به گزارش پارس ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

آمریکا نمی داند تلافی سوریه چه قدر سهمگین است

آنچه در این میان قابل توجه است از یک سو قدرت موشکی بالای سوریه و از دیگر سو حساسیت دریای مدیترانه است. سوریه بر بخش مهمی از سواحل شرق مدیترانه اشراف دارد. صرف نظر از اهمیت مسئله سوریه برای روسیه و نوع واکنش مسکو، شایان ذکر است که سوریه می تواند از دو سمت غربی و جنوب غربی تهدیدهای جدی علیه نیروهای آمریکایی و انگلیسی و تأسیسات مهم رژیم صهیونیستی ایجاد کند. هم اکنون ۳ ناو جنگی در دریای مدیترانه- منطقه نزدیک سوریه- حضور دارند که می توانند اهداف مهمی برای حملات غافلگیرکننده سوریه باشند.

  این موضوع در ابعادی محدودتر در جنگ ۲۰۰۶ لبنان و رژیم صهیونیستی مسبوق به سابقه است به نحوی که حزب الله دو فروند ناوچه پیشرفته ساعر رژیم صهیونیستی را هدف حملات موفق موشکی خود قرار داد و جالب اینکه سیدحسن نصرالله پیش از زدن ناوچه دوم از فرماندهان رژیم صهیونیستی و ناظران خواست، حمله به این ناوچه را به چشم ببینند! سوریه طی ۲ دهه گذشته به ارتقای قدرت موشکی خود اهتمام داشته و از هزاران فروند موشک با کاربردها و بردهای مختلف برخوردار است که قابلیت حمله به اهداف زمینی و دریایی و هوایی دور و نزدیک را از عمق فلسطین اشغالی تا وسعت دریای مدیترانه دارا هستند.

سوریه در دهه های اخیر از کمکهای گسترده قدرتهای موشکی شرقی مانند روسیه- چین و جمهوری اسلامی ایران و همچنین کره شمالی برخوردار بوده است و برخلاف لیبی که تعداد موشکهای آن به ۳۰۰ فروند بالغ نمی شد با زرادخانه ای متشکل از تعداد معتنابهی موشک بالستیک و کروز هدف بسیار سختی برای دشمنان خارجی است. طبق آمار منتشره در سال ۲۰۰۳ سوریه صدها موشک بالستیک کوتاهبرد تاکتیکی از نوع اسکندر ss-۲۱ SRBM و اسکاد در زرادخانه خود دارد که قادرند بسیاری از نقاط سرزمین های اشغالی را مورد اصابت قرار دهند و برد مناسب برای هدف قراردادن پایگاههای آمریکا در منطقه را دارند. در ۱۳ آوریل ۲۰۰۷ جروزالم پست خبر داد که سوریه موشکهای اسکاد ۳۰۰ کیلومتری خود را در ارتفاعات جولان مستقر کرده است.

سوریه بسیاری از موشک های اسکاد خود را از طریق روسیه دریافت کرده است اما مشخص نیست که این کشور موشکهای اسکاد سی را از روسیه دریافت کرده است یا نه. برخی داده های اطلاعاتی در سال ۱۹۹۲ اشاره دارد که سوریه انبوهی از موشک های اسکاد-بی و موشک اسکندر ss-۲۱ در اختیار دارد، کارشناسان معتقدند که سوریه در سال ۱۹۹۱ توانسته صدها فروند موشک اسکاد-سی خریداری کند.

  اسکاد سی بردی بیشتر از اسکاد بی دارد و قادر است با کلاهک ۷۷۰ کیلوگرمی مسافت ۵۰۰ کیلومتری را طی کند. بنابر برخی گزارش ها سوریه از چند صد فروند موشک اسکاد بی با کلاهک یک تنی و برد ۳۰۰ کیلومتر نیز برخوردار است.
از سوی دیگر یک روزنامه آمریکایی ۳ ماه پیش از اقدام روسیه در ارسال موشک های ضد دریایی پیشرفته « یاخونت» به سوریه خبر داد این موشک ها به سیستم رادار فوق پیشرفته مجهزند که قدرت مانور و دقت نشانه گیری آنها را نسبت به مدل های دیگر افزایش داده است.

