پایگاه خبری تحلیلی «پارس» - «حجت الاسلام طائب» رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی بیانات رهبر معظم انقلاب در تشابه شرایط امروز با شرایط جنگ احزاب  نوشت:

نبرد احزاب از چند ویژگی برخوردار بود؛ اول، همکاری و هماهنگی جبهه کفر و نفاق که مشتمل بر مشرکین، یهود و منافقین درون صفوف دفاعی پیامبر بود. دوم، نوع آرایش علیه پیامبر که مدینه در محاصره کامل بود؛ به تعبیر قرآن «اذ جاؤوکم من فوقکم و من اسفل منکم» محاصره از بالا و پایین بود و راه خروجی نبود و این محاصره منجر به کمبود آذوقه و امکانات ازیک‌طرف و احساس عدم امنیت از جانب دیگر بود. سوم، فصل عملیات که از مقدمه آن‌که حفر خندق بود تا زمان حضور دشمن و تکمیل محاصره که در ماه رمضان و فصل زمستان و سرمای شدید بود. چهارم، فراوانی عدد دشمن در بالا و پایین و کمبود نیروی پیامبر برای پوشش تمامی جبهه. پنجم، طولانی شدن زمان محاصره که حدود پانزده روز بود و این برای یک شهر که روزمره باید تدارکات خود را از حومه و زمین های کشاورزی و یا کاروان های تجاری تأمین کند بسیار رنج آور و سختی آفرین بود. ششم، جوسازی منافقین و یاران پنهان شرک و کفر که هر چه بر زمان محاصره مدت بیشتری می گذشت، تبلیغات منفی و تخریب های روانی علیه پیامبر و مقاومت بیشتر می شد.

این عوامل موجب شد وضعیت نامناسب و بسیار منفی در روزهای آخرین از یک‌طرف براثر عملیات روانی بسیار شدید این گروه همراه با واقعیت های فشار اقتصادی و از طرفی احساس ناامنی بر نیروها حاکم شود تا جایی که قرآن می فرماید: «اذ زاغت الابصار» چشم ها از ترس خیره و قدرت دید خود را ازدست‌داده بود و «بلغت القلوب الحناجر» و جان ها به لب رسیده بود و «تظنون بالله الظنونا» و به خدای متعال گمان های بدی می بردید «هنالک ابتلی المومنون و زلزلوا زلزالا شدید» میدانی از آزمایش بود و تکان سختی آن ها را فراگرفت.

آنچه در این اوج سختی رخ‌نمود، فراخوان جبهه نفاق برای تکمیل عملیات دشمن بود تا این زمان اگرچه سختی بود؛ اما دشمن دستاوردی نداشت و فقط هزینه کرده بود و مؤمنین و پیامبر و سایر اهالی مدینه را در سختی قرار داده؛ اما هیچ دستاوردی به دنبال آن نصیبش نشده بود؛ چراکه آن ها به دنبال شکست و نابودی پیامبر و حرکت ایشان بودند و هیچ یک حاصل نشده بود؛ بنابراین ستون پنجم عملیات یعنی منافقین باید عملیات تخریب روحیه، تشویق به ترک مقاومت و رهاسازی منطقه را انجام دهند تا از این طریق جبهه متحد کفر و شرک به نتیجه برسد؛ بنابراین اقداماتشان در منطقه نبرد و مدینه این گونه انجام می شود: «ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا» پیروزی و آینده خوش که خدا و رسول از آن دم می زنند وعده دروغین است. گروهی این را تبلیغ می کنند و در پیوست این سخن نتیجه را گروهی دیگر تبلیغ می کنند: «و اذ قالت طائفه منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم». دسته ای دیگر از منافقین می گویند که مردم مدینه دیگر جای ماندن در منطقه و مقاومت در برابر دشمن نیست: «فارجعوا» عقب‌گرد و ترک مقاومت کنید و تسلیم در برابر دشمن شوید و گروهی نیز در اقدام روانی و عملیاتی نزد پیامبر آمدند و برای ترک مقاومت دلیلی اقامه می کنند: «و یستاذن فریق منهم النبی و یقولون ان بیوتنا عوره» عده ای به پیامبر می گویند ما را در ترک نبرد و مقاومت مأذون دار که خانه های ما بی حفاظ است. امنیت از دست‌ رفته و باید با ترک مقاومت آن را از دسترس دشمن دور بداریم. خدای متعال در همین‌جا گزارش وضعیت آن ها را تکمیل می فرماید که این مطلب آن ها دروغ بود؛ آن ها فقط می خواستند فرار کنند و جبهه برای دشمن خالی بماند: «و ما هی بعوره ان یریدون الا فرارا» آن ها در درون با دشمن هستند.

این خصوصیات نبرد از ناحیه دشمن است اما در ناحیه الهی و دید صحیح، دشمن نزدیک 15 روز است که در بیرون مدینه خیمه زده و هرروز باید سه وعده 10 هزار نفر را تدارک غذا و آب کند؛ درحالی‌که آن ها به گمان ضربه ناگهانی و پیروزی زودرس بودند. آن ها نیز در سرما گرفتارند و تدارکات آن ها رو به اتمام است، خستگی ناشی از دوری خانه آن ها را آزار می دهد، ترس بسیار بر اردوگاه آن ها حاکم است و از اینکه هیچ پیروزی به دست نیاورده اند بیش‌ازپیش دچار یاس هستند، راهی برای شکستن خط مقاومت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) و مسلمان ها نیافته  و کشته و زخمی داده اند؛ بنابراین در وضعیت بسیار بغرنجی قرار دارند و اکنون شکنندگی در انتظار آن ها است.

عبور عمرو بن عبدود و همراهان ممتاز او از خندق آخرین تدبیر در بین مشرکین است. آن ها عبور می کنند و کسی یارای مقاومت در برابر آن ها ندارد. امیرالمؤمنین عمرو را به قتل می رساند و یاران عمرو فراری می شوند؛ اما نمی توانند جان سالم به درببرند. اردوگاه مشرکین در آخرین درجه از یاس درونی قرار می گیرد؛ اما آن را بروز نمی دهد، بلکه آنچه ابراز می شود، لزوم حمله همگانی و 10 هزارنفری و عبور از خندق است. این خبر در بین مسلمان ها پخش می شود؛ لذا حالتی شدیدتر از ترس حاکم می-شود؛ همان‌که قرآن نقل می کند. ترس کشنده، تقاضای ترک نبرد، عقب نشینی و تقاضای بازگشت به خانه ها تا اینکه شب فرامی-رسد؛ اما این شب هراسناک با یک مقاومت جانانه از سوی برخی افراد که قرآن از آن ها به عنوان مؤمنین یاد می کند روبه رو می-شود؛ همان حالتی که در پیامبر است و خدای متعال همه را به الگو گیری از او فراخواند: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» پیامبر برای شما الگویی نیکو است. مؤمنین با رؤیت احزاب گفتند: «هذا ما وعدنا الله و رسوله» این‌همه سختی، مشقت و فراوانی دشمن و حقد کینه آن ها همان چیزی است که خدا و رسول از قبل به ما خبر داده بود و ایمانشان به لزوم مقاومت و تسلیم در برابر اوامر پیامبر بیشتر شد.

این  همه یک خصوصیت ممتاز برای نبرد احزاب حاصل کرد و آن فاصله بسیار اندک بین احساس شکست و پیروزی و دیدن آن شب در خوف، هراس و وحشت و ادعای یقین به ناکامی و رؤیت صبح پیروزی و فرار دشمن است؛ این وضعیتی است که امروز بر مقابله دشمن با انقلاب اسلامی و نظام مقدس آن پدیدار شده که سه جبهه شرک، کفر و نفاق دست در دست هم به محاصره مدینه انقلاب یعنی جمهوری اسلامی پرداختند و تحریم مطلق و ایجاد هراس تا آنجا پیش رفت که گمان رود آن ها پیروز مطلق هستند و باید به کدخدا پناه برد. منافقین نیز در همه رسانه هایی که در دست داشتند بر طبل لزوم عقب نشینی و تعامل با دشمن و فرار از جنگ کوبیدند و این ادعا که اگر اندکی بیشتر به مقاومت ادامه دهیم، آن هجوم همگانی بر این مدینه وارد خواهد شد و ما خانه هایی خالی از امکان مقاومت داریم که فاقد امنیت است و راه امن سازی آن بازگشت از خط مقاومت و قرار گرفتن درون خانه و دست برداشتن از شمشیر است.

این درحالی است ‌که آنچه از سختی بر این مدینه انقلاب نازل‌شده و قابل‌انکار هم نیست، بیش از آن بر دشمن نازل است و او براثر این فشارها در معرض زوال است؛ اما تلاش می کند با عملیات روانی توسط ستون های داخلی فشار را چنان نشان دهد که قابل‌حل نیست و تنها راه‌حل در ترک مقاومت و تسلیم است و سخنان امام و مقام معظم رهبری مبنی بر حتمیت پیروزی مقاومت در این میدان خیال خام و وعده توخالی و فریبکاری است و با این تبلیغات و تغییر در فکر مقاومت و دادن روحیه تسلیم، دشمن را از آن وضعیت اسفبار در حال شکست به نیروی پیروز و بهره مند مبدل سازد و صدالبته پایان این اقدام کفر و نفاق همان نتیجه احزاب در زمان پیامبر است که به‌یک‌باره براثر مقاومت و اقدامات مؤمنین که نبرد و هجوم و سختی های ناشی از هجوم احزاب آن ها را بیش‌ازپیش مصمم ساخته است و پیروزی یک‌باره و دستاوردی بس خشنودکننده خواهد بود. پس همه گفتمان نقل‌شده از قرآن درنبرد احزاب و تاریخ منقول قرآن از آن نبرد این است: «و لما رای المومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما» و نتیجه شکست دشمن، پیروزی مؤمنین و سرشکستگی منافقین است که آنگاه محتاج بخشش از سوی خدا و رسول خواهند بود؛ بنابراین آنچه نتیجه هشدار و تطبیق مقام معظم رهبری از اوضاع فعلی است، لزوم هشیاری مؤمنین و حضور آن ها در میدان و بیدارسازی دیگران نسبت به کید دشمن و حرکت منافقین است که فراخوان به عقب نشینی و تغییر گفتمان در برابر دشمن چیزی جز نجات دشمن از شکست و جلوگیری از پیروزی قریب الوقوع مؤمنین و انقلاب ناشی از مقاومت در برابر دشمن نیست. والسلام