نفر از مدیر کلی به بالا می آید، بعد از آن معاون و سپس وزیر می شود کاملا عادی است و ما نمونه های زیادی از آن را دیده ایم اما چیزی در این خصوص ندیده بودیم و در این مورد سوالات زیادی داشتیم که چگونه این همه آدم متدین، صالح، سالم و خوشنام رها و یا خیلی ها به خاطر این فرد اخراج می شوند؟ اینها برای ما سوال بود که هنوز هم پاسخی به آنها داده نشده است.

پس شانس آوردید، چراکه امکان برکناری تان در کمیته ملی المپیک وجود نداشت وگرنه شما هم باید می رفتید.

نمی توانم روی این موضوع بحثی کنم اما ما معتقد بودیم که باید خرد جمعی، فردی را برای ریاست جمهوری بعدی معرفی می کرد. ما حق نداریم پرچم دست بگیریم، از رانتی استفاده کنیم و فردی را بالا ببریم و او را با امکانات دولت معرفی کنیم و برای فرد خاصی تبلیغات انجام دهیم. حرکت ما از اول در راه انقلاب و گفتمان امام راحل و رهبری بوده و این رفتار با تفکرات اساسی و اولیه انقلاب منافات دارد.

اما شما نقش عمده ای در ریاست جمهوری احمدی نژاد داشتید.

آقای احمدی نژاد یا هر شخص دیگری که باشد برای من فرقی ندارد. هرکسی برای حفظ این نظام، پیشرفت آن، اشتغال جوانان، امنیت ملی و همگرایی در بخش های مختلف نظام کار کند، ارزشمند است و به عنوان یک عضو کوچک این جامعه از آن حمایت می کنم. امروز که آقای روحانی آمده وقتی ادبیات و دیدگاه ایشان را درست و عقلانی و رفتار با برنامه و با تدبیر ببینم، هرکاری که از دستم برآید برایش انجام می دهم. ممکن است دکتر روحانی و مجموعه همکارانش هیچ کاری برای من نداشته باشند اما من اخلاقا و شرعا تا زمانی که او در این روند حرکت می کند، به خودم تاکید می کنم باید از ایشان حمایت کنی. من آدم سیاسی نیستم که به دنبال گروه خاصی بروم.

ولی شما را به عنوان یک اصولگرا می شناسند.

اصولگرا بودن با سیاسی بودن دو موضوع متفاوت است. اگر در ۸ سال گذشته یک جمله سیاسی از من پیدا کردید، جایزه دارید. یکی اصولگرای سیاسی است اما من دیدگاه متفاوتی دارم و آن این است که باید کشور را با تضارب آرا و نظر مردم اداره کنیم، نه اینکه بگوییم اصولگرایان و یا اصلاح طلبان کشور را اداره کنند. اینکه روش اداره کشور نیست. باید دید مردم چه می خواهند. هر کسی دیدگاه خود را مطرح کند، مردم هم رای می دهند. وقتی رای آورد، مردم هم حمایت کنند. ۴ یا ۸ سال بعد ممکن است گروه دیگری وارد شود و نظرات خود را بیان کند و مردم به او رای بدهند اما تمام رفتارها باید در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی باشد و هر گونه تغیرات هم باید در چارچوب همین قانون اتفاق بیفتد. دیدگاه من این است.

از اول انقلاب تا به حال هر چند رئیس جمهوری که آمده من در آن دولت بوده‎ ام و کار کرده ام. با آقای هاشمی کار کردم. زمانی که مقام معظم رهبری رئیس جمهور بودند هم من فعالیت کردم. در زمان شهید رجایی در دولت حضور داشتم و در زمان ملعون بنی صدر در وزارت راه بودم و در دولت قبلی هم با آقای احمدی نژاد کار کردم. امروز هم اگر تشخیص افرادی که در راس کار هستند و اداره کشور را برعهده دارند این است که در گوشه ای می توانم کار کنم، قطعا چنین کاری را خواهم کرد. ما جزو این کشور هستیم. در جنگ و جبهه بودیم. هرکجا که نظام نیاز داشت در جهاد، در جبهه و بازسازی و… بوده ایم و پای نظام ایستاده ایم. امروز هم اگر نیازی به ما باشد، ما هستیم.

البته شما در این دوره قصد داشتید خودتان در راس دولت قرار بگیرد.