به گزارش نیویورک تایمز، از این موشک ها می توان برای مقابله باهر گونه مداخله نظامی خارجی در سوریه استفاده کرد. این محموله تسلیحات شامل موشک های پیشرفته « یاخونت» با برد ۲۹۰ کیلومتر است. این موشک ها که بیش از شش متر طول دارند قادر به حمل دو نوع کلاهک انفجاری و یا ضد زرهی هستند. به نوشته نیویورک تایمز سوریه اولین بار در سال ۲۰۰۷ سفارش این موشک به همراه پرتاب کننده آنها را داده بود که اولین محموله در اوایل سال ۲۰۱۱ به این کشور ارسال شد.

موشک های مافوق صوت و برد بلند ضد کشتی « یاخونت» متعلق به ارتش سوریه و احتمالاً حزب الله لبنان عامل بازدارنده جدی مقابل ناوهای آمریکایی در دریای مدیترانه است. ناوهای مذکور در صورت مداخله در سوریه باید منتظر موشک های بالستیک دقیق زن اسکندر و موشک های ضد کشتی اسکاد باشند و سلاحی که بتواند این موشک های ضد کشتی را خنثی کند روی ناوهای آمریکایی وجود ندارد. در همین حال مارک مارول سردبیر آمریکای شمالی شبکه بی سی سی تصریح کرد: نظامیان آمریکایی دائماً به رئیس جمهوری آمریکا هشدار می دهند که رویارویی با سوریه، کار بسیار مشکلی است.

سوریه، لیبی نیست و از عهده سیستم دفاعی پیشرفته این کشور بر آمدن، کار بسیار دشواری است. وی می نویسد: در حالی که ممکن است باراک اوباما به هشدارهای روسیه چندان توجهی نکند، در قلبش آنچه را که روس ها می گویند قبول دارد. روس ها می گویند چنانچه آمریکا به سوریه حمله کند، همان اشتباهاتی را که جورج بورش، رئیس جمهوری سابق آمریکا در عراق مرتکب شده بود، تکرار کرده است. تردیدی نیست که آقای اوباما به این خطر فکر می کند.

واشنگتن تایمز: آمریکا به هر حال بازنده جنگ سوریه است
     
روزنامه واشنگتن تایمز هشدار داد آمریکا به هر حال بازنده جنگ سوریه است. این روزنامه می نویسد: تیم اوباما می خواهد درگیر جنگ سوریه شود. این می تواند بهترین جنگ اوباما محسوب بشود. از دیگر سو، مخالفان در آمریکا که از ۸ سال دوره بوش انتقاد می کردند و دولت او را آتش افروز جنگ خطاب می کردند، اکنون باید دولت اوباما را خدای جنگ بنامند. واشنگتن تایمز تصریح کرد: این جنگ مطمئناً می تواند یک جنگ کامل و بهترین جنگ اوباما بشود زیرا هیچ آمریکایی خواهان دخالت کشورش در این جنگ نیست و دلیلی برای دخالت آمریکا در این جنگ وجود ندارد و برای آمریکا نباید مهم باشد که چه کسی پیروز می شود زیرا به هر حال آمریکا بازنده خواهد بود.

  از طرفی بعد از حمله آمریکا، کشور سوریه حتی بیشتر از قبل ضد آمریکایی می شود و تندروها در سوریه خواهان شروع جنگ گسترده تری در منطقه می شوند و جنگی را هم علیه اسرائیل شروع می کنند و سوریه به محل دیگری تبدیل می شود که خواهان حمله به غرب هستند. این روزنامه معتقد است: علاوه بر این ها، این جنگ برای آمریکا میلیاردها دلار هزینه در پی دارد مخصوصاً در زمانی که آمریکا با کمبود بودجه هم روبرو می باشد. ما پیش از این نیز هم مخالف حضور نظامیان آمریکایی در لیبی شدیم؛ منافع آمریکا در این جنگ چه بود؟ مردم آمریکا فکر می کردند در این جنگ چه چیزی را بدست می آورند؟

