پايگاه خبري تحليلي «پارس»- اميرحسين يزدان پناه- چند ماهي است که تصاوير سرلشکر قاسم سليماني، فرمانده نيروي قدس سپاه، تقريبا هر روز آپديت مي شود. انتشار اين تصاوير، نشان دهنده 2 واقعيت است:

1-جايگاه مقتدر ايران در مبارزه با تروريسم و عوامل منطقه اي و فرامنطقه اي آن

2-علني شدن استراتژي ايران براي مبارزه با تروريسم. 

البته انتشار تصاوير حاج قاسم محدود به همين پيام هاي مهم هم نماند و موجي از احساسات پاک مردم ايران را با وي همراه کرد. جوانان ايراني نيز، با هرگرايش سياسي و فکري، حاج قاسم را به عنوان يک قهرمان مي ستايند و تصاوير وي علاوه بر شبکه هاي اجتماعي، وبلاگ ها و سايت هاي شخصي و... حتي به روي تي شرت هاي جوانان نيز کشيده شده و در پياده روي پرشکوه اربعين امسال، علاقه مردم ايران، به خصوص جوانان ايراني و حتي غير ايراني، صحنه هايي غرور انگيز از علاقه و ارادت به مردي را پديد آورد که رهبر انقلاب او را «شهيد زنده» ناميده و مردم او را «مالک اشتر» مي خوانند؛ مردي کشاورز زاده از کرمان گرم و خشک، که حالا، قدرت فرماندهي او اقتدار اطلاعاتي و نظامي ايران و نيز مديريت عملياتي عليه تروريست ها را به رخ همه کشيده است. فرمانده اي که براي نجات مردم مظلوم عراق و ديگر کشورها، از لوث وجود تروريست ها لحظه اي آرام و قرار ندارد و در خطرناک ترين مکان هاي دنيا، بدون جليقه ضد گلوله و لباس نظامي، تنها با يک تسبيح و يک بي سيم تردد مي کند. کسي که به نماد قوت قلب ما دربرابر تهديدها و گستاخي ها تبديل شده است؛ 

آن جايي که نتانياهو گستاخانه در کنگره عليه ايرانيان حرف زد و برخي هنرمندان ايراني در صفحات خود در شبکه هاي اجتماعي نوشتند: «کابوس نتانياهو؛ سردارمون حاج قاسم» اوج نفوذ وي را در ميان مردم نشان مي داد. اما با وجود همه اين اتفاقات بسيار خوب و غرور آفرين که نشان دهنده قدرتمندتر شدن انقلاب اسلامي و نقش تاثيرگذار گفتمان انقلاب اسلامي در تحولات منطقه است، 2 نکته ذهن من را درگير خود کرده است:

1 - اولين موضوع حفظ امنيت و سلامتي حاج قاسم است. تصاويري که چندماه پيش از وي منتشر مي شد، بيشتر يا تصاوير خود او بود يا اگر کسي همراه وي بود، چهره اش پوشيده مي شد. اکنون اما چند ماهي است که اين اتفاق نمي افتد و تصاوير حاج قاسم حاوي افراد و چهره هايي است که، اگر نگوييم مهم و کليدي اند، لااقل چهره هاي همراه و يا محافظان وي هستند که در برخي تصاوير نيز تکرار مي شود. به اين ترتيب اين نگراني وجود دارد که با شناسايي شدن هرکدام از اين افراد که تعدادشان نيز کم نيست و گاهي به 15 يا 20 نفر مي رسند، ممکن است سرنخي از محل تردد و حضور حاج قاسم به دست تروريست ها و حتي دشمنان فرا منطقه اي بدهد و خداي ناکرده اتفاق ناگواري رخ دهد که حتي قلم نيز ياراي نوشتنش را ندارد. بديهي است که انتشار تصاويري که در آن مختصات حضور و نيز اطرافيان وي قابل شناسايي نباشد، مي تواند تا حدود زيادي اين ملاحظه را برطرف کند.

2 - انتشار تصاوير متعدد از وي به خصوص تصاويري که او را در ميان نظاميان عراقي نشان مي دهد، ممکن است به برجسته سازي حضور نظامي ايران در منطقه و به خصوص عراق، در رسانه هاي غربي و عربي منطقه منجر شود. تاجايي که کمتر پيش مي آيد غربي ها تصاوير به روز وي با لباس شخصي را استفاده کنند و بيشتر از تصاوير آرشيوي اش با لباس نظامي استفاده مي کنند و وي را «الهه انتقام» مي نامند. اين رسانه ها،که طيفي از رسانه هاي غربي و نيز رسانه هاي سعودي همچون العربيه، الشرق الاوسط، الجزيره و... را شامل مي شوند تمرکز خود را روي آن چه آن را حضور نظامي ايران در عراق مي نامند، قرار داده اند و تلاش مي کنند ، تا از تکرار بدون مراقبت و بي اندازه اين تصاوير استفاده کرده و با دامن زدن به ايران هراسي به جايگاه ارزشي اين حضور موثر در منظر افکار عمومي مردم عرب منطقه به خصوص عراقي ها لطمه وارد کنند. کما اين که در روزهاي اخير نيز در اين راستا تلاش هاي جدي از سوي اين رسانه ها آغاز شده است و خبرهايي نيز از افزايش تلاش عربستان براي ايجاد ائتلافي عليه ايران در منطقه به گوش مي رسد.

لذا، گرچه شايد به عنوان يک روزنامه نگار اين خواسته غير معمول به نظر برسد اما به عنوان يک ايراