به گزارش پارس نیوز، 

کارنامه و عملکرد جریان‌های سیاسی در دو دهه اخیر یک خروجی غیرقابل کتمان داشته و آن افزایش بی‌اعتمادی به رویه‌ها و سازوکارهای جریان‌های سیاسی است. برآیند این بی‌اعتمادی نیز چیزی جز بازی‌های سیاسی و دوقطبی‌سازی برای کسب رأی در آستانه انتخابات نبوده است.

مادامی که سیاست‌ورزی در تناسب با مطالبات و خواسته‌های مشروع افکار عمومی نباشد نمی‌توان انتظار اقبال واقعی مردم را داشت. در این بین اصولگرایی نتوانسته است در برابر روندهای جدید جامعه و سیاست خود را تجهیز سازد که باخت‌ها و بی‌اقبالی‌ها، دلیل روشنی بر این مدعاست.

جریانی که شعارهایش و عملکردش در دهه 80 منطبق بر خدمت‌رسانی بود اکنون یا توان تبیین استراتژی خود را ندارد و یا اینکه شاخصه‌های این استراتژی با ناکارآمدی همراه است که نتوانسته جامعه را با خود همراه سازد. از سوی دیگر، رشد شبکه‌های اجتماعی و موبایلی و عدم برنامه‌ریزی آفندی و پدافندی در فضای مجازی نیز مزید بر علت است.

امروز بخشی از جامعه به دلیل نداشتن سواد رسانه‌ای قابل قبول که ریشه در کم‌کاری‌های اجتماعی دارد، تحت تأثیر جوسازی‌های رسانه‌ای و عملیات روانی جریان رقیب قرار می‌گیرد که مصداق بارز آن انتخابات 96 بود که ماحصل جنگ روانی دیروز، ندامت و پشیمانی امروز بخش عمده‌ای از رأی‌دهندگان به گزینه جریان رقیب است.

در این میان جریان اصولگرایی اگر همچنان به سیاست‌ورزی مؤثر و کارآمد قائل است، می‌بایست در اندیشه‌ی پوست‌اندازی و درانداختن طرحی نو برای گذر از انفعال این روزها باشد. نواصولگرایی جریانی است که با توجه به برنامه‌ها، رویکردها و محورهای اعلامی، پتانسیل هدایت کشتی انقلاب را با ساکنین آن‌که آحاد جامعه با گرایش‌ها و سلایق مختلف است را به سوی ساحل توفیق، داراست.

شاید تا پیش از ارائه‌ی مانیفست نواصولگرایی، حدس و گمان و بعضاً شائبه‌ها و شایعاتی پیرامون نواصولگرایی در بین محافل رسانه‌ای و سیاسی مطرح بود. البته در کنار بحث‌های دلسوزانه، در گوشه و کنار سخنان مغرضانه‌ای نیز از سوی کسانی که به شرایط موجود و تداوم روند استیصال جریان اصولگرایی در سپهر سیاسی کشور امیدوار بودند، به گوش می‌رسید.