پارس به نقل از کیهان: مرور سخنان و مواضع مقامات و مراکز آمریکایی نشان می دهد که روی انتخابات در ایران حساسیت ویژه ای دارند. واشنگتن اگر می توانست انتخابات ایران را به « ضدانتخابات» تبدیل کند از مقطع برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به مثابه یک فرصت ویژه برای به چالش کشیدن بنیانها، اصول و عوامل اصلی ماندگاری نظام جمهوری اسلامی استفاده می کرد. کمااینکه موضعگیری رسانه ای به نفع بعضی از کاندیداهای انتخاباتی که به گمان نادرست آمریکایی ها می توانستند منشأ چالش های مهمی برای نظام اسلامی ایران باشند و نیز موضعگیری صریح و رسمی علیه انتخابات ایران پس از آنکه معلوم شد شورای نگهبان این دسته از کاندیداها را احراز صلاحیت نکرده است، از این موضوع خبر می دهد. مقامات آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی این کشور از قبل گفته بودند که انتخابات ۹۲ ایران فرصت لازم را برای بازسازی حوادث سال ۸۸ به وجود می آورد. اما اینک آمریکایی ها این راه را در انتخابات دو هفته آینده مسدود می دانند و طبعا امیدی به آن ندارند.
در وجه دوم آمریکا تلاش می کند تا سلامت انتخابات ریاست جمهوری را در ایران زیرسوال ببرد. کمااینکه پس از ناامیدی از سوار شدن بر روند انتخاباتی ایران بلافاصله به سمت مخدوش نشان دادن این انتخابات در بالاترین سطح رفتند. در این میان خانم « وندی شرمن» معاون وزیر خارجه، صلاحیت شورای نگهبان را برای بررسی صلاحیت ها زیر سوال برد و مدعی شد این شورا « به هیچ وجه مشروعیت و مسئولیت پذیری مدنی ندارد» و جان کری اعضای شورای نگهبان را « اعضای غیرمنتخب» که فقط دنبال کنندگان منافع ملی نظام را تایید می نمایند، خواند و انتخابات خردادماه ایران را نیز فاقد آزادی، عدالت و شفافیت معرفی کرد. سخنگوی کاخ سفید نیز معیارهای رد صلاحیت در ایران را مبهم خواند و شورا را متهم کرد که به ابزار حکومتی برای زیرپا گذاشتن حق مردم تبدیل شده است.
در واقع غرب انتخابات ایران را تحت شرایطی یک « فرصت» و تحت شرایط دیگری یک « تهدید» تلقی می نماید. آمریکایی ها در شرایطی که نمی توانند در انتخابات رخنه کرده و به یک جدال فراگیر علیه جمهوری اسلامی تبدیل نمایند، آن را یک « تهدید بزرگ» برای خود ارزیابی می نمایند. چرا؟ غرب و رژیم های وابسته به آن در منطقه می دانند که مهمترین عاملی که پایه های انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن را مستحکم نموده و به اصول و ارزش ها و استراتژی های آن طراوت بخشیده و دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد، « انتخابات پرشور» است. غرب نمی خواهد در ایران انتخابات برگزار شود و در صورتی که چاره ای جز پذیرش برگزاری آن ندارد، نمی خواهد پرشور باشد. آمریکا می داند در ایران علی رغم آنکه گرایش غالبی به سمت تمدن و فرهنگ غرب وجود ندارد، مردم سالاری حاکم است. اکثریت قاطع مردم در ایران در فواصل زمانی کوتاهی از یکدیگر به پای صندوق های رأی می روند و « حکمرانان» را خود انتخاب می نمایند. این برای غرب غیرقابل باور است چرا که دهها سال است که برگزاری انتخابات و حکومت دمکراتیک را به عنوان ابزار تمدنی خود معرفی کرده است و حالا کسانی که ابعاد زیادی از تمدن و فرهنگ غرب را قبول ندارند، بیش از مردم در غرب از این ابزار برای استحکام نظامی که با غرب هیچ میانه خوشی ندارد، استفاده می کنند. این برای غرب غیرقابل قبول است.
غرب در عین حال یک نگرانی جدی دیگر هم دارد و آن این است که مدل مردم سالاری ایران به وضوح در « منطقه اسلامی» در حال پذیرش عمومی است. اولین بار اسلام گراهای ترکیه به پیروی از انقلاب اسلامی ایران به استفاده از « انتخابات» برای رسیدن به اهداف روی آوردند. رجایی کوتان و مرحوم نجم الدین اربکان که از ابتدای دهه ۱۹۶۰ رابطه تنگاتنگی با جمهوری اسلامی داشتند از فضای به وجود آمده در دولت « تورگوت اوزال» استفاده کردند و به کرسی هایی در مجلس و شهرداری ها دست یافتند از این پس برخورد دولت های لائیک ترکیه با اسلام گراها مشکل شد و این زمینه ساز روی کارآمدن اولین دولت اسلام گرا در میانه دهه ۱۹۹۰ گردید. در همین دوران این تجربه در اردن و الجزایر نیز تکرار شد و اکثریت نسبی یا مطلق کرسی های مجلس و شهرداری ها بدست اسلام گرایان در این دو کشور افتاد. یک دهه بعد این تجربه در چند جای دیگر از جمله لبنان و فلسطین تکرار شد و جنبش های حزب الله و حماس توانستند نقش مهمی در شکل گیری دولت های مقاومت یا دولت هایی که با مقاومت مشکل نداشتند، ایفا نمایند.
کما اینکه این مدل گروه اسلام گرای محافظه کار « اخوان المسلمین مصر» را هم از نیمه دهه ۱۹۹۰ به سمت انتخابات سوق داد و در نهایت پارلمان مصر را به آنان سپرد.
استفاده از شیوه انتخابات پارلمانی برای تحقق اهداف اسلام گرایانه، پیش از انقلاب اسلامی ایران و مطرح شدن الگوی حضرت امام خمینی (ره) نه بین شیعیان و نه بین اهل سنت مرسوم نبود. پیش از این مسلمانان به سه دسته تقسیم می شدند، دسته ای که در حکومت های لائیک هضم شده بودند، دسته ای که خارج از حکومت بوده و از تأثیرگذاری بر آن مأیوس بودند و گروه کوچکی که معتقد به توسل به شیوه مسلحانه برای دستیابی به قدرت بودند. این دسته هر از گاهی از گوشه ای سربر می آوردند ولی بسرعت توسط حکومت ها سرکوب شده و از بین می رفتند. گروه فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی در ایران و جریان التکفیر و الهجره به رهبری شکری ابراهیم در مصر دو نمونه از این دسته در میان شیعیان و اهل سنت بودند. انقلاب اسلامی که در عین پرجوش و خروش بودن و در برگرفتن بزرگترین امواج انسانی، « مسالمت آمیز» به پیروزی رسید و تثبیت شد، راه جدیدی را فرا روی مسلمانان شیعه و سنی گذاشت. و آن امکان پیروزی از طریق همراهی توده های مردم و توسل به شیوه های مسالمت آمیز بود.
پدیده انتخابات در میان اهل سنت بیش از شیعیان غریب بود چرا که برادران سنی ما راهی به جز « غلبه» ، « استخلاف» و « شیوه اهل حل و عقد» نمی شناختند و راه های دیگر را شرعی نمی دانستند. برادران سنی ما در مصر قیام علیه حکومت را خلاف شرع می دانستند و از این رو به طرد هواداران « شکری ابراهیم» که وزیر اوقاف مصر- ذهبی- را به جرم خدمت به کفار ترور کرده بودند، روی آوردند. پذیرش انتخابات راه تازه ای بود که برادران سنی ما به تأسی از انقلاب اسلامی برگزیدند و امروزه به یک شیوه اخلاقی سیاسی و قابل انطباق با شریعت در بین برادران سنی ما تبدیل شده است. این در حالی است که غرب با اسلامیزه شدن دمکراسی به شدت مخالف است و این را راهی برای از بین رفتن نفوذ غرب در جهان اسلام ارزیابی می نماید. چرا که انتخابات در جهان اسلام همواره مخالفان غرب را به قدرت رسانده است.
دقیقا از این رو غرب آنگاه که نتوانسته از انتخابات، کاندیدای دلخواه خود را بیرون آورد و یا نتوانسته به بستری علیه اساس نظام تبدیل کند، به شدت علیه انتخابات فعال شده است. وزیر خارجه آمریکا به صورت صریح به یک نهاد حقوقی در نظام جمهوری اسلامی حمله می کند و این در مورد هیچ کشور دیگری مصداق ندارد و اساسا « جان کری» ، « اوباما» و « وندی شرمن» نمی دانند چه ساز و کار داخلی در کشورهای دیگر وجود دارد. در واقع غرب و به ویژه آمریکا خود را با جزئیات انتخابات ایران نیز درگیر می کند چرا که این انتخابات با مسائل مختلفی در آمریکا و حوزه پیرامونی آن گره خورده است.
اما، ما بارها تجربه کرده ایم که فشار آمریکا روی فضای داخلی ایران و کلید کردن روی یک موضوع از یک موفقیت بزرگ ایران خبر می دهد. مسلما اگر پیش بینی آمریکایی ها از یک انتخابات کم رمق و کم رونق خبر می داد آنان کمی خویشتنداری که لازمه حکومتداری است، پیشه می کردند. بالا گرفتن تبلیغات ضد ایرانی در ایامی که همه چیز از یک انتخابات باشکوه و یک « انتخاب هوشمندانه» حکایت می نماید، کاملا قابل درک است. آمریکایی ها برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد، خیلی تلاش نموده اند، تحریم های سنگینی که بخصوص طی دو سال اخیر دنبال کرده و تهدیدات مداومی که بر زبان رانده اند، اگر با یک انتخابات پرشکوه در ایران باطل شود، آمریکا هیچ چاره دیگری ندارد جز این که آشکارا دست های خود را بالا ببرد کما اینکه همین روزها در ماجرای برگزاری « اجلاس ژنو۲» شاهد اعلام رسمی پذیرش نقش ویژه ایران در « آینده سوریه» از سوی وزیر امور خارجه آمریکا بودیم.