پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حمیدرضا غلامزاده- مانند عملیات آزادی حلب، در غوطه شرقی نیز جنگ روایت ها نقش اصلی را بازی می‌کند.

در عملیات آزادی حلب اهمیت جنگ روایت ها آشکار شد و جبهه مقاومت علیرغم تفوق نظامی و پیشرفت قاطع در یکی از مهمترین عملیات‌ها و شهرهای سوریه، در اقناع افکار عمومی شکست خورد و روایت اصلی به مظلوم‌نمایی گروه‌های تروریستی تعلق گرفت.

طبیعتا اهمیت غوطه شرقی دمشق برای هر دو سوی جنگ بدیهی بود و طبیعی است این منطقه جایی نیست که تروریست‌ها و حامیان آنها به سادگی حاضر باشند از دست بدهند. بنابر این، وقتی اهمیت این منطقه آشکار بوده و به همین دلیل اجرای چنین عملیاتی، دیر یا زود، قطعی بوده است، جبهه مقاومت می‌بایست از خیلی پیش‌تر روی آماده‌سازی افکار عمومی و اجرای دیپلماسی عمومی کار می‌کرد تا اذهان مردم با دلایل این نبرد، و طرف مقابل نبرد آشنا باشد. بدین ترتیب، رسانه‌های جریان اصلی در جبهه مقابل نیز در موضع انفعال و واکنش قرار می‌گرفتند.

از جمله مواردی که خیلی پیش از این می‌بایست در جنگ روایت ها مطرح می‌شد و هنوز هم برای مقابله با موج منفی رسانه‌های غربی باید مطرح شود، اینها هستند:

تصویرگری مشکلات زندگی روزمره مردم

شفاف‌سازی رفتارهای حکومتی تروریست‌های حاکم بر غوطه شرقی

ارائه «مستندات» درباره استفاده از درمانگاه‌ها و مدارس به عنوان مراکز تسلیحاتی و نظامی

ارائه مستندات از به کارگیری کودکان به عنوان سپر انسانی

افشاگری درباره نگهداری اجباری شهروندان در مناطق تحت کنترل تروریست‌ها

تصویرگری مشکلات بهداشتی و درمانی مردم تحت کنترل تروریست‌ها

آنچه اهمیت دارد این است که در کمپین دیپلماسی عمومی باید به زبان و منطق قابل فهم برای جامعه مخاطب که در اینجا عمدتا جامعه غربی و عربی است سخن راند. طرح مباحث ایدئولوژیک و احساسی، در مقابله با کمپین‌های قدرتمندتر رسانه‌های طرف مقابل، محکوم به شکست است. در عوض، استفاده از زبان منطق و استدلال، استفاده از مستندات و شواهد قابل استناد و استفاده مناسب از قواعد و شعارهای جهانی و ادبیاتی مثل حقوق بشر و امثالهم می‌تواند تاثیر بهتری در مخاطب مد نظر داشته باشد.