پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی علیزاده- دوره خاص و پیچیده تاریخی را از سر میگذرانیم. اگرچه امروز امنیت ملی این کشور به پاس همه جوانان زیبا و رعنایی که این چهار دهه از جان خود گذشتند با هیچ کشوری در این منطقه سوخته قابل مقایسه نیست با این حال خطرهای جدی تهدیدمان میکنند.

خطرهای سخت‌افزاری از سوی عربستان و اسراییل و غرب از یک سو و هجوم بی‌وقفه نرم‌افزاری از سوی دیگر. کافی است ده دقیقه در شبکه‌های مجازی سر کنید تا از ایرانی بودن خود پشیمان شوید. تا از هر خبر کوچک و هر ایراد و ضعف جزیی خون به دلتان کنند. تا از هر کاهی کوهی بسازند و به نام انتقاد و نقد، نیروی محرک این مردم را برای تغییر و اصلاح واقعی شرایط به دست خودشان از داخل از بین ببرند و دلهایشان را افسرده و ناامید کنند.

هیچ کس منکر ضعفهای ما در داخل نیست. اما این هجمه‌ها از نوعی دیگر است. این هر ساعت یک بحران علیه همبستگی ملی ایرانیان، علیه حس امید این مردم... اینها اپیزودهای جنگ روانی علیه یک ملتند. اینها اپیزودهای کلنگی کردن روح جمعی ما هستند.

 رسانه‌های داخلی ناکارآمدند. فضای نقد نسبت به انتظار و توقع نسل جدیدی که نه فقط انقلاب و جنگ را تجربه نکرده‌اند بلکه بعد از اصلاحات به دنیا آمده‌اند ناکافی و تنگ نظرانه‌است. صداهای رسمی داخل کشور که حتی در مجلس و دولت حضور دارند در رسانه ملی شنیده نمیشود. و جناح‌های داخل کشف کرده‌اند که ذائقه مخاطب و رای‌دهندگان سخنان اپوزیسیونی را ترجیح میدهد و روندی در حال شکل گیری است که طرفین در حمله به یکدیگر خط قرمزی ندارند و آنچه قربانی نزاعهای جناحی این روزهاست امید کلی مردم ایران و جامعه است. آن یکی به دولت مستقر جمهوری اسلامی و رییس جمهور و وزیر خارجه‌اش انگ جاسوسی میزند و این یکی  سپاه پاسدار مرزهای کشور و جان هشتاد میلیون ایرانی را یک کاسه میکند و تهمت رانت خواری میزند و سومی چنان همه را به فساد محکوم میکند که قبح فساد بریزد و فسادستیزی غیرممکن شود

در چنین وضعیتی و از خلال حفره‌ها و شکافهای فزاینده میان دولت و ملت از یک سو و میان اجزای حکومت، رسانه‌های ایران‌ستیز دولتهای غربی هر روز چتربازان گفتمانی خود را به خانه‌های ما ‌می‌اندازند تا ایرانیان را مملو از نفرت از خود کنند و ایران را غیرقابل زیست ترین و عجیب‌ترین کشور جهان. آنهم در حالیکه با تصاویر دروغین همه جهان را بهشت برین نشان میدهند.

  ما، از جناح‌های مختلف متفق القولیم که وضعیت موجود نیازمند اصلاح و تغییر و بهبود است. اما تنها و تنها به دست مردم این سرزمین و به دست آن بخشهایی از این مردم که معنای استقلال عملی و ذهنی و نظری را میدانند. و این موج هجمه‌ای که امید مردم را هدف گرفته نه موج انتقاد و اصلاح، که موجی ضدایرانی و ضدملی و ضدمردمی است.  این موج با نابود کردن حس همبستگی ملی بیش از هر چیز اصلاح و تغییر را غیرممکن خواهد کرد.

در غیاب دستگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ای کارآمد و به روز (اگرچه فراوانند و بودجه‌های کلان هم میگیرند)، ایستادن مقابل این هجمه تمام عیار بیگانگان بردوش تمام نیروهای استقلال خواه و تمام مدافعان منافع ملی و نیروهای مومن به عدالت و ظلم‌ستیزی است. وقتی متولیان چشم‌هایشان به بودجه‌ها و دعواهای جناحی است و سنگرها را رها کرده‌اند، دفاع از شهر به عهده‌ آتش‌باختیارهای دست ‌خالی و داوطلب است. در مقابل این هجمه تمام عیار باید مسلح شد. نه به شعار و کلیشه‌. بلکه به تحلیل و دانش روز و شناخت عمیق از غرب.