پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- اسماعیل باقری- محیط سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی اجتماعی افغانستان، همچنان تحت تأثیر طالبان و تحولات پیرامونی آن است. هر چند با آغاز دور جدید گفت‌وگوهای صلح میان دولت افغانستان و طالبان با میانجیگری پاکستان، احتمال برچیده شدن زمینه‌های ناامنی و بی‌ثباتی در افغانستان به وجود آمد، اما با اعلام مرگ ملاعمر در آستانه دومین مرحله از مذاکرات صلح، به نوعی نه تنها گفت‌و‌گوهای صلح به تعویق افتاد بلکه حملات و عملیات‌های انفجاری توسط طالبان جهت اثبات تداوم موجودیت خود افزایش یافت و حتی طالبان به تصرف ولسؤالی‌ها (فرمانداری) و مناطقی از ولایات جنوب و شمال افغانستان دست زدند، البته پیش بینی‌های اولیه پس از اعلام مرگ ملاعمر این بود که اختلافات بر سر رهبری طالبان موجب تنش‌های درونی و انشعابات داخلی خواهد شد، چراکه افرادی نظیر عبدالمنان هوتک و ملا یعقوب برادر و پسر ارشد ملاعمر و دیگر رهبران ارشد طالبان در ابتدا نسبت به شیوه برگزاری و نتیجه انتخابات برای تعیین رهبر جدید این گروه را رد می‌کردند اما به هر حال، بیعت این افراد با ملا اختر منصور، به نوعی زمینه برای تثبیت رهبری جدید طالبان را فراهم ساخت، البته پس از مرگ ملاعمر، به هر دلیل قومی یا سیاسی، گروه‌هایی که خود را مستعد رهبری طالبان تلقی می‌کنند، همچنان با رهبری ملااختر مخالفت خواهند کرد، هر چند این احتمال وجود دارد که موضع‌گیری چنین گروه‌هایی بی‌ارتباط با مدیریت سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای منطقه نباشد. 

واقعیت این است که احتمال انشعاب طالبان به دو یا چند گروه موافقان و مخالفان رهبری ملااختر منصور وجود دارد، اما با توجه به حمایت‌های سازمان اطلاعات پاکستان از رهبری ملا اختر منصور، طالبان همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد، اما در کنار شاخه اصلی گروه‌هایی از طالبان نیز فعال خواهند بود، به عنوان مثال گروه محاذ فدایی و گروه وابسته به ملادادالله و عبدالقیوم ذاکر و. . . مخالف مذاکرات صلح هستند و با رهبری ملااختر منصور نیز مخالفند؛ ولی گروه‌هایی که به دنبال مصالحه سیاسی با دولت افغانستان به رهبری معتصم آغاجان و عبدالمنان نیازی‌اند، طرفدار رهبری ملامنصور نیز می‌باشند.

این تحلیل که مرگ ملاعمر آغاز فروپاشی و نقطه پایان طالبان است، دور از واقعیت است و طالبان حداقل تا یکی دو سال آینده، همچنان در صحنه نبرد نظامی و سیاسی افغانستان قدرت کنشگری خود را حفظ خواهند کرد، ولی تحولات محیطی به نوعی انعطاف‌پذیری در رویکرد طالبان را به دنبال خواهد داشت. مهم‌ترین تحولات محیطی مربوط به رویکردها و نوع بازی پاکستان در به کارگیری طالبان است که بسیار تأثیرگذار است، البته این اعتقاد هم وجود دارد که به تدریج و در طول این دو سال به ویژه پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح طالبان با حکومت افغانستان، داعش یا هر گروه افراطی دیگر به نوعی از طریق تبلیغات و عملیات روانی، بتواند فضای گفتمانی و سپس عملیاتی طالبان را در افغانستان به نفع خود مصادره کند، بنابراین طالبان افغانستان تا دوسال آینده، در محور تحولات این کشور باقی خواهد ماند و پاکستان نیز طالبان افغانستان را فضای حیاتی و تنفسی خود دانسته و همچنان به حمایت آن خواهد پرداخت، اما احتمال دارد بخشی از طالبان مخالف رهبری ملا منصور را در قالب گروه تروریستی داعش یا هر گروه دیگری ساماندهی، هدایت و کنترل کند. مطلب آخر اینکه با توجه به پرشتاب بودن تحولات منطقه، نمی‌توان به طور قطعی تحولات آینده را پیش‌بینی کرد، اما با این حال شواهد فعلی نمایانگر چنین چشم‌اندازی خواهد بود، البته به نظر می‌رسد افغانستان هدف نهایی گروه تروریستی داعش نخواهد بود بلکه از آن به عنوان گذرگاهی استراتژیک برای رسیدن به آسیای مرکزی و به ویژه تاجیکستان و سپس ترکمنستان بهره‌برداری خواهد کرد.