پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- احسان تقدسی- بلاتکلیفی سیاسی اصولگرایان در حالی که حدود دو سال دیگر انتخابات مجلس و کمتر از چهار سال دیگر ریاست جمهوری برگزار می شود، بحران بزرگ این جریان است. در میان اصلاح طلبان هم همین وضعیت کم و بیش وجود دارد و کسی به این جریان برای پیروزی در انتخابات های مذکور چک سفید امضا نداده است.

طبیعی است که جناح ها برای پیروزی در انتخابات به هر ریسمانی چنگ بزنند. اما سوالی که اینک مطرح می شود این است که اساسا فردی که می تواند محل رجوع جناح ها و احزاب یا محل امید آنها باشد چه مشخصات یا شاخصه هایی باید داشته باشد. آیا ناطق نوری این ملاک ها را داراست؟

به نظر می رسد جریان اصلاحات به دنبال طرح مدلی مانند نقش مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی برای حجت الاسلام ناطق نوری باشد. با این حال اینگونه به نظر می رسد که واقعیت چیز دیگری است.

ناطق نوری با وجود سابقه طولانی فعالیت سیاسی و انقلابی در قبل و بعد از انقلاب تاکنون نتوانسته نقش پیشروانه ای را در سپهر سیاست ایران ایفا کند. وی به واسطه سال ها مسئولیت وزارت و ریاست مجلس و ریاست دفتر بازرسی رهبری، به هر حال محل رجوع و مشورت برخی افراد هست اما اینکه بتوان وی را محل مشورت همه طیف ها و جناح ها دید، موضوعی است که باید با تامل بیشتری به آن نگریست. درباره اینکه ناطق نوری می تواند یا نمی تواند چند نکته کلیدی هست:

1-  حجت الاسلام ناطق نوری تاکنون پیروز هیچ انتخابات مهمی نبوده است. منظور از انتخابات مهم قطعا پیروزی در یک حوزه انتخابیه و رقابت با چند نامزد ناشناخته برای راهیابی به مجلس نیست. این برای فردی که قرار است محل رجوع طیف های سیاسی باشد نقطه مثبتی محسوب نمی شود. آخرین انتخاباتی که ناطق نوری حاضر به مشارکت در آن به عنوان نامزد شد، انتخابات معروف دوم خرداد است که امروز بیش از 20 سال از آن می گذرد. وی در این بیست سال حاضر نشده خود را در معرض انتخاب مجدد مردم قرار دهد. آرام آرام به گوشه رینگ سیاست رفته و کوشیده به جای بازیگری، بازی ساز باشد.

2-   حجت الاسلام ناطق نوری شاید محل رجوع فردی برخی سیاستمداران هر دو جناح باشد که هست اما تاکنون جناح ها به صورت سیستماتیک با وی در ارتباط نبوده اند. استعفا از دفتر بازرسی رهبری و خانه نشینی خودخواسته ممکن است تلاشی برای شیخوخیت وی و ایفای نقشی مانند مرحوم هاشمی رفسنجانی باشد اما لااقل تاکنون چنین چشم اندازی را شاهد نیستیم.

3-  نزدیکی تدریجی و نزدیک به ده ساله حجت الاسلام ناطق نوری به اصلاح طلبان موضوعی نیست که جناح راست کشور در تحلیل های خود درباره وی از آن چشم پوشی کنند. ناطق نوری در دو انتخابات ریاست جمهوری گذشته از نامزدهای اصلاح طلبان حمایت کرده و روی خوشی به نامزدهای جناح اصولگرای کشور نشان نداده است. طبیعی است اصولگرایان از این رویکرد به عنوان تغییر رویکرد نام برده و حاضر به امید بستن به وی حتی به عنوان طرف مشورت نباشند. ناطق نوری حتی در معدود اظهارنظرهای صریح خود در سال های اخیر هم حمایت جامعی از مواضع دولت داشته بدون آنکه انتقادی جدی به وضع موجود داشته باشد. این سوال همواره در ذهن اصولگرایان خواهد بود چگونه می توان از کسی که نقطه منفی در عملکرد دولت نمی بیند و درباره موضوعاتی چون اقتصاد، سیاست خارجی و... انتقادی ندارد، انتظار نظری منصافنه در صورت محل مشورت قرار گرفتن داشت؟ از طرفی ناطق نوری همچنان از اصولگرایان گله مند است که چرا وقتی محمود احمدی نژاد عملکرد اقتصادی فرزندان وی را در آن مناظره مشهور جنجالی زیر سوال برد کسی به یاری شیخ نور نیامد و وی را با هزاران سوالی که در ذهن مردم بوجود آمد تنها گذاشتند. این گله چندان هم بی ربط نیست چرا که چندی نگذشت که خود اصولگرایان در معرض خط و نشان های بعدی احمدی نژاد قرار گرفتند که ماجرای یکشنبه سیاه مجلس مشتی از آن خروار است.

4-   بخواهیم یا نخواهیم؛ بپذیریم یا نپذیریم اتفاقات سال 1388 همچنان برای طیف های مهمی از اصولگرایان شاخص همراهی یا عدم همراهی افراد با جریان انقلابی است. کمتر سخنی از ناطق نوری درباره آن اتفاقات شنیده شده است.

هم اینک در میان جریان های مختلف جناح راست بیش از همه طیفی به رهبری محمدرضا باهنر به دنبال بازگرداندن ناطق نوری به میدان بازیگری سیاسی هستند. باهنر اخیرا از تماس های مکرر طیف خود با ناطق نوری و تلاش برای بازگرداندن وی به عرصه گفته و در نهایت وی را از ظرفیت های اصولگرایان دانسته است. اگر منظور محمدرضا باهنر کلیت جریان اصولگرایی باشد که قطعا چنین نیست. در میان  جریان های غالب جناح راست کشور که لیست های انتخاباتی برآمده از تصمیم آنهاست، چنین استقبالی دیده نمی شود.

5-  استعفای ناطق نوری از مجموعه دفتر بازرسی بیت رهبری از سوی بسیاری از اصولگرایان محل نقد و سوال است. مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی با وجود نقدهای جدی خود به بخش های مختلف حاکمیت، تا روز آخر حیات از هیچ کدام از سمت هایی که با حکم رهبر انقلاب داشت، کناره گیری نکرد و برعکس به آنها افتخار هم می کرد. کناره گیری ناطق نوری از سمتی که اعتبار آن به حکم و دستخط رهبر انقلاب است از سوی اصولگرایان پذیرفتنی نیست.

حجت الاسلام ناطق نوری سردوگرم روزگار را چشیده است. از قبل از انقلاب همراه جریان انقلاب بوده است. پست های کلیدی و مهمی در نظام داشته و سرمایه اجتماعی مهمی برای خود دست و پا کرده است. اما این سرمایه بالقوه به هر دلیل نتوانسته به سرمایه ای بالفعل تبدیل شود. برای تبدیل این سرمایه به اتفاقی مهم در سپهر سیاست ایران باید راه و چاره دیگری را پیمود. در فضای واقعی سیاست ایران چنین چشم اندازی به هیچ وجه قابل مشاهده نیست. بیش از هرچیز دلیل آن را باید در روش و منش انتخابی شخص ناطق نوری جست.