تصمیمی داشتم اما وقتی رفتم و دیدم در آنجا چه فضایی است و چه تعداد نفرات برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند، دیدم کارم منطقی نیست و شاید بیشتر این حرکتم وجه سیاسی پیدا کند و به نام اینکه از طرف دولت در حال نام نویسی هستم، قلمداد شود. در حالی که قرار نبود به عنوان نماینده دولت ثبت نام کنم.

روایتی وجود دارد که شما پیش از حضور در وزارت کشور برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری، استخاره کردید و بد آمد اما توجه نکردید و برای ثبت نام به وزارت کشور رفتید.

اصولا خیلی کم استخاره می کنم مگر در جایی که واقعا در یک شرایط مساوی قرار بگیرم و مشورت جواب ندهد. اول بنا را به استشاره و بررسی قرار می دهم و اگر در جایی در شرایط مساوی بمانم، استخاره می کنم.

پس از رفتن شما، هاشمی رفسنجانی و مشایی برای ثبت نام آمدند. این موضوع کمی شائبه برانگیز بود. با شما تماس گرفتند و گفتند ثبت نام نکنید؟

من یک سال و نیم بود که هیچ ارتباطی با احمدی نژاد نداشتم. به خاطر برخی از مسائل مکدر بودم و اگر هم می خواستم نام نویسی کنم قطعا پس از آن اعلام می کردم به صورت شخصی وارد انتخابات شده ام. کما اینکه برای انتخابات شورای شهر هم اعلام کردم به صورت مستقل حضور پیدا خواهم کرد.

در زمان حضور در راس ورزش کشور چند رئیس فدراسیون را برکنار کردید؟

واقعا نمی دانم و در این مورد حضور ذهن ندارم اما هر کاری که کردیم، منجر به اعتراض نشد. در آن زمان تغییرات در سازمان تربیت بدنی بیشتر جابه جایی بود تا برکناری. تعدادی از افراد هم استعفا دادند.

خودشان استعفا دادند یا استعفا داده شدند؟

نباید با آبروی افراد بازی کرد. آقای هاشمی که معاون من بود در آن زمان روسای فدراسیون ها را صدا می‎ زد و می گفت این مسائل وجود دارد، بهتر است شما نباشید. معمولا خودشان استعفا می دادند و می رفتند. این کار با یک روش منطقی انجام می شد. گاهی هم فردی سالم نمی توانست با زیرمجموعه خود کار کند. اعضای فدراسیون معترض بودند و دائما جنگ و دعوا در آن مجموعه وجود داشت. این فرد به یک فدراسیون دیگر می رفت و شخص دیگری جایش را می گرفت. فکر نمی کنم در آن مدت ۴ سالی که در سازمان تربیت بدنی حضور داشتم بیش از ۱۵-۱۴ فدراسیون جابه جا شده باشند.

اعتقاد دارید در کدام یک از تغییرات اشتباه کردید؟

من کسی را برکنار نمی کردم. سیستم ارزشیابی داشتیم و هرکدام از روسای فدراسیون ها اگر نمرات لازم را در اهداف تعیین شده به دست نمی آوردند، شورای معاونین شرایط را بررسی می کرد و می‎ گفت این فرد در امور محوله موفق نبوده است. همین موضوع در استان ها وجود داشت. یعنی به صورت شخصی در هیچ فدراسیونی تصمیم نگرفتم. گاهی می دیدیم سازمان تربیت بدنی روی فردی نظر مثبتی ندارد و تصمیم گرفته می شد او در راس کار نباشد اما اکثرا تغییرات روی ارزشیابی هایی که در بالا گفتم صورت می گرفت. سیستم مدیریت در آن زمان طوری بود که اعتراض فدراسیون های جهانی را در بر نداشت. ضمن اینکه هیچ رئیس فدراسیونی هم اعتراض نکرد و مشکلات امروز را نداشتیم.

فدراسیون هایی بودند که بازیکنان و مربیان آن پشت درهای سازمان تربیت بدنی تحصن کرده بودند و می گفتند ما با این آدم کار نمی کنیم. یکی دو فدراسیون اینگونه بودند و ما سعی کردیم مشکلات را حل کنیم که چنین هم شد اما در مواردی طرفین نتوانستند با یکدیگر کار کنند. به آن شخص می گفتیم بهتر است کنار بروید تا مجموعه ضربه نخورد. نمی شود که از صبح تا شب جنگید.

