پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر مسروری- حمایت مستقیم اسرائیل از تکفیری‌ها در سوریه دیگر نیازی به استناد خبری نیست. بارها در میان نبرد نظامی، این هواپیماهای اسرائیلی بودند که به کمک تروریست‌ها در شرق سوریه آمدند. در جنوب نیز اتاق عملیات موک که با همکاری چند کشور عربی و با حضور افسران اطلاعاتی موساد تشکیل شد، سرانجام با عملیات پیش‌دستانه و تشکیل سپاه پنجم سوریه متلاشی گردید. اسرائیل در حلب حضور فعال داشت و با شکست طرح تجزیه سوریه مجبور شد، نیروهای اطلاعاتی خود را به مناطق دیگر سوریه اعزام کند.

طرح اسرائیل برای مشغول سازی سوریه در بحران با موفقیت انجام شد اما نتوانست توان محور مقاومت را از بین ببرد. درواقع اسرائیل تلاش می‌کرد با حضور اطلاعاتی و لجستیکی در سوریه و حمایت از تروریست‌ها، دمشق را از محور مقاومت جدا سازد و با ورود حزب‌الله این نهادِ مردمی لبنان را از مسیر ایستادگی و بازدارندگی در برابر اسرائیل  دور کند.

در چنین شرایطی تشکیل کمربند مقاومت در دمشق و تشکیل نهادهای مردمی مقاومت همچون فاطمیون، زینبیون، تیپ امام باقر و ده‌ها مجموعه دیگر و حتی دفاع وطنی سوریه نشان داد، تل‌آویو در سوریه تصورش را هم نمی‌کرد با چنین حجمی از قدرت دفاعی مواجه شود. اسرائیل حالا چند ماهی است عملیات نظامیِ پیش‌دستانه را دستور کار خود قرار داده تا در صورت نیاز به لبنان حمله کند. چند روز قبل حجت‌الاسلام سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان هم در مورد حملات اسرائیل و وعده عربستان به این کشور مبنی بر حمله به لبنان با عنوان « این خبر است نه تحلیل» اشاراتی داشته است. سؤال اینجاست برنامه اسرائیل در منطقه چیست و چه توانی را برای مهار و یا حمله پیش‌دستانه برنامه‌ریزی کرده است:

الف) طرح حمله هوایی

در چند ماه اخیر اسرائیل سفارش‌های فراوانی برای تحویل تسحلیات هوایی و بروز رسانی ناوگان هوایی خود داد. پیش از این هم برنامه ریزان اندیشکده‌های اسرائیلی از حملات هوایی به‌عنوان یکی از راهبردهای اساسی این کشور در جنگ آتی نام می‌برند. بزرگ‌ترین رزمایش تاریخ نیروی هوایی اسرائیل با حضور اعضای ناتو و آمریکا در چند روز گذشته برگزار شد. به نظر می‌رسد اسرائیل طرح جایگزینی برای حملات موقت و اهداف استراتژیک در حملات هوایی دارد و بر همین اساس نیاز است تا ساختار دفاع هوایی و موشکی ایران مهار شود. طرح مذاکرات موشکی که از چند  ماه قبل بیان‌شده، در این راستا قابل‌تحلیل است.

بسیاری از تحلیل گران ارشد نظامی معتقد هستند در صورت حمله نظامی اسرائیل به بخش‌هایی از لبنان یا اهداف محور مقاومت، جایگاه نیروی هوایی این رژیم برجسته است و نمی‌توان بی‌تفاوت به آن بود. در همین راستا، توان حملات دفاعی موشکی را می‌تواند بازدارنده و تقویت‌کننده حوزه امنیتِ ملی و منطقه‌ای دانست. s300 که چند ماه قبل به یگان پدافند هوایی ایران شد از موضوعاتی بود که داد نتانیاهو را در مجامع بین‌المللی درآورد. این در شرایطی است که اس سی صد سلاح دفاعی است و اهداف متجاوز رو مورد هدف قرار می‌دهد و اساساً توان اس سی صد حملات تهاجمی نیست!

