پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر هادی همایون عضو هیات امنای دانشگاه امام صادق(ع) در یادداشتی برای پارس نوشت:

اگر شما می گویید که یک قومی، لازمه ی ساختن یک تمدن هستند که خودشان را پیدا کنند و در خودشان باید نشاط و انگیزه پیدا کنند و احساس مأموریتی بکنند، این یک نوع انقلاب است. حالا در مورد مردم ایران در سال 57 به شکل انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. همان یونانی هم که داریم می گوییم، یک قومی احتمالاً خودشان را پیدا کردند. صدر اسلام را می شناسیم که همین شد، ساکنان شبه جزیره حجاز خودشان را پیدا کردند و با یک مأموریت مواجه بودند. این یک نوع نگاه به موضوع انقلاب است. 

نوع دیگر نگاه به این موضوع این است که در این ماجرای درگیری تاریخی حق و باطل مقاطعی است که باطل به ظاهر حاکم می شود. خب آن جا هم باید علیه باطل انقلاب کرد و بعدا بر اساس این جلو رفت. ایجاد آن روحیه و انگیزه در قدم اول، کنار گذاشتن آن باطل است. این هم معنای دیگری از انقلاب می شود که در مورد ما این اتفاق افتاد یعنی ما با کنار گذاشتن رژیم پهلوی، آن احساس نشاط و انگیزه و مأموریت را کردیم و ادامه دادیم. به همین دلیل هم وقتی پهلوی کنار گذاشته شد، انقلاب ما تمام نشده بود و استمرار پیدا می کند؛ چون موضوع همان انقلابی است که در درون آن قوم سازنده ی تمدن، باید اتفاق افتد.

وظیفه ی ما حرکت در این مسیر است و این که کجا این مسیر متصل به ظهور خواهد شد، مسأله ی دیگری است. ولی حکومت زمینه ساز ظهور وظیفه اش همان زمینه سازی است. در این که بتوانیم تمدنی با میزانی از معارف اسلامی که انقلاب اسلامی برای ما ایجاد کرده است، ایجاد کنیم و این تمدن، تمدن رو به سقوطی تلقی نشود و بتواند متصل به جریان ظهور باشد. لوازمی که برای حکومت زمینه ساز ظهور نیاز داریم بایستی فراهم گردد. در اولین قدم با وقوع انقلاب اسلامی این جریان شکل گرفته است، اما در ادامه بایستی شاخص-های استمرار و تقویت این جریان مد نظر قرار گیرد.

با همان مدل حضرت امام (ره)، ما از ایران شروع کردیم، می خواهیم به کشورهای اسلامی برسیم و بعد به دیگر کشورها. استقرار در ایران به صورت زیادی تثبیت شده است. در داستان سرایت به کشورهای اسلامی در طی آن هستیم. در بیداری اسلامی همان مرحله دوم مورد نظر امام اتفاق می افتد. بیداری جهانی هم دارد اتفاق می افتد با یک کمی سرعت و وضوح کم تری. از ماجرای وال استریت تقریباً روشن تر شده است که با فاصله ی کمی از بیداری اسلامی اتفاق افتاد و هم چنان افتان و خیزان به حرکت خودش ادامه می دهد. این با مدل حضرت امام (ره). اگر با مدل مقام معظم رهبری بخواهیم ببینیم، انقلاب اسلامیمان را در بعضی حوزه ها انجام داده ایم و در بعضی حوزه ها انجام نداده ایم. وارد نظام اسلامی شدیم؛ یک کمی کم تر از انقلاب اسلامی ولی تا حد خیلی زیادی، نظام اسلامی ما مستقر شده است. در بعضی از حوزه ها نیاز به بازنگری دارد؛ این که دقیق ترین نوع نظامی که با ولایت فقیه هماهنگ باشد چیست، هنوز قابل بحث است. و این که این نظام چگونه خودش را در خرده نظام ها پیدا کند، نظام فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ما، این ها هنوز جای کار دارد. دولت اسلامی نیز در حد خیلی زیادی مستقر شده است. در همه ارکان دولت، مثلا در نظام بودجه چگونه می توانید استدلال بکنید که این اسلامی است؟ ساختار و تشکیلات، روابط بین مدیران و کارکنان و... که باید در یک دولت اسلامی وجود داشته باشد. به همین ترتیب تا یک حدی از جامعه اسلامی ما محقق شده است. باید آسیب شناسی صورت گیرد و فرصت ها و تهدیدات مشخص شود، آثار تهاجم فرهنگی باید مشخص شود و بعد این الگو به جهان برود و به تمدن اسلامی برسیم. این هم بر طبق الگوی امام (ره) به تعدادی از کشورهای اسلامی رسیده است و به بقیه کشورها نیز دارد می رسد.