قبول دارید آن زمان رسانه ها و فدراسیون های ورزشی به قدرت امروز نبودند؟

یعنی می‎ خواهید بگویید من شانس خوبی در این زمینه داشتم؟ شاید شانس و شاید هم مدیریت خوب آن زمان بود. سعی کردیم با اخلاق مداری، حفظ حرمت انسان ها و با رفاقت تغییراتی را در راس امور صورت دهیم. اگر فردی خدای نکرده فساد مالی و اخلاقی داشت، هیچ کس تحمل نمی کرد و تغییر رخ می داد.

در تصمیم گیری ها چقدر سلیقه را دخیل کردید؟

سلایق مجموعه ای که رئیس در آن کار می کرد را دخیل می کردیم ولی سلایق خود را وارد نمی کردیم.

خودتان چطور؟ اصلا سلیقه را در تصمیمات دخیل نکردید؟

اصلا این کار را نکردم. خیلی ها بودند و هستند که از شخصیت فردی آنها رضایت ندارم اما چون خوب کار می کنند، در مدیریت قدرتمند هستند و ورزش را جلو می برند، برکنارشان نکردم.

در زمانی که رئیس سازمان تربیت بدنی بودید، تعاملتان با کمیته ملی المپیک چگونه بود؟

خیلی خوب بود. من همیشه در جلسه شورای معاونین از قراخانلو دعوت می کردم که حضور داشته باشد. در غیر این صورت حتما از کفاشیان که در آن زمان دبیرکل کمیته ملی المپیک بود خواهش می کردم در جلسه شورای معاونین حضور داشته باشد، چرا که خواستار این بودیم که کمیته ملی المپیک هم در جریان مسائل باشد. به همه دوستانم گفته بودم به هیچ وجه در کار کمیته ملی المپیک دخالت نکنید و فقط کمیته گزاش کاری خود را به ما ارائه دهد. نمی گویم صد در صد اما یقینا ارتباط خوبی بین کمیته و سازمان تربیت بدنی وجود داشت.

۴ سال شما در سازمان تربیت بدنی به اتمام رسید و پس از آن به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت نفت به مجلس معرفی شدید.

نفت را بگذارید برای بعد. این موضوع برای خودش داستان بسیار مفصلی دارد که در این محفل نمی گنجد.

شما کار خاصی برای رای آوردن در انتخابات کمیته ملی المپیک انجام دادید؟

اگر سابقه را بررسی کنید، خواهید دید روسای فدراسیون ها و دوستانی که در ورزش فعالیت می کردند به من پیشنهاد حضور در انتخابات کمیته ملی المپیک را دادند. زمانی که در سازمان تربیت بدنی حضور داشتم، هیچگونه تغییر و جابجایی برای تحقق چنین موضوعی صورت نگرفت. دوستان اینقدر به من محبت داشتند که پیشنهاد چنین کاری را دادند. تعداد زیادی از روسای فدراسیون ها خواستار این موضوع بودند. رای گیری در کمیته ملی المپیک مخفی است و اصلا مشخص نیست چه کسی به چه فردی رای می دهد اما در انتخابات کمیته ملی المپیک، ۵۸ رای از ۶۶ رای ماخوذه را به دست آوردم. فکر می کنم یزدانی خرم و قراخانلو رقبای من بودند.

تقریبا در آن دوره تمام کسانی که برای هر سمتی کاندیدا شده بودند، رای آوردند. این نشان می داد سازمان، کمیته و فدراسیون ها کاملا یک دست بودند و همدیگر را باور داشتند؛ در غیر این صورت الزامی وجود نداشت که به من رای بدهند.

به نظر می رسد در انتخابات کمیته ملی المپیک، اعضا باید به رئیس و یا گزینه رئیس سازمان وقت و وزارت ورزش کنونی رای بدهند.

این برداشت شخصی شماست.

شاید اعضا به نوعی توجیه می شوند که باید به رئیس یا گزینه رئیس ورزش رای بدهند.

یعنی الزامشان می کردیم که به فرد خاصی رای بدهند؟ من به این موضوع اعتقادی ندارم.

البته در آن زمان که شما برای انتخابات کمیته ملی المپیک کاندیدا شدید، هنوز دولت در راس کار قرار داشت و شما هم رئیس سازمان تربیت بدنی بودید، ضمن اینکه احتمال ادامه فعالیت دولت بسیار بالا بود.