اگر خبرِ سید حسن نصرالله را مطابق با واقع دانست، باید در نظر داشت تا تحریک عربستان بیش از آنکه به یک جنگ زمینی منجر شود به یک حمله سراسری هوایی تبدیل خواهد شد. زیرا صهیونیست‌ها خوب می‌دانند در جنگ زمینی به دلیل اشراف نیروهای مقاومت بر زمین و شیوه جنگ و همچنین تاکتیک‌های نظامی، ارتش اسرائیل قدرت نفوذ و درگیری نخواهد داشت و صهیونیست‌ها تلفات فراوانی در جنگ زمینی می‌دهد. از طرفی موشک‌های مقاومت دردسر بزرگی است. اگر اسرائیل با حملات نظامی هوایی اهداف مقاومت را مورد اصابت قرار دهد، در پاسخ بایستی با حجم بالایی از موشک‌های شلیک‌شده مواجه باشند که در اراضی اشغالی به کارخانه‌های بزرگ آمونیاک یا انبارهای هسته‌ای اسرائیل اصابت می‌کند. توان پدافند گنبد آهنی صهیونیست‌ها در شش جنگ اخیر علیه غزه کارآمدی لازم را نداشته و توان دفاع پیکان ( پدافند موشکی پیکان) هم قدرت لازم برای نبرد هوایی با موشک‌های مختلف کلاس زلزال، قیام و شهاب، قدر و... را ندارد. به‌واقع اگر اسرائیل بخواهد از حملات هوایی علیه منافع مقاومت در چند ماه آینده استفاده کند، می‌بایست هزینه فراوانی دهد. هرچند حملات محدود در سوریه به خاطر ضعف پدافند هوایی است اما نمی‌تواند این اهداف در خاک ایران یا لبنان باشد. زیرا حملات هوایی به این دو کشور به معنا اعلام جنگ رسمی است و اسرائیل فعلاً توان پاسخگویی به موشک‌های مقاومت را ندارد.

ب) مدیریت جنگ نیابتی

پرونده جنگ نیابتی علیه مقاومت در سوریه توسط عربستان به شکست تروریست‌ها منجر شده و مقاومت توانست بر این جنگ نیابتی فاتح شود. داعش در عراق نابودشده و در سوریه نیز آخرین پایگاه خود را در البوکمال از دست داده است. به نظر می‌رسد پرونده جنگ نیابتی در سوریه رو به پایان خواهد بود و دیگر معارضین سوریه توان یک جنگ طاقت‌فرسای دیگر را علیه دمشق ندارند. آنچه سید حسن نصرالله هم به آن اشاره داشته تحریک عربستان برای بهم ریختن امنیت داخلی لبنان است. اگر لبنان درگیر یک بحران سیاسی شود می‌تواند به یک جنگ داخلی منجر گردد که اسرائیل پرونده جنگ نیابتی را بر عهده خواهد گرفت. احتمال اینکه در لبنان جنگ شود بعید است اما عربستان تمام تلاش خود را بکار گرفته تا لبنان وارد فضای بحران شده و درنهایت با همکاری تل‌آویو، لبنان به صحنه جنگ نیابتی تبدیل شود. این موضوع از چند منظر قابل‌بررسی است.

یک: درگیر سازی حزب‌الله با نیروهای داخلی لبنان و شهادت فرماندهان و تضعیف کادر این مجموعه

دو: شناسایی و برآورد صحیح از توان حزب‌الله در جنگ داخلی و مشغول سازی حزب‌الله با یک عنصر میانی

سه: درگیر سازی حزب‌الله در دو جبهه سوریه و لبنان و تضعیف تمرکزی بر عملیات ضد صهیونیست‌ها و به‌واقع کنار زدن تهدید پیش‌دستانه حزب‌الله علیه اسرائیل

تمام این موارد بخشی از سناریو عربستان – اسرائیل برای مهار حزب‌الله و محور مقاومت است. اگر اسرائیل بتواند لبنان را وارد فاز جنگ نیابتی کند،قطعاً مدیریت این پرونده بر عهده تل‌آویو است. البته با بحران جدید نخست‌وزیری باید منتظر ماند و دید آیا لبنان وارد بحران می‌شود یا خیر؟

در مجموع هر دو سناریو حمله تهاجم سراسری نظامی به اهداف مقاومت و جنگ نیابتی بر روی میز فرماندهان اسرائیل است. در بخش اول اگر بتوانند توان بازدارندگی موشکی مقاومت را تضعیف کنند باید شاهد یک تهاجم سراسری باشیم و در صورتی که نتوانند در تضعیف برنامه موشکی مقاومت به نتیجه برسند، بحران‌آفرینی در لبنان می‌تواند یک جنگ تمام‌عیار را در منطقه ایجاد کند. این نکته را نباید فراموش کرد که حزب‌الله به بلوغی رسیده که شاید سه دهه قبل نداشته و انداختن حزب‌الله در یک جنگ داخلی کاری بسیار سخت و پیچیده خواهد بود. مردم لبنان نیز جنگ در سوریه را تجربه کردند و می‌دانند یک جنگ دیگر چه خسارتی بر آن‌ها وارد می‌سازد. لذا جنگ در لبنان هم بعید است به این صورت و با این شیوه رخ دهد.