گروه تحلیلی خبری" پارس"_محمدجواد هاشم پور: همزمان با انتخابات ریاست جمهوری سال 92، ایده مذاکره مستقیم با آمریکا در جهت یافتن راه حل سیاسی مسئله هسته‌ای به افکار عمومی منتقل شد.

دولت باراک اوباما ماه‌ها قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 از طریق مقامات عمانی پیشنهاد مذاکرات دو طرفه را مطرح کرده بود و این پیشنهاد بسیاری از سیاسیون و دیپلمات های ایرانی را به یافتن راهکار سیاسی تحریم ها امیدوار ساخته بود. این مذاکرات اما یک مخالف جدی داشت. رهبر معظم انقلاب بارها به ابراز مخالفت با این گفتگوها واکنش نشان داده بودند. ایشان در سخنرانی های خود مکررا به بی ثمر بودن مذاکره با آمریکا اشاره می کردند. در نظر ایشان مسئله هسته ای تنها بهانه کشورهای غربی برای تحریم ایران بود و نه علت اصلی تحریم ایران.

اما این باور که ما می توانیم بواسطه گفتگو با کدخدا یعنی ایالات متحده، مشکلاتمان را بر طرف سازیم به نحو غلو آمیزی در مناظرات انتخاباتی به افکار عمومی منتقل شد. در نتیجه دولتی بر سر کار آمد که کار ویژه خود را گفتگوی برد برد با کشورهای غربی می دانست. گفتگوها انجام شد و ایران از بسیاری از خطوط قرمز خود عقب نشینی کرد تا بتواند در عرصه اقتصاد بین المللی حضور یافته و معظلات اقتصادی خود را با همراهی قدرت های جهانی برطرف سازد.

حقیقت این است که همچنان که رهبر انقلاب بارها تاکید کرده‌اند، مشکل غرب با جمهوری اسلامی اصل موجودیت آن است و نه مسائلی مانند مسئله هسته ای، موشکی، منطقه ای و حتی حقوق بشر

اما هنوز امضای معاهده خشک نشده بود که آمریکا رویکردهای خصمانه جدیدی را علیه کشورمان آغاز کرد. این روند تا آنجا پیش رفت که با پیروزی ترامپ در آمریکا خروج از برجام توسط ایالات متحده کلید خورد. در این میان دولت‌های اروپایی که در گام نخست خود را حامی برجام معرفی کرده بودند، پس از آنکه آمریکا بر موضع خود اصرار کرد، تغییر موضع داده و خواستار تکمیل برجام با مذاکرات موشکی و منطقه ای شد.

حقیقت این است که همچنان که رهبر انقلاب بارها تاکید کرده‌اند، مشکل غرب با جمهوری اسلامی اصل موجودیت آن است و نه مسائلی مانند مسئله هسته ای، موشکی، منطقه ای و حتی حقوق بشر.

غرب به دنبال آن است تا از طریق بهانه جویی های مداوم به حیات جمهوری اسلامی پایان دهد. در این مسیر خلع سلاح کردن ایران برای تمامی دشمنان جهانی و منطقه ای کشور حائز اهمیت است. حالا باید دید مدعیان سال 92 چه پاسخی برای بدعهدی های طرف غربی در برابر سوالات افکار عمومی دارند.آیا ما باید هویت خود را برای جذب همکاری قدرت های بین المللی تغییر دهیم یا با اتکا به نیروی درون در پی چاره جویی برای مشکلاتمان باشیم.