اصلا بحث دولت و ادامه کار آن مطرح نبود. موضوع این است که زمانی من برای کاندیدا شدن پیش قدم می شوم و زمانی هم یک جمعیت که اکثریت اعضا هستند پیگیر کاندیداتوری من می شوند. اگر این بحثی که شما بگویید وجود داشته باشد من باید با نصف آرا رای می آوردم. چه دلیلی دارد همه به من رای بدهند؟ اعضا می توانند رای ندهند چرا که آرا مشخص نیست.

با یک سابقه ۴ ساله در ورزش به کمیته ملی المپیک آمدید و دیگر علی آبادی روز اول نبودید که کارهای عمرانی انجام داده است. حالا سابقه ۴ سال حضور در ورزش را داشتید. اگر بخواهید مقایسه ای با ۴ سال ابتدایی داشته باشید چه تفاوت هایی بین این دو وجود دارد؟ و اینکه در مورد آغاز تنش های ورزش دقیقا همان جایی که ۲ رجل سیاسی هم خط و همسو روبروی هم قرار گرفتند صحبت کنید و بگوید مشکلات شما با سعیدلو از کجا شروع شد؟

من با آقای سعیدلو هیچ تنشی نداشتم اما ظاهرا ایشان با همه مشکل داشتند.

نداشتید؟ حتما با عباسی هم مشکلی نداشتید!

مشکلم با عباسی خیلی کمتر بود. آقای سعیدلو با خودش هم تنش داشت. فکر نمی کنم کسی وجود داشته باشد که با ایشان دچار مشکل نشده باشد. ما اعتقاد داشتیم که نباید در مسائل کمیته ملی المپیک دخالت شود چرا که این کمیته یک واحد مستقل است. البته این را باور داریم که باید به وزیر ورزش یا رئیس سازمان وقت پاسخگو باشیم و دیدگاهش را مورد توجه قرار دهیم ولی قرار نیست هر چیزی که گفته می شود انجام شود.

سعیدلو در امور کمیته ملی المپیک دخالت می کرد؟

ایشان اعتقاد داشت اعضای کمیته ملی المپیک باید استعفا بدهند و انتخابات دوباره برگزار شود. کمیته ملی المپیک بودجه مستقل دارد و روی فدراسیون ها نظارت می کند. هر جا وزارت ورزش نظر خاصی داشته باشد، کمیته ملی المپیک هم اعمال می کند.

سوال اینجاست که شما در آن زمان با احمدی نژاد رابطه خوبی داشتید و آقای سعیدلو هم همینطور اما علت درگیری چه بود؟

ما واقعا در کمیته ملی المپیک مشکلی نداشتیم. چالش از طرف سازمان تربیت بدنی بود. ما کاری با آنها نداشتیم.

با صحبت حل نمی شد؟

صحبت کردیم اما ایشان می گفت ما مشکلی نداریم ولی در رسانه ها صحبت ها و مطالب دیگری عنوان می شد. سوالم اینجاست که کمیته چه مشکلی می توانست با سازمان تربیت بدنی داشته باشد؟

سعیدلو می گوید مشکلی نداشتیم شما هم می گویید مشکلی نداشتیم، پس این وسط چه کسی مشکل داشت که آن اتفاقات رخ داد؟

ما در ارتباط با مسائل کمیته ملی المپیک و هویتی آن وظیفه داریم و متعهد هستیم که اختیاراتش را به کسی ندهیم. وظیفه داریم آن چیزی که به عنوان منابع مالی می گیریم، فقط برای فدراسیون ها صرف کنیم و به جای دیگری ندهیم چرا که نمی توانیم این کار را کنیم. معتقد بودیم سعیدلو و یا هر فرد دیگری نباید در مسائل کمیته ملی المپیک دخالت کند. وزیر ورزش و رئیس سازمان تربیت بدنی وقت، نفر اول ورزش کشور است و همه باید با سیاست های آن همراه باشند. اعلام کردیم هر سیاستی که شما داشته باشید پیروی می کنیم و بگویید به کدام فدراسیون پول بیشتر و روی کدام فدراسیون سرمایه گذاری زیادی انجام دهیم. آمادگی این را داشتیم اما اعلام هم کردیم اختیارات کمیته ملی المپیک را نگیرید. واقعا کمیته مشکل خاصی نداشت و موضعی هم نداشت که بخواهد درگیری در آن وجود داشته باشد.

