پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد زعیم زاده- کشتی گیرها وقتی در مبارزات نفس گیر امتیازات زیادی عقب هستند که به راحتی جبران نمی شود معمولا به سراغ فنون پرتابی پر ریسک می روند فنونی که برخلاف دو امتیازی ها احتمال گرفتنشان کم است و ممکن است کار زننده ی فن را هم همانجا یک سره کند.

نگاهی به اوضاع یمن، سوریه، عراق و فرجام پروژه هایی چون داعش نشان می دهد که ایالات متحده در غرب آسیا تقریبا در وضعیت همان کشتی گیر است فلذا تصمیم ترامپ در مورد تغییر مکان سفارت ایالات متحده ی آمریکا در سرزمین های اشغالی را هم می توان در همین مسیر تعریف و ترسیم نمود،تصمیمی که حداقل اثر آن در غرب آسیا طرح مجدد مسئله ی فلسطین و ایجاد نوعی همگرایی رسانه ای در مسئله ی فلسطین بود .تصمیمی که دوباره ماجرای فلسطین را در میان ملت های آزاده شعله ور و تبدیل به موضعی اجتماعی کرد.

اما در مسئله قدس و فلسطین چه کار نویی می توان کرد؟ سیل اعتراضات مردمی و نخبگانی و ...که سر جای خود باید باشد اما مسئله ی اصلی کجاست؟

نقطه ی قوت کانونی اصلی صهیونیست ها برای استمرار چند دهه ای مسئله فلسطین و تداوم ظلم و تعدی؛ قدرت رسانه ای و توان مالی آنهاست والبته این دومی است که خود رسانه ساز است و بساط لابی و کنش سیاسی را هم در دنیا فراهم می کند.

چند سالی هست لیستی منتشر می شود که در آن برخی شرکت ها و کارخانه هایی را که حامی مالی رژیم صهیونیستی هستند معرفی می کند فهرستی که در آن نام برخی مجموعه های بزرگ اقتصادی دنیا هم به چشم می خورد، هدف از انتشار این لیست هم تحریم کالاهای این شرکت هاست اینکه چقدر این تحریم ها شدنی است و چه مقدار از آن تا کنون موفق بوده است باید در جای خود بحث شود اما چرا تا کنون کار مشابه ایجابی ای در این زمینه صورت نگرفته است؟

چرا زمینه ای ایجاد نمی شود که برخی کارخانه ها و شرکت ها در جهان اسلام و حتی خارج از آن و در کشورهایی که مسئله ی فلسطین برایشان اهمیت دارد مجموعه ای همگرا و هم راستا تشکیل دهند؟ مجموعه ای که صریحا اعلام کند بخشی از سودش را به آرمان فلسطین و مقابله با صهیونیست ها اختصاص می دهد؟ قطعا تشکیل چنین کمپینی هم در سود آوری هر چه بیشتر همان مجموعه ها موثر است و هم می تواند مسئله ی کمک به فلسطین را از حالت حاکمیتی خارج کند.