  این ها سؤالاتی هستند که دولتمردان آمریکایی باید به آنها پاسخ دهند در حالی که هیچ جواب خوبی هم برای آنها وجود ندارد.
واشنگتن تایمز نوشت: به هر حال اگر اوباما به سوریه حمله کند، اوضاع از این هم بدتر خواهد شد و حملات به غرب نیز افزایش می یابد.
از سوی دیگر تحلیل شبکه سی ان ان از اظهارات اخیر باراک اوباما این است که وی برخلاف دفعات گذشته از به کار بردن واژه « خط قرمز» اجتناب می کرد تا سؤالی درباره گزینه نظامی و احتمال وقوع جنگ خارجی در سوریه از وی پرسیده نشود. وی از وقوع هرگونه جنگی در خاورمیانه اجتناب می کند به ویژه که نیروهای آمریکایی از عراق خارج شده اند و قصد دارند خود را برای خروج از افغانستان در سال آینده نیز آماده کنند.

اوباما در مصاحبه با سی ان ان گفت: « می بینیم که بعضی طرف ها خواستار تحرک فوری هستند اما عجله در این کار می تواند نتایج بسیار بدی به دنبال داشته باشد که اوضاع را واقعاً سخت خواهد کرد، این مسئله سبب می شود تا ما وارد مداخله بسیار پیچیده و هزینه بری شویم که باعث تحریک احساسات کینه توزانه در منطقه علیه ما می شود. »

موسوی یا حزب مشارکت؟ ! کدام یک به اصلاح طلبان ضربه زدند

یک رسانه وابسته به اپوزیسیون از وضعیت به هم ریخته بدنه اصلاح طلبان به ویژه حزب مشارکت درباره رئیس جمهور و کابینه جدید خبر داد. وب سایت رادیو زمانه که با چند تن از اعضای جوان تر حزب مشارکت گفت وگو کرده از قول یکی از آنها می نویسد: « نمی شود واقعیت را نادیده گرفت. بین چیزهایی که چهره های برجسته اصلاحات می گفتند و اتفاقی که افتاد خیلی فرق است. بعضی جاها ما اشتراک نظر داشتیم اما در بعضی موارد از خوش بینی عبور کرده و به رویاپردازی رسیده بودیم. خود من شاهد بودم در جلساتی، بچه ها گفتند این طور که بویش می آید به اصلاح طلبان پست نمی دهند. گفتند اشتباه می کنید و داریم مذاکره می کنیم. سیاه نمایی هم نباید کرد، بالاخره افرادی در کابینه بودند که رای نیاوردند.

  بعضی ها در سطح پایین تر حضور دارند. این جا دیگر جای نقد دارد که روحانی بر چه مبنایی مصالحه کرده؟ چه چیزی داده و چه چیزی گرفته؟ شاید ما چون ریز جزئیات را نمی دانیم این طور به نظر می رسد که فرصت را از دست داده ایم. بحث روحانی داخلی نیست. آقای روحانی اصلاح طلب نیستند به آن معنا. شاید اصلاً قبول ندارند که بعضی چهره ها بیایند. همچنان اعتقاد دارم باید سطح مطالبات را پایین نگه داریم تا به حداقل هایی که به دست آمده آسیب نرسد اما به نظر من بزرگان جریان اصلاحات باید صحبت کنند تا روشن بشود روی چه مواردی با روحانی مذاکره کرده اند و حالا وضعیت سهم سیاسی جریان ما چه می شود. »

رادیو زمانه می افزاید: ترکیبی از احساس پیروزی، تردید و نگرانی از خطر دور خوردن چیزی است که در صحبت های بدنه اصلاح طلبان موج می زند. از لحن قاطع و محکم آنها قبل از معرفی کابینه حالا دیگر خبری نیست. عده ای همچنان تلاش می کنند تا وضعیت را عادی جلوه دهند و عده ای دیگر نمی توانند پنهان کنند که از ترکیب کابینه حسن روحانی راضی نیستند. عده ای رای اعتماد مجلس به کابینه را یک پیروزی می نامند و عده ای دیگر آن را شکستی سخت برای اصلاح طلبان می دانند که « کف مطالبات حداقلی» را نیز تامین نکرده است.

« م» از اعضای جبهه مشارکت کرمان با وجود رای نیاوردن سه نفر از وزرای پیشنهادی می گوید: « فکر کنم تاکتیک بود. حواس همه رفت طرف وزیر آموزش و پرورش، وزیر نفت و مسکن رای آوردند. سطح مطالبات را نباید بالا ببریم. توقع نداشته باشیم یک شبه همه چیز درست بشود. با انتخابات مجلس اگر بتوانیم تندروها را بیرون کنیم، در کابینه بعدی افراد قوی تر وارد می شوند. » رادیو زمانه همچنین از قول یکی دیگر از اعضای جبهه مشارکت که او را زاده یکی از شهرهای زاگرس نشین معرفی کرده، وضعیت امروز اصلاح طلبان را به انتخابات گذشته و موسوی مرتبط می داند و می گوید: « اگر تندروی نمی شد الان وزرای اصلاح طلب مجبور نبودند بروند پشت میکروفون و اعلام برائت کنند از فتنه.

  بهانه به دست اصول گرایان افتاد تا مانع ورود اصلاح طلبان به کابینه شوند. تنها دلیل مخالفت نمایندگان اتفاقاتی بود که بعد از سال ۱۳۸۸ رخ داد. باید به نتیجه انتخابات احترام گذاشت. ببینید اگر الان اصولگرایان نتیجه انتخابات را نمی پذیرفتند و اردوکشی خیابانی می شد چقدر به ضرر ما بود. » در این گزارش همچنین از قول عضو سوم شاخه جوانان حزب مشارکت خاطرنشان کرده که « اصلاح طلبان در انتخابات سال ۸۸ درباره وقوع تقلب دروغ نگفتند بلکه اشتباه کردند. موسوی مدت زیادی از سیاست فاصله داشت و طبیعی بود که نتواند با یک پختگی ۱۰۰درصدی در آن فضای رادیکال و احساسی تصمیم بگیرد.

جمعی از بزرگان اصلاح طلب هشدار دادند به ایشان ولی متأسفانه تندروی هایی صورت گرفت و زمینه برای جولان دادن محافظه کاران تندرو مهیا شد. او در این مدت که از کار اجرایی فاصله داشت، مشغول نقاشی و امورات شخصی بود، تقریبا ۲۰ سال دور بود. »
رضا از اعضای مشارکت شاخه مازندران نیز در این گزارش می گوید: « ما باید سهم خودمان را از کابینه می گرفتیم. سهم خواهی در ادبیات ما معنی بد می دهد. بگوییم حق و حقوق بهتر است. کاندیدای ما در انتخابات به نفع آقای روحانی کنار کشیدند. انصاف این بود که آقای روحانی حق و حقوق حامی اصلی خود را بدهد و آقای عارف را به عنوان معاون اول خود معرفی کند. این روزها می شنوم که بعضی افراد می گویند باید از سطح مطالبات خود از آقای روحانی بکاهیم.

  سؤال بنده این است که آیا اجازه داریم مطالبه داشته باشیم یا بالکل داشتن مطالبه ممنوع است. ادعا می کنند معاون اولی آقای عارف عامل تضعیف دولت اعتدال است. مریم یک عضو دیگر حزب مشارکت به رادیو زمانه گفته « وقتی در برابر یک ساختار، اقدام انقلابی می کنیم دیگر نمی توانیم برگردیم داخل ساختار. وضعیت الان ما اینجوری است. نظرات مختلف است. برای فعالیت مشترک در قالب گروه، سازمان و حزب باید بین اعضا حداقل ۷۰ درصد شباهت فکری باشد ولی الان در بین گروه ها اینطوری نیست. به خاطر همین اختلافات جنبش سبز به پیروزی نرسید چون باعث شد زمان از بین برود. درباره کابینه جدید هم نظر مشترک نداریم. نمی شود یک عضو ما داخل زندان باشد و روی حرف خودش بایستد و یک عضو دیگر بگوید اشتباه کردیم. قسمت تلخ کل ماجرا این است که هر اصلاح طلبی باید تصمیم بگیرد از میرحسین موسوی بگذرد یا وفادار بماند! »