به گزارش پارس ، کیهان به نقل ازفارین پالیسی: شاید این تنها یک افسردگی تابستانی باشد با عقبگردهای کوچکی که معمولاً تمامی رؤسای جمهور دور دومی از آن رنج می برند. اما هرچه باشد نمی تواند منکر این شد که سیاست خارجی باراک اوباما به طور قابل ملاحظه ای از رمق افتاده و این در حالی است که یک وزیر امور خارجه، یک وزیر دفاع و یک مشاور امنیت ملی جدید به کابینه اوباما ملحق شده اند.


به گزارش دیپلماسی ایرانی در ادامه این تحلیل خاطرنشان شده است: سیاست آمریکا در مورد مصر نه مبتنی بر یک واقع گرایی است و نه بر پایه دفاع از دمکراسی. در مورد سوریه، خوشحالم که ایالات متحده با طرح مک کین (شیرجه زدن در استخری پر از کوسه) پیش نرفت. اما خوب است که کسی بتواند سیاست آمریکا در قبال این کشور را برای جهانیان شرح دهد. در مورد ایران، روی کار آمدن رئیس جمهوری میانه رو- چیزی که واشنگتن مدت ها در انتظار آن بود نیازمند یک واکنش مثبت از سوی ایالات متحده است اما کاخ سفید به جای دست زدن به ابتکارهای دیپلماتیک جدی، شنونده نطق های آتشین بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل است که اشک تمساح می ریزد و گمان می کند آمریکا جنگ دیگری در خاورمیانه را به تل آویو بدهکار است.


نویسنده فارین پالیسی می افزاید: البته در مقایسه با چالش هایی که رجب طیب اردوغان، دیلما روسف، مانمو هان سینگ، فرانسوا اولاند یا دیوید کامرون این روزها با آن دست و پنجه نرم می کنند، می توانم شرط ببندم که چشم انداز کاخ سفید بهتر به نظر می رسد. اما یادآوری سال ۲۰۰۹ و زمانی که اوباما روی کار آمد، خالی از لطف نیست. نطق ها و سخنرانی های او را به یاد دارید؟ او در سخنرانی قاهره از دو کشور برای دو مردم سخن گفت. سخنرانی پراگ در مورد خلع سلاح هسته ای را چطور؟ البته پیشرفت هایی نیز وجود داشته است اما نه چیزی که بتوان آن را یک دستاورد بزرگ خواند تغییرات جوی چطور؟ مجموعه ابتکارهای اخیر اوباما، گامی در جهت صحیح به شمار می رفت اما او اغلب اثبات کرده که بیشتر یک سخنران خوب است. نگذارید به موضع افغانستان بپردازم من خوشحالم که ایالات متحده سرانجام با یک زوزه و نه یک نعره (با یک پیروزی) افغانستان را ترک کرد.
در ادامه این تحلیل آمده است: می دانم به چه می اندیشید. آیا اوباما همواره از درگیری بیش از اندازه ایالات متحده با امور جهانی گله نمی کند و من نیز بارها نگفته ام سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما چندان بد نبوده است. پس چرا من از شادی به وجد نمی آیم این هم دلیلش. من به طور حتم از اینکه آمریکا اقدامات احمقانه ای مانند حمله به سوریه یا بمباران ایران را انجام نداده، شادمان ام. اما این به این معنی نیست که در زمینه های دیگر انرژی، تلاش و تمرکز لازم را صرف کرده است.


آنچه من مشاهده نمی کنم، انگیزه لازم دولت اوباما برای استفاده از زمان باقی مانده به منظور طراحی استراتژی ضروری برای دست یافتن به اهداف مقرر شده است. دولت اوباما در ماه های نخست، حس بسیار خوبی داشت اما هیچگاه اولویت های استراتژیک را ساماندهی نکرد. اکنون همه ما می دانیم که سخنرانی های خوب اوباما لزوماً به معنی تبدیل آنها به سیاست یا استراتژی نیست.
نویسنده فارین پالیسی در پایان تاکید کرد: اکنون علاقمند م خبرنگاری با دسترسی بیشتر به رئیس جمهور، سوزان رایس، یا شاید هم جان کری از آنها بپرسد: دو هدف از مهمترین اهداف سیاست خارجی شما که می خواهید تا ژانویه ۲۰۱۷ و پایان دولت به آن دست یابید، چیست. همچنین چگونه از قدرت و نفوذ آمریکا برای تضمین موفقیت خود استفاده می کنید؟