بحث خصومت های شخصی نبود؟

خیر، از هیچ جا هیچ گونه دلخوری و یا ناراحتی وجود نداشت. من سعیدلو را به ورزش آوردم. ۳ ماه به آغاز دولت دهم مانده بود، نزد احمدی نژاد رفتم و گفتم که نمی خواهم در دوره بعدی در ورزش حضور داشته باشم. احمدی نژاد می گفت تو در ورزش جا افتاده ای و بهتر است که بمانی. ایشان اعتقاد داشت عملکرد خوبی داشته ام و موفقیت های خوبی هم حاصل شده است. احمدی نژاد به من گفت در ورزش بمان و به کارت ادامه بده اما من قصد داشتم سراغ کار خودم بروم.

چرا به این نتیجه رسیدید؟

در هر صورت من، هم مهندس ساختمان هستم و هم مهندس معمار و سوابق کاری سی و چند ساله در این زمینه دارم. فکر می کردم در جاهای فنی - مهندسی می توانم بهتر کار کنم.

یعنی باید ۴ سال سپری می شد تا به این نتیجه برسید؟

قرار بود به وزارت راه بروم. در اول مصاحبه علتش را گفتم که چه شد. در هر صورت حضور در سازمان تربیت بدنی دستور رئیس جمهور بود.

در دولت دهم دستور رئیس جمهور نبود که در ورزش بمانید؟

چرا، احمدی نژاد به من گفت که در ورزش بمان اما من گفتم علاقه مندم به حرفه تخصصی خودم برسم و شخص دیگری بیاید. ورزش بر خلاف ظاهرش واقعا سخت است.

پس چرا به کمیته ملی المپیک آمدید؟

قبل از پایان دولت دهم در کمیته ملی المپیک انتخاب شدم و در حال فعالیت بودم، ضمن اینکه کمیته ملی المپیک مشکلات سازمان و یا وزارت ورزش را ندارد. مسائل کمیته خیلی جمع و جورتر و وظایف آن کاملا مشخص است. در کمیته ملی المپیک فقط باید روی ۳۵ فدراسیون نظارت صورت بگیرد؛ آن هم در رده قهرمانی و دیگر نیازی به این نیست که با ورزش استان، پایه، باشگاه ها و آماتوری کاری داشته باشید.

می گویند کسانی که در دولت به آنها سمت نمی رسد، راهی ورزش می شوند؟

شاید اینطور باشد. اگر از قدیم این بوده پس در مورد من هم صدق می کند.

در مورد وزارت نیرو چه صحبتی دارید؟

دو سه رای کم آوردم.

شایعه شده بود خود احمدی نژاد می خواست شما رای نیاورید؟

حالا بماند.

کسی را برای ورزش به آقای احمدی نژاد پیشنهاد دادید؟

چهار پنج نفر را به ایشان پیشنهاد دادم، از جمله آقای سعیدلو، زریبافان، امیدوار رضایی و یکی دو نفر دیگر. گفتم اینها گزینه های مناسبی هستند.

پس اعتقاد دارید که شما سعیدلو را به ورزش آوردید؟

من ایشان را به پرسپولیس آوردم و عضو هیئت مدیره این باشگاه کردم.

چرا این کار را کردید؟

چون می توانست از جهت منابع مالی کمک زیادی به پرسپولیس کند.

این کار را انجام داد؟

فکر کنم. جایگاهی که داشت، می توانست کمک مالی به پرسپولیس کند. خیلی از افرادی که به عضویت هیئت رئیسه و یا هیئت مدیره باشگاهی در می آیند به خاطر جذب منابع مالی است.

مشکل شما با سعیدلو تا روز آخر ادامه داشت؟

تقریبا.

می توان بازی های آسیایی را اوج مشکلات شما با سعیدلو دانست؟

بله، اوج آن بازی های آسیایی گوانگجو بود.

ارتباطتان چگونه بود؟ یعنی وقتی همدیگر را می دیدید روی از هم برمی ‎ گرداندید؟

نه به این صورت.

امیرحسین آیت اللهی، رئیس پیشین فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو چقدر در این مشکلات نقش داشت؟

اصلا نمی دانم ایشان که بود، از کجا آمد و چگونه هم رفت. نمی دانم در این تنش نقش داشت یا خیر.

گفته می شد آیت اللهی به خاطر رابطه خوبی که با حسین المسلم داشت در بازی های آسیایی گوانگجو مشکلات زیادی در مورد اهدای مدال به وجود آورد. این موضوع صحت دارد؟

نه، این گونه نیست ایشان رابطه خوبی با حسین المسلم نداشت. او رئیس فدراسیون شنای ایران بود و حسین المسلم نایب رئیس فدرا