پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- وقتی ثبت نام انتخابات خبرگان شروع شد خیلی ها سخن از مثلث انتخاباتی با سه ضلع حسن خمینی ، روحانی و اکبر هاشمی رفسنجانی می دادند که می خواستند جناح قدرتمند خبرگان رهبری را از آن خود کنند. بر همین اساس بایستی چند نکته را مورد توجه قرار داد: 

1.بیش از آنکه سید حسن خمینی در این مثلث قرار بگیرد و وزنه ی سیاسی محسوب شود، با نظر به تحلیل مفسران سیاسی بازی خورده ی هاشمی و خط استفاده از عنوان امام راحل است. وی در مسیری قرار گرفت که بسیاری از تحلیل گران هاشمی برای رای آوری خود استفاده کرد و مصادره به مطلوب بیت امام و تصاحب عنوان « خمینی کبیر» برای هاشمی. به واقع هاشمی با استفاده از عنوان حجت الاسلام سید حسن خمینی بر آن شد تا فضای انتخاباتی کشور را دو قطبی نموده و از این فرصت دو قطبی بهترین بهره یعنی آرای بالای خبرگان شهر تهران را در کیسه خود نگه دارد. فضا سازی های اخیر علیه شورای نگهبان و مطرح سازی خط «شورای رهبری» نیز در همین راستا قابل نظر و بررسی است. 

2.موضوع عدم احراز صلاحیت سید حسن خمینی برای کاندیداتوری خبرگان رهبری با واکنشی از سوی دکتر روحانی مواجه نشد. انگار روحانی بیش از آنکه نسبت به رد صلاحیت سید حسن خمینی ناراحت باشد، خوشحال است؛ تا اینگونه نفر سوم لیست انتخاباتی احتمالی هاشمی نشود. لیستی که اگر اسامی سید حسن خمینی، هاشمی و روحانی به مردم معرفی می شد، احتمال پایین تر شدن آرای ماخوذه روحانی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری بیش از گذشته بود و این یعنی شکست انتخاباتی روحانی و شروع پروژه ی عبور از وی در انتخابات 96 ریاست جمهوری. در واقع می توان تصور کرد روحانی خوشحال تر خواهد شد اگر هاشمی نیز در انتخابات آتی حضور نداشته باشد و رای او نیز در صندوق روحانی قرار گیرد. 

3. قدرت و مانور تبلیغاتی هاشمی در انتخابات آتی بیش از آنکه به نفع سید حسن خمینی باشد به نفع خود وی خواهد بود. انتشار تصاویر او همراه با سید حسن خمینی نشان دهنده رسیدن هاشمی به بلوغ سیاسی و عدم تکرار اشتباهات مجلس ششم و انتخابات ریاست جمهوری دور نهم است. هاشمی به این بلوغ رسیده که دیگر قادر نیست با برند « هاشمی رفسنجانی» پیروز میادین انتخاباتی شود و بایستی یارگیری مناسبی داشته باشد. اخبار منتشر شده مبنی بر صحبت بعضی از چهره های اصولگرایی با سید حسن خمینی و کناره گیری او از بازی قرار گرفتن هم می تواندموید این ادعا باشد که « هاشمی می خواهد در کنار سید حسن خمینی یک جناح قوی سیاسی تشکیل دهد» البته این را نیز باید دانست که هاشمی خود را فراتر از یک عنوان اصولگرایی و یا اصلاح طلبی می داند؛ زیرا روزگاری اصولگرایان وی را در لیست انتخاباتی خود قرار می دادند و عالیجناب سرخپوش تیتر رسانه های اصلاح طلب بود و حالا او در دوران خزان سیاسی مرجع معنوی و چانه زنی مختلف  اصلاح طلبان شده است. هاشمی فهمیده است دیگر «مگا برند» نیست . او یک « چهره سیاسی» است که با بازی بهم زنی می خواهد مگا برند شود.

آنچه می توان به عنوان نتیجه گیری بیان کرد روش هاشمی برای بازسازی وجهه انتخاباتی خود است. باید منتظر ماند و حملات شدیدتر از گذشته را از هاشمی دید و او بیشتر از گشته نسبت به نهادهای قانونی کشور انتقاد کند. شاید با اینکار بتواند «برند» تخریب شده اش پس از دولت هفتم و مجلس ششم را باز سازی کند اما این بار دیگر نمی خواهد نمازگزاران جمعه به وی فقط رای دهند بلکه با حمله به نهادهای قانونی می خواهد رای خاکستری جامعه را که سرریز هیجانات سیاسی است بدست آورد.