به گزارش پارس به نقل از تابناک، مقامات آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب خواستار گفت وگو با ایران بوده اند و این ایران بوده است که به دلیل رفتار خصمانه و از موضع بالای آمریکا با گفت وگوی بدون قید و شرط مخالفت کرده است. دولت اوباما در ابتدای روی کار آمدنش در سال ۲۰۰۸ تلاش کرد در گفتار خود نسبت به ایران تغییر ایجاد کند ولی در عمل همان سیاست های خصمانه پیگیری شد و در نتیجه در دوره اول ریاست جمهوری اوباما گفت وگویی بین دو کشور صورت نگرفت. در مبارزات انتخاباتی سال گذشته میلادی تکیه اوباما بیشتر بر مخالفت با جنگ بود تا آمادگی برای گفت وگو با ایران، اگرچه اوباما موضع سنتی خود درباره گفت وگو با ایران را نیز تکرار می کرد.

* آغاز گفت وگوی بدون قید و شرط تهران و واشنگتن منافع متعددی برای آمریکا دارد. اول، آمریکا وسیله یی پیدا می کند که بدون واسطه از نظرات ایران به عنوان یک کشور مهم و تاثیرگذار در منطقه نسبت به موضوعات مختلف منطقه یی مطلع شده و نظرات خود را در این زمینه ها مستقیما به اطلاع ایران برساند. دوم، آمریکا می تواند در صورت لزوم به طور مستقیم به ایران نسبت به آن دسته از اقداماتش که مورد مخالفت آمریکاست هشدار داده و ایران را تحت فشار سیاسی و اقتصادی قرار دهد. سوم، با توجه به برتری آمریکا در تاثیرگذاری بر تبلیغات جهانی، آمریکا می تواند به تبلیغات مذاکرات دوجانبه جهت داده و از آن بهره برداری تبلیغاتی کند. چهارم و شاید از همه مهم تر اینکه آمریکا می تواند در تبلیغات خود این طور وانمود کند که بعد از ۳۴ سال این ایران بود که به دلیل نیازهایش به آغاز گفت وگو با آمریکا نهایتا تن داد.

* از دید ایران، آمریکا باید ثابت کند که در گفتار خود مبنی بر علاقه واقعی به مذاکره با ایران صادق است. گفتار یک چیز است و عمل چیز دیگر. بعد از ۶۰ سال اقدام خصمانه علیه ایران ما نمی توانیم صرفا به تغییر لحن آمریکا اکتفا کنیم. حتی در مواقعی که آمریکا علاقه خود را به مذاکره با ایران اعلام کرده بلافاصله مواضع خود را نسبت به ادامه تحریم ها یا حتی روی میز بودن انتخاب نظامی تکرار کرده است. در همین مورد اخیر که ماه پیش آقای بایدن در مونیخ صحبت از آمادگی برای گفت وگو با ایران کرد، چند روز بعد دولت آمریکا تحریم های جدیدی علیه ایران وضع کرد؛ لذا چگونه ما می توانیم به صداقت آمریکا مبنی بر آمادگی واقعی برای گشودن فصل جدیدی از رابطه بین دو کشور اطمینان کنیم. به زعم من آمریکا علاوه بر تغییر لحن باید اقدامات عملی نیز داشته باشد تا نشان دهد در حرف هایش صادق است. به طور مثال آمریکا می تواند اعلام کند که در طول مذاکره تحریم های یک جانبه خود را علیه ایران به حال تعلیق در می آورد. اتخاذ چنین موضعی قطعا در شکستن فضای بی اعتمادی موثر است.

* طبیعی است که در هر دو کشور، مذاکره مخالفانی نیز داشته باشد. نومحافظه کاران و لابی اسرائیل در آمریکا شدیدا مخالف هر گونه گفت وگوی مستقیم ایران و آمریکا هستند. در جلسات تایید چاک هگل به عنوان وزیر دفاع جدید آمریکا در سنا این دو گروه تلاش شدیدی داشتند که از تایید وی جلوگیری کنند و یکی از موضوعات مهم مورد اشاره آنها مواضع آقای هگل نسبت به ایران و اسرائیل بود. البته به نظر می رسد که دولت اوباما با وجود این فشارها مایل است حرکت جدیدی را آغاز کند؛ اگر چه هنوز زود است که بتوان به طور دقیق روند امور را پیش بینی کرد.

* برخی در غرب از سخنان مقام رهبری برداشت های متفاوتی کردند ولی بررسی دقیق سخنان ایشان حاکی از این است که ایشان به طور کلی با گفت وگوی دو کشور مخالفت نکردند بلکه شرایط و لوازم آغاز گفت وگو را تبیین کردند. برداشت من از نظرات ایشان این است که ابراز علاقه به گفت وگو و ادامه سیاست های خصمانه همخوانی ندارد. به عبارت دیگر آمریکا باید یا گفت وگو را انتخاب کند یا سیاست خصومت و تحریم. گفت وگو باید در شرایط برابر و به دور از خصومت و کینه توزی و در فضای آرام صورت گیرد تا نتیجه بخش باشد؛ در غیر این صورت ممکن است اثر معکوس نیز داشته باشد.

* به نظر من آمریکا مایل نیست با دولتی که بیش از چند ماه دیگر از دورانش باقی نیست مذاکرات را آغاز کند. اگر همه شرایط مهیا شود انجام مذاکرات به تابستان آینده خواهد کشید. البته آینده قابل پیش بینی نیست و ممکن است تا تابستان شرایط در منطقه دست خوش تغییرات زیادی شود ولی نکته مهم تغییر نگرش آمریکا نسبت به ایران است که زمینه آغاز مذاکرات را فراهم می کند وگرنه ابراز علاقه وافر به مذاکره و ادامه همان سیاست ها کار به جایی نمی برد.