پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدي پورصفا- پس از مطرح شدن موضوع هسته‌اي ايران در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بارها اين شائبه از سوي كارشناسان عنوان شد كه اساساً هدف از اين مسئله، نگراني بر سر عدم‌اشاعه سلاح‌هاي هسته‌اي يا ساخت بمب هسته‌اي توسط ايران نيست و عوامل گوناگوني درباره فشار غرب بر ايران بر سر برنامه هسته‌اي دخيل هستند كه بايد از نگاهي ديگر آن را مورد بررسي قرار داد.

جالب اينجاست زماني كه تاريخ آغاز جنجال‌ها بر سر برنامه صلح‌آميز هسته‌اي كشورمان را مورد بررسي قرار مي‌دهيم، با همزماني جالب اين پروژه با سقوط حكومت صدام‌حسين در پي حمله نظامي امريكا و متحدان وي به عراق روبه‌رو مي‌شويم.

البته زمينه‌سازي‌ها براي ايجاد فشار بر ايران اندكي قبل از شروع حمله امريكا به عراق آغاز شده بود كه مهم‌ترين قسمت آن نشست خبري منافقان در واشنگتن بود كه به اصطلاح به افشاگري درباره تأسيسات مخفي هسته‌اي ايران پرداختند.

اطلاعاتي كه گرت پورتر در كتاب خود پيرامون اين مسئله مدعي است سازمان جاسوسي موساد در اختيار آنها قرار داده بود. به هر ترتيب پس از حمله به عراق بود كه با پشتيباني كشورهاي غربي و با تكيه بر اين اطلاعات پرونده هسته‌اي در جلسات دوره‌اي شوراي حكام بين‌المللي آژانس مطرح شد و در شهريورماه سال 82 قطعنامه‌اي عليه ايران از سوي آژانس صادر شد كه خواستار روشن شدن تمام ابهامات ادعايي و همچنين تصويب پروتكل الحاقي توسط ايران شد.

نكته جالب اينجاست كه وزراي خارجه اتحاديه اروپا نيز يك ماه پيش از صدور اين قطعنامه، طي نامه‌اي محرمانه خطاب به ايران خواستار ميانجيگري در اين مسئله و مذاكره با دو طرف مناقشه شده بودند.

 

   پرونده هسته‌اي راهكاري براي برگرداندن توازن خيالي

اين همزماني از نگاه برخي از كارشناسان به اين مسئله ارتباط پيدا مي‌كرد كه آن را توازن دو‌جانبه از نگاه امريكا در منطقه خاورميانه عنوان مي‌كردند.

از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران، امريكا همواره به عراق به عنوان يك وزنه تعادل‌ساز در مقابل قدرت راهبردي ايران مي‌نگريست و تحريك عراق براي آغاز جنگ با ايران بر پايه معارضات مرزي و با همين نگاه صورت مي‌گيرد.

در جريان جنگ خليج فارس و با وجود انهدام زير‌ساخت‌هاي نظامي عراق از سوي كشورهاي متحد غربي، با اين حال صدام به عنوان يك قدرت معارض در برابر ايران حفظ شد و حتي ژنرال نورمن شوارتسكف كشتار شيعيان عراقي به دست ارتش بعثي را به منظور جلوگيري از قدرت‌يابي شيعيان ناديده گرفت.  با اين حال مسلم بود كه پس از سقوط حكومت صدام‌حسين در ايران ديگر نمي‌توان انتظار چنين نقشي را از سوي عراق داشت. البته حضور نظاميان امريكايي در مرزهاي غربي مي‌توانست اين نقش را تا حدودي براي امريكايي‌ها ايفا كند، اما به دليل هزينه‌هاي سنگين در نهايت امريكا مجبور شد كه از عراق عقب‌نشيني كرده و زمام دولت اين كشور را به مردم عراق بسپارد.

از اين رو بود كه به منظور به صفر رساندن ظرفيت اجتماعي و ايدئولوژيك ايران بود كه برنامه هسته‌اي ايران از سوي غرب آغاز شد و برنامه هسته‌اي به عنوان يك سرپل براي اين مسئله انتخاب شد؛ سرپلي كه در نهايت به برقراري تحريم‌هايي انجاميد كه به اعتراف خود كشورهاي غربي در دنيا بي‌سابقه بود و توانست ظرفيت توليد نفت را در ايران به نصف برساند و ارزش پول ملي ايران به يك سوم كاهش دهد، اما به نظر مي‌رسد كه امريكا با وجود تمام اين فشارها نتوانستند به نتيجه مطلوب خود برسند و اين مسئله را مي‌توان به صراحت در اظهارنظرهاي مقامات امريكايي ديد.

 بنا بر اعتراف مقامات امريكايي در خاورميانه تمام راه‌ها به ايران ختم مي‌شود. در عراق، ايران از هميشه بيشتر نقشي قدرتمند‌تر بر عهده گرفته است و اولين دشمن داعش در منطقه محسوب مي‌شود و اين درحالي است كه امريكايي‌ها با وجود هزينه‌هاي سنگين حتي نتوانستند از برخي حمله‌هاي هوايي كم‌تأثير فراتر بروند.

در سوريه نيز حمايت ايران به تنهايي توانسته است در مقابل حكومت كشورهاي عربي دولت بشار اسد را در مقابل تروريست‌ها مستحكم نگهدارد و آن را حفظ كند. از سوي ديگر در لبنان نيز حزب‌الله به تنهايي تعيين‌كننده تمام معادلات شده و در يمن نيز به باور اوباما ايران بخشي از راه‌حل مسئله است.

