گروه تحلیلی خبری «پارس»- فیلم بازی کردن یکی از عواملی است که موجب می شود اعتماد عموم مردم جامعه به احزاب سیاسی سلب شود. اصلاح طلبان به عنوان نیروهایی که در طول چهار دهه انقلاب اسلامی یکی از گروه های بودند که در نمودار قدرت نقش بازی می کرده اند نمی توانند عملکرد خود را از دید مردم غیب کنند.

با نگاهی به کارنامه اجرایی و سیاسی اصلاح طلبان می توان به این نتیجه رسید که آنها هیچ وقت در یک خط موازی و مشخص کنشگری نکرده اند. برای مثال آنگاه که آنها در سال های موسوم به دوم خرداد قدرت اجرایی کشور را توسط سید محمد خاتمی بدست آوردند با تسریع و حمایت از حرکت های رادیکایستی فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور را غبارآلود کردند.

برای مثال می توان به وقایع سال 78 نگریست که اعضای دولت اصلاحات در ظاهر و باطن با حمایت از حرکات و اقدامات آشوب گرایانه اوباش خیابانی موجب آن شدند که فضای عمومی کشور تند شده و هزینه های بسیار به نظام اسلامی تحمیل شود و یا در زمان در اختیار بودن مجلس ششم توسط طیف اصلاحات هزینه های هنگفتی به ساختار سیاسی کشور تحمیل شد که مجلس ایران را در آن زمان زبان زد عام و خاص کرده بود.

در موردی دیگر می توان به وقایع شورای شهر اول نگریست که به دلیل سیاسی بازی های بی دلیل طیف مشارکت و دیگر جناح های اصلاح طلب مدیریت شهر درگیر مباحث سیاسی شد و آن شورای شهر به حدی گند ماجرا را در آورد که وزارت کشور دولت اصلاح طلب خاتمی مجبور شد شورای شهر اصلاح طلب را منحل کند.

نمونه دیگر از رفتار اصلاح طلبی در مدیریت کشور ماجرای انتخابات سال 88 بود. انگار اصلاح طلبان در 10سال یکبار باید در کارنامه خود یک نمره تجدیدی ثبت کنند تا رفتار آنها بر اذهان مانده و بر کشور هزینه های بسیاری تحمیل شود. حال بعد از آن وقایع این روزها افرادی از این جریان که عهده دار مسئول های مهمی در کشور نیز هستند به صورت وقیحانه مدعی می شوند که کشور باید بر اساس و مرام و مسلک آنها اداره شود و نظام سیاسی کشور را تهدید می کنند که اگر به اصلاحات تن ندهد برای کشور سنگین تمام خواهد شد.

محمدجواد حق‌شناس، فعال اصلاح‌طلب و عضو شورای شهر تهران در یادداشتی در صفحه یکم روزنامه اعتماد ضمن تأکید بر اینکه نمره اصلاح‌طلبان نمره قابل قبولی بوده است، می‌نویسد: «آینده کشور و جریان اصلاح طلب ایجاب می کند این جریان سیاسی به عنوان یک جریان تاثیرگذار بتواند در فضای گفتمانی کشور همچنان پر اثر نقش آفرینی کند. با توجه به سوابق مدیریتی جریان اصلاح طلب، امیدوار هستم حاکمیت سیاسی کشور در نوع رفتاری که با جریان اصلاح طلب داشته که به شدت پر اشتباه بوده تجدید نظر کرده و فضایی را فراهم کند که با افزایش مشارکت های سیاسی، این جریان بتواند با اتکا به رایی که با پشتوانه مردم دارد، وارد عرصه عمل و خدمت شود».

جناب حق شناس اما دقیقا مشخص نمی کند که دقیقا در کجایی کارنامه این جریان نمره قابل قبول یافت و دیده می شود. در نوشته ای دیگر «حمیدرضا جلایی‌پور» در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته است که: «برای حل ابرچالش‌های ایران چند راه بیشتر متصور نیست: یکی انقلاب کلاسیک دیگر، یا انقلاب آرام، یا فروپاشی ناشی از ناکارآمدی حاکمیت، یا تقاضای دخالت خارجی و بالاخره راه اصلاحات. کم‌هزینه‌ترین و ممکن‌ترین راه همان راه اصلاحات است که بیست سال است این مسیر را کثیری از اقشار جامعه ایران انتخاب کرده‌اند. بقیه راه‌ها ایران را وارد دوره‌ای از ناامنی می‌کند».

اصلاح طلبان بارها در لفافه و یا صریحا اعلام کرده اند که باید ما در قدرت باشیم در غیر اینصورت نظام به سمت فروپاشی خواهد رفت. جالب اینجاست که این جماعت با چنین دیدگاهی، طرف مقابل را به دیکتاتوری و تمامیت خواهی نیز متهم می کند.

یکی از مصادیق دوگانه ی «یا اصلاحات-یا فروپاشی» انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است. جریان اصلاح طلب در آن سال، شکست در انتخابات را نپذیرفت و دروغ بزرگ تقلب را مطرح کرد. همان دروغی که ابطحی بعدها اعتراف کرد که «تقلب،اسم رمز آشوب بود».

برخی از فعالین اصلاح طلب پیش از این اذعان کرده بودند که یکی از نقاط ضعف جریان جریان اصلاحات این است که با جریان برانداز خارج از کشور مرزبندی نکرده است.

حال باید از جریان اصلاحات پرسید که چگونه درحالی که خود در طول چهاردهه گذشته در بطن ساختار سیاسی_مدیریتی کشور بوده حال نمی خواهند هزینه تصمیمات مدیریتی بر گردن آنها نوشته نشود. آیا آنها از عملکرد خود عذرخواهی کرده اند؟