به گزارش پارس نیوز، 

شاید هرکس دیگری که جای رهبری معظم انقلاب بود اینچنین عمل نمی‌کرد؛ رهبری که با دردمندی فراوان، شاهد بوده است دولت یازدهم و دوازدهم، مکرر بر خلاف سیره منطقی انقلاب عمل کرده است، نسخه‌های عالمانه اقتصادی و سیاسی را به نشنیدن گرفته است، بیشتر از آنکه عمل کند دست به گفتار درمانی زده است، قصور خود را در بحران‌ها ندیده انگاشته و ۵ سال تمام انگشت اتهام را به سمت دولت‌های قبل نشانه گرفته است، بار‌ها از پاسخگویی طفره رفته و زیرکانه دست به فراکنی زده است، خواهان رفراندوم شده و با منتقدان خود اشداء علی الکفار برخورد کرده است و گاه و بیگاه خطوط قرمز را به چشم بی اعتنایی نگریسته است؛ باز همین دولت در کنف حمایت رهبری قرار می‌گیرد؛ آن هم درست در هنگامه‌ای که دولت محترم به سمت ضعیف‌ترین دوران کاری خود می‌غلتد.

رهبری که بار‌ها دیده است دولت، خود را به غفلت زده و دست به انکار نسخه‌های انقلابی می‌زند، باز به خاطر یک مصلحت بزرگتر، صبوری کرده و دولت مستضعف و نحیف را زیر عبای خود کشیده و از گزند انتقادات سخت گیرانه منتقدان ایمنی می‌بخشد.

نه آنکه رهبر، چشم بر واقعیت‌های موجود ببندد، یا از درد‌ها و مصائب کمرشکن مردم بی اطلاع باشد، نه؛ او بار‌ها به صریح‌ترین لفظ، نقد‌های ناصحانه ارائه کرده و راهکار‌های عالمانه را پیش روی دولت گذاشته و حتی با تدبیر و گاه ممانعت، از دولت مستقر صیانت کرده تا به آفت‌های بیشتر مبتلا نشود، اما باز دولت ۲۳ میلیونی را که دوست دارد هنوز خود را در جایگاه اپوزوسیون نظام اسلامی ببینگارد، در پناه وسعت نظر و انصاف خود حفظ می‌کند.

دیدگاه اخیر رهبری، بعد از احضار دکتر حسن روحانی به مجلس شورای اسلامی و دریافت کارت زرد نمایندگان، برای خیلی‌ها به ویژه انقلابیون، بر خلاف انتظار و تا حدی غیر قابل هضم بود: «جلسه دیروز مجلس، نمایش اقتدار و ثبات جمهوری اسلامی ایران بود و خداوند به آقای رئیس‌جمهور و قوه مقننه خیر بدهد که مشترکاً چنین نمایش اقتداری را نشان دادند».

چه می‌شود که رهبری این حضور را «نمایش باشکوه از قدرت جمهوری اسلامی و اعتماد به نفس مسئولان» می‌داند؟ رهبری که بار‌ها دیده است دولت خود را به غفلت زده و با ژنرال‌های کهنسال خود، دست به انکار نسخه‌های انقلابی می‌زند، باز به خاطر یک مصلحت بزرگتر، صبوری کرده و دولت مستضعف و نحیف را زیر عبای خود کشیده و از گزند انتقادات سخت گیرانه منتقدان ایمنی می‌بخشد و همزمان روحیه از دست رفته او را در برابر آمریکا و اروپا، بر می‌گرداند و او را به مقاومت ببشتر سوق می‌دهد.

آیا واقعاً کدام یک از شخصیت‌های حتی به ظاهر انقلابی حاضرند اینچنین رفتار نجیبانه و حکیمانه‌ای از خود به خرج دهند؟ شاید هرکس دیگری به جای حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای بود، در موقعیت کنونی جور دیگری عمل می‌کرد، دست به سرزنش می‌زد، اشتباهات مکرر دولت را به رخ او می‌کشید و اشکالات کودکانه او را بزرگنمایی می‌کرد و اثبات می‌کرد که‌ای دولت! این نتیجه انکار هزاران توصیه خیرخواهانه‌ای است که نشنیدی و بر مسیر اشتباه خود اصرار ورزیدی؛‌ای با خود کج و با من کج و با خلق خدا کج، آخر قدمی راست بنه‌ای همه جا کج!

این دولت همان چیزی را می‌درود که خود کشته است که گفته اند از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز. جو!

اما رهبری از حق خود برای انتقاد‌های سخت می‌گذرد و مثل پدری دوراندیش، فرزند سهل انگار خود را به آغوش می‌کشد و حتی در موقعیت کنونی، حضور رئیس جمهور در مجلس و نحوه جواب دهی او را «خونسرد و متین» عنوان می‌کند، به او آرامش و نیروی دوباره می‌دهد و از اینکه کسی بخواهد خواهان استعفای دولت باشد به شدت ابراز نگرانی می‌کند و آن را بازی در نقشه دشمن قلمداد می‌کند.

دیدگاه اخیر رهبری، بعد از احضار دکتر حسن روحانی به مجلس شورای اسلامی و دریافت کارت زرد نمایندگان، برای خیلی‌ها به ویژه انقلابیون، بر خلاف انتظار و تا حدی غیر قابل هضم بود.

این ثمره عملی «الگوی ولایت فقیه» است؛ اینکه انسانی فقیه، خودساخته، عادل، عالم، شجاع و حکیم بر مصدر امور بنشیند، حتما برای حفاظت از مردمسالاری دینی، نتیجه‌ای شیرین به بار خواهد آورد.

پس باید در خصوص عدم فهم برخی از موضع گیری اخیر رهبری، اینگونه استدلال کرد که رهبری در مرحله عملی رفتار خود همان عدل نظری را تعقیب می‌کند، اینکه هرچیزی باید سر جای خود بنشیند؛ انتقاد به اندازه در کنار حمایت به اندازه، و توجه هوشمندانه به دشمن دندان تیزکرده میانه میدان، پس مصلحت اعظم، امیدوار نگه داشتن ملت برای عبور از گردنه خطیر فعلی است.

اینجاست که نباید اختلاف‌های مسؤولان را علنی کرد و بر طبل اتحاد و انسجام کوبید؛ البته با این توضیح که مسؤولان باید کمر همت بسته و با پرهیز از انتقام جویی‌های بی حاصل، برای حل مشکلات مردم شب و روز نشناسند.