 اوضاع به جايي رسيده است كه عربستان ظاهر‌سازي‌هاي خود را كنار گذاشته و براي جلوگيري از نفوذ حوثي رأساً اقدام به حمله نظامي به يمن كرده است كه هنوز هم به بسياري از اهداف خود دست نيافته است. در چنين شرايطي امريكا كه اميد داشت بتواند با ايجاد فشار در مسئله هسته‌اي ظرفيت راهبردي ايران را صفر كند، حالا با قدرتي روبه‌رو است كه عملاً تمام خاورميانه را در سيطره خود دارد و بدون موافقت آن هيچ اقدامي صورت نمي‌پذيرد.

   همه راه‌ها به ايران ختم مي‌شود

در چنين شرايطي امريكا هيچ راه‌حلي براي معضلات خود در منطقه ندارد و بايد براي حل آنها با ايران وارد مذاكره شود، اما نكته اصلي اينجاست كه برنامه اصلي امريكايي‌ها براي تضعيف ايران عملاً به مانعي براي حل اين مشكلات تبديل شده است.

از همين رو كه برژينسكي ديپلمات كهنه‌كار امريكايي بر اين باور است كه مذاكرات هسته‌اي معبري براي ورود امريكا به مسائل و مشكلات خاورميانه براي حل آن با ايران است.

جان كري وزير امورخارجه امريكا نيز بارها در مذاكرات خود با طرف‌هاي ايراني خواستار مذاكره بر سر مسائل منطقه با ايران شده است، كما اينكه در جريان ظهور داعش و پيشروي آن به سمت بغداد به صراحت از سوي وندي شرمن به وزير امورخارجه كشورمان پيشنهاد شد تا ايران نيز به اتحاد ضد داعش بپيوندد كه اين مسئله با مخالفت طرف ايراني روبه‌‌رو شد.

جين سالكي سخنگوي وزير امورخارجه امريكا نيز به اين نكته اشاره كرده كه ممكن است همكاري اين كشور با ايران بر سر مسائل منطقه‌اي آغاز شود و در همين رابطه رسانه‌هاي غربي نيز به مذاكره تلفني جواد ظريف و جان كري بر سر توقف حملات هوايي عربستان بر ضد يمن اشاره كرده‌اند.

   لغو تحريم‌ها شرط آغاز مذاكرات بر سر ساير پرونده‌ها

در اين ميان نكته اصلي اينجاست كه امريكايي‌ها تنها به دنبال حل مشكلات خود و حفظ فشار تحريم‌ها با ايران هستند چرا كه صرفنظر از برخي موارد جزئي امريكايي‌ها ايران را رقيب راهبردي خود در منطقه خاورميانه به عنوان اصلي‌ترين دشمن رژيم‌صهيونيستي و تفكر غربي در منطقه تلقي مي‌كنند. تفكري كه اجازه هيچ گونه مصالحه عميق بين ايران و امريكا بر سر منافع مشترك در منطقه را نمي‌دهد، از اين رو حل مسئله هسته‌اي و اعطاي كمترين امتيازات و در كنار آن حل مشكلات خاورميانه‌اي اين كشور نقطه غايي و مطلوب مذاكره‌كنندگان امريكايي است.

از همين رو است كه مقام معظم رهبري بارها در ديدارهاي عمومي و همچنين در ديدار با مذاكره‌كنندگان بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين مذاكرات بين ايران و امريكا تنها و تنها بر سر مسائل هسته‌اي است و حل اين مسئله نيز با لحاظ شرايط ايران به خصوص برداشته شدن تمام تحريم‌ها و لغو زير‌ساخت‌هاي آن امكان‌پذير است.

شرايطي كه با منافع حداكثري امريكايي‌ها در تضاد كامل است و البته تاكنون نيز با آن مخالفت كرده‌اند.

   باور كنيم امريكايي‌ها نيازمند توافق هستند

نيازمندي امريكايي‌ها به ايران چه در توافق در مسئله هسته‌اي و چه در مسائل خاورميانه‌ غير قابل انكار است، اما نكته اينجاست كه هر گونه اظهار علاقه به كشاندن مذاكرات در مسير ديگر يا به ميان آوردن ساير پرونده‌ها تنها به تضعيف موقعيت مذاكراتي ايران در بحث هسته‌اي خواهد انجاميد.

از اين رو است كه رهبر معظم انقلاب نيز در سخنان اخير خود حل مسئله هسته‌اي را پيش‌شرط هر گونه ارزيابي ايران ايجاد تعامل با امريكا بر سر مسائل ديگر عنوان كرده‌اند و در اين ميان شروط ايران براي حل مسئله هسته‌اي كاملاً روشن و انكارناپذير است.

با اين شرايط اعلام سيگنال‌هايي به طرف غربي درباره امكان آغاز مذاكرات بر سر مسائل ديگر پيش از حل و فصل مسئله هسته‌اي با رعايت خطوط قرمز ايران تنها يك اشتباه راهبردي است كه براي حفظ منافع ملي گران تمام خواهد شد.

برخي محافل تصميم‌گيري در ايران بايد به اين نكته ايمان بياورند كه امريكا به توافق با ايران بسيار نيازمند‌تر از طرف مقابل خود است و با در نظر گرفتن اين نكته مي‌توان به توافقي با دستاوردهاي مناسب براي كشور اميدوار بود.