پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- ماجرای فیش های نجومی در دولت حسن روحانی، موجی بزرگ در افکار عمومی نسبت به این مقوله و مدیران اشرافی را موجب شد. با این همه مدیران ارشد دولت یازدهم اعم از اسحاق جهانگیری معاون اول، محمدباقر نوبخت معاون رئیس جمهور و...درصدد برآمده تا این موضوع به فراموشی سپرده شود. 

به نظر می رشد شفاف سازی و مطالبه عمومی موجب خواهد شد تا دولت اشرافی، بیشتر از اینکه در جهت ماله کشی عملکرد این نوع مدیران باشد در جهت مشکلات اصلی مردم در حوزه اقتصادی گام بردارد.

یک: دو واژه سهم خواهی و سفره خواهی مدتی است در کشور مطرح شده است. فیش گیت موجب شد تا دختر یکی از مدیران معذول کشور پای میکروفن رود و دریافتی های پدر را « سهم خود بر سفره انقلاب » بداند. سهم خواهی از ابتدای انقلاب در بعضی از گروه ها وجود داشت که سازمان منافقین یکی از این مجموعه هاست. در ابتدای انقلاب سازمان برآن شد تا با استفاده از تبلیغات و اردوکشی خیابانی اینطور نشان دهد انقلاب سهم بندی است و انها سهم مهمی از انقلاب اسلامی دارند. در چنین شرایطی بود که بزرگان، سخنوران و متفکران انقلاب اسلامی همچون شهیدان بهشتی، مفتح، باهنر و حتی مقام معظم رهبری نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند و انقلاب را محصور در یک قشر ندانستند. انقلاب مردمی بود و مردمی نیز ماند. امام راحل نیز برای آنکه برداشت غلطی در افکار عمومی نشود ابتدا با ریاست جمهوری روحانیون نیز مخالفت کرد تا نشان دهد وی انقلاب را برای اسلام و برای رضای خدا رهبری کرد و نمی خواست نظام به سمت یک حرکت قشری پیش رود. هرچند با درخواست مردم و انحراف جریان های سیاسی در ابتدای انقلاب، ایشان اجازه داد روحانیت نیز به عنوان یک کاندید در صحنه های سیاسی حاضر شوند. 

دو: انتشار فیش ها نشان داد، علاوه بر دریافت های نجومی عده ای که حرام خواری است، طبقه ای در ذیل مفاسد اقتصادی به وجود آمده که سهم خواهی ها از جامعه و بیت المال را بخشی از وظایف حاکمیت نسبت به خود می دانند. به تعریف عامیانه، دولت و حاکمیت موظف است به گروهی خدمات ویژه دهد. این تفکر از ابتدای اشراف گرایی در کشور که سرعت آن در دولت سازندگی شتاب یافت، بیش از گذشته مطرح شد. روزی که پرونده کرسنت منتشر شد، خیلی ها به مسئولی نقد کردند که بایستی انحراف در اقازداه ی خود را بگیری و گرنه به مسیر فساد خود ادامه می دهد. این موضوع بعدها تبدیل به واژه سیاسی «آقازادگی» شد. در واقع مسیر سهم خواهی که از حزب و گروه های سیاسی در ابتدای انقلاب وجود داشت به فرزندان بعضی از شخصیت های سیاسی و اقتصادی رسیده که پدرشان به هر دلیلی در مدتی توانست بر کرسی ریاست یا مسئولیت تکیه بزند و به همین دلیل او اجازه دارد نسبت به این تکیه سهم خواهی کند. حالا بایستی به فکر قشری در نظام بود که تصورشان از انقلاب اسلامی سفره ای است برای برداشت ها و چیدن سهم ها که هر کس دست و پای بیشتری داشته باشد قدرت عمل بیشتری دارد. این تفکر همان موریانه ای است که مقام معظم رهبری از آن به عنوان نفوذ در عرصه سیاست گذاری و تصمیم گیری نام می برند. وجود چنین افراد با چنین طرز فکری یقینا مسیر انقلاب را به انحرافی می برند که تا ابد قابل جبران و تصحیح نیست. 

سه: از زمانی که خدمت و وظیفه به واژه ای به نام ریاست و مسئولیت تبدیل مفهومی داد، نمی توان عنان مشکلات را بر گردن عده ای خاص انداخت که مفاهیم خدمت در انقلاب را نوعی قرار گرفتن بر سفره تغییر ماهوی دادند. تخصص و تعهد هر دو ملاک است و نمی توان هر یک را به دلیل نبود مصداق ترک کرد. وقتی تعهد بدون تخصص همراه مسئله ای باشد که قادر نیستیم انجام دهیم، خسارتی به بار می اورد که جبران ناپذیر است. از سوی دیگر تخصص همراه با بی تعهدی همان مسیری است که در اشراف گرایی وجود دارد و تا به امروز کشور را به چالش های عجیبی کشانده است. مسیر اشراف گرایی با عزم ملی انسداد پیدا خواهد کرد. مردم بایستی مسئولانی را برگزینند که در این مسیر از هم دیگر گوی سبقت را پیش نمی گیرند و از طرفی شخصیت خود را محصور در یک واژه تعهد نمی کنند. آنها تخصص همراه با تعهد را برای خود برگزیدند. انتخابات های آتی صحنه ای است که عزم ملی به وجود آید و این مسیر انسداد پیدا کند.