تجاوز هوایی به یمن از سوی ائتلاف عربی و به سرکردگی عربستان سعودی از مارس 2015، که با حمایت آمریکا صورت گرفت ناکامی و هزینه‌های بسیاری برای عربستان و کشورهای همسو داشته است. علاوه بر هزینه‌های نظامیِ جنگ که بالغ بر 700 میلیارد دلار است، خشم و اعتراض ملت‌ها، دولت‌ها و مجامع بین المللی و منطقه‌ای نسبت به خساراتِ اقتصادی، صنعتی، مالی و انسانی- بخصوص هدف قرار دادن اتوبوسِ حامل دانش آموزان مدرسه- و ماجرای قتل جمال خاشقچی، روزنامه نگار منتقد سعودی نیز بر دشواری اوضاع برای عربستان افزوده است. ایجاد شکاف میان دو عضو اصلیِ ائتلاف یعنی عربستان و امارات متحده عربی درباره یمن هم رفته‌رفته عمیق‌تر می‌شود. در حقیقت، استراتژی آمریکا برای مهار ایران تکیه بر عربستان و امارات است؛ اما تلاش های امارت برای تجزیه و جدایی بخش‌های از نواحی جنوبی یمن و تسلط بر خلیج عدن و درگیری با نیروهای دولتی عربستان در این قسمت هم استراتژی آمریکا را زیر سئوال برده و هم ائتلاف عربی را تضعیف کرده است. همچنین مقاومت‌پذیری و دفاع همه جانبه و قاطعِ انصارالله دربرابر تجاوزگری عربستان در کنار موارد مزبور آل سعود را به این سمت هدایت کرده که با توجه به بن بست رسیدن تهاجم و ناکامی در دستیابی به اهداف مورد نظر، اکنون مذاکره و گفتگو با نمایندگان انصارالله یگانه راهی است که پیش روی عربستان و متحدان عربی و غربی او وجود دارد.

    در کنار ناتوانی عربستان در تحقق هدف اولیه خود از تجاوز به یمن یعنی سرکوب انصارالله و بازگرداندن قدرت به منصور هادی و فجایع انسانی و بشریِ دیگر، می‎توان این گمانه را مطرح کرد که حفظ تمامیتِ ارضیِ یمن ،در کنار هدفِ اصلیِ تضعیف قدرت آن، به ناچار برای عربستان بسیار مهم است. دلایل این اهمیت در ادامه تشریح شده است:

الف) از جمعیت 24 میلیونیِ یمن در حدود 42 درصد شیعه هستند که حوثی‌ها نماینده آن‎ها محسوب می شوند . در کنار شیعیان، احزاب و گروه‌های دیگری مانند حزب الاصلاح، اخوانی‌ها، القاعده و...نیز حضور دارند که هر کدام بخش‌هایی را در دست دارند به همین دلیل برای عربستان حفظ تمامیت ارضیِ یمن و جلوگیری از تجزیه شدن این کشور اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا ریاض تمایلی ندارد که در حیات خلوت خود شعله‌های آتشی را ببیند که هر لحظه می‌تواند عربستان را نیز در بر بگیرد.

ب) تجزیه یمن و پراکندگیِ قدرت در دست گروه‌های مطروحه، فرصت افراط‌گرایی و تروریسم را نیز تقویت می‌کند که هم می‌تواند امنیت تنگه هرمز و هم تنگه باب المندب که دو گذرگاه اصلیِ حمل و نقل دریاییِ عربستان و سایر کشورهاست را با خطر جدی روبرو کند.

ج) تجزیه یمن به معنای حضور رقیبان بیش‌تر در خاک یمن است که  به معنای صرف هزینه و انرژی بیش‎تری خواهد بود مثلا ایران از طریق انصارالله و هم چنین قطر و ترکیه از طریق اخوانی‌ها به بازیگران جدیدی تبدیل می شوند که بر پیچیدگی اوضاع می افزاید.

 ح) تمایل امارات به تصرف و تصاحب بخش‌هایی از یمن بویژه خلیج عدن؛مساله ای است که عربستان نمی تواند به سادگی از کنار آن بگذرد.

 د) و بالاخره مورد آخر اینکه برخی قدرت های بزرگ بویژه روسیه و ترکیه  و هم چنین نهادها و سازمان های بین المللی مانند شورای امنیت در عین دفاع تلویحی، از ابتدای تجاوز به یمن بر حفظ تمامیت ارضی این کشور تاکید داشته اند. با توجه به دلایل بالا عربستان و ائتلاف همراه به استثنای امارات و برخی دیگر از کشورهای منطقه مانند ایران، عمان، هند و برخی دیگر از کشورهای آفریقایی، شرق آسیا و غربی نمی‌توانند نسبت زوال تمامیت ارضی یمن خنثی باشند.

 

     حفظ مرزها و تمامیت ارضی و حاکمیتِ یمن دارای پیامدهای متعددی است از جمله اینکه حفظ تمامیت ارضیِ این کشور جلوگیری از بروز جنگ داخلی و گسترش افراط گرایی و تروریسم است که مطلوب اکثر قدرتهای منطقه و جهان است. پیامد دوم تضمین امنیتِ اقتصاد و تجارت بین الملل و منطقه است؛ زیرا حدود 90 درصد از نفت جهان از طریق دو تنگه هرمز و باب المندب روانه بازارهای جهانی می‌شود که در صورت تجزیه یمن -با توجه به موقعیت راهبردی و ژئوپلتیکی این کشور- امنیت کشتیرانی، حمل و نقل دریایی، تولیدو عرضه و قیمت نفت تحت تاثیر قرار می‌گیرد و عربستان آسیب پذیری بالایی در این زمینه دارد. پیامد سوم تسهیل روند برقراری و تثبیت دولت مطلوبِ آیندهِ یمن است که عربستان به دنبال تحت کنترل گرفتن آن است. این درحالیست که در صورت تجزیه یمن، استقرار دولت می‌تواند تا مدت‎های نامعلومی به تاخیر بیفتد. پیامد سوم در حفظ تمامیت و حاکمیت یمن برای جمهوری اسلامی ایران نیز بسیار مهم است زیرا اولا در این صورت جنبش مردمی انصار الله که صحنه گردانِ اصلی یمن هستند بدون وجود رقیب جدی در دولت آینده موقعیت ممتازی خواهند داشت و ثانیا اینکه در صورت تجزیه یمن و ظهور گروه‌های تروریستی و افراطی در یمن، از یک سو این امکان وجود دارد که میان این گروه ها با تروریست ها و گروه‌های افراطی در برخی کشورهای منطقه مانند افغانستان که از دولتی شکننده برخوردار است، پیوندهایی ایجاد شده و در نتیجه امنیت ایران از سوی مرزهای شرقی به خطر بیفتد و در دیگر سو، امنیت دریایی و انرژی نیز در معرض خطر قرار گیرد. پس در وهله نخست برای ایران نیز بسیار مهم است که بتواند در یک کشور عربی ضمن افزایش وزنِ قدرت خود در منطقه در مقابل عربستان سعودی، با حفظ تمامیت مرزی و ارضیِ یمن، از محور مقاومت دفاع نماید که این امر به مراتب قدرت محور مقاومت را در عرصه منطقه‌ای و جهان تقویت می‌نماید. بدین ترتیب بن بست ائتلاف متجاوز در اهداف و محدودیت هایش شرایط ناگواری را برای آنها رقم خواهد زد.