پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- نهضت عاشورا و قیام امام حسین (ع) یک امر صرفا مذهبی نیست بلکه قطعا حاوی پیام های سیاسی فراوانی بوده است. بنابراین تقلیل این حادثه به موضوعی صرفا عاطفی و احساسی و جدای از پیام های سیاسی و اجتماعی، درحقیقت تحریف قیام اباعبدالله به حساب می آید. در طول تاریخ، جنبش ها و نهضت های مختلفی با تکیه بر پیام عاشورا و شعار هیهات من الذله، در برابر طاغوت های زمان ایستادند و ضمن درآمیختن اشک و خون، عملا به سید و سالار شهیدان اقتدا کردند. انقلاب اسلامی ایران هم به عنوان نهضتی دینی و اسلامی در دوران معاصر، همه افتخارش این است که به قیام امام حسین (ع) و یاران باوفایش نظر داشته و درس ایثار و شجاعت و شهامت و نیز فداکاری و جانبازی و شهادت در راه حق را از مکتب سرخ حسینی آموخته است. 

مقاومت مظلومانه ملت قهرمان ایران در برابر رژیم بعث عراق و حامیان آن نیز، برگ زرین دیگری در تاریخ این مرز و بوم است که شاهد پیوند شور و شعور حسینی در میدان عمل و جهاد در برابر متجاوزان بودیم. رزمندگان ایرانی با اقتدا به سیدالشهدا (ع) هشت سال تمام و با دست خالی در برابر دشمنان ظالم و متجاوز هشت سال ایستادند تا ثابت کنند که قیام عاشورا، تنها یک حادثه تاریخی نبوده و نیست، بلکه قیام در راه حق و ایستادن در برابر باطل، درس عاشوراست و این مبارزه هر روز و در هر مکان ادامه دارد و در جریان است.

در تمام این سالها، وضعیت و شرایط جامعه، منطقه و دنیا به گونه ای بوده است که کمترین شک و شبهه ای در بیان احساسات مذهبی از جمله حادثه عاشورا و استمداد از آنها برای سیاست گذاری داخلی و خارجی وجود نداشت. 

اما چند سالی هست که به دلایل مختلف، این وضعیت دچار دگرگونی هایی شده است. منابر و خطیبان، به بهانه های مختلف، به تطبیق شرایط و آدمها با تاریخ مشغول می شوند. گروهی برای اثبات وضعیت سیاسی خود، گروهی نیز برای به چالش کشیدن رقبای سیاسی خود! در این میان، عاشورا و محرم و امام مظلوم شیعیان، متاسفانه قربانی نوعی جنگ تبلیغاتی و جناحی شده اند که اثرات آن نیز به جامعه و مخاطبان القاء می شود. هر ساله با آغاز ماه محرم، تحلیل های مختلفی از سوی نویسندگان و خطیبان و اندیشمندان وابسته به جناح های فکری و سیاسی کشور درخصوص علل و انگیزه قیام عاشورا منتشر می شود که با اندکی دقت مشخص می شود حرف اصلی آنها، در حقیقت اثبات گفتمان فکری جناح مورد نظر می باشد! به عنوان مثال رسانه های اصلاح طلب عمدتا تحلیل هایی را با تکیه بر واژه های «آزادی خواهی و اصلاح طلبی» امام حسین منتشر می کنند و در مقابل، رسانه های اصولگرا هم تحلیل هایی را درخصوص عدالت خواهی و مبارزه با فساد و ظلم ... کار به جایی رسیده که حتی افراد نزدیک به دولت اعتدالی نیز، قیام امام حسین را با انگیزه اعتدالی معرفی می کنند و به شبیه سازی های تاریخی مخصوصا درخصوص مذاکره امام حسین (ع) با دشمن می پردازند!

سوال اینجاست که این وضعیت تا به کجا می تواند ادامه داشته باشد؟ آیا قرار است تحلیل های ما درخصوص عاشورا و نهضت امام حسین (ع) همزمان با فراز و فرود گفتمان های سیاسی(که امری طبیعی است) دچار تغییرات پی در پی و تفسیرهای مختلف و دلبخواه شود؟ شکی نیست که منابر و هیات های حسینی باید سیاسی باشند و نسبت به مسائل مختلف جامعه از جمله مسائل سیاسی و اجتماعی حساسیت داشته باشند، اما آیا به این بهانه مجازیم که سیاست زده عمل کنیم و عزاداری های خود را به تریبونی برای تبلیغ و ترویج جبهه و جریان سیاسی خود و کوبیدن جریان مقابل استفاده کنیم؟ 

آیا نتیجه این وضعیت به مرور زمان باعث رشد و توسعه هیات های مذهبی ِ سکولاری نمی شود که در اثر پیروزی انقلاب اسلامی به حاشیه رفته بودند؟ هیات هایی که بدون توجه به پیام های سیاسی و اجتماعی عاشورا، تنها به ظواهر امر بسنده می کنند و فارغ از پیام های جهانی و ضداستکباری عاشورا، این مراسم باشکوه را به موضوعی صرفا فرقه ای و عاطفی تبدیل می کنند؟ آیا ما با دست خود، مردم و جوانان را به سمت و سوی این «هیات های سکولار» هدایت نمی کنیم؟! آیا باعث نمی شویم که عزاداران حسینی در سراسر کشور به تدریج، قید شور و شعور مراسم های سیاسی را بزنند و فقط به فکر برگزاری نوعی همایش سالیانه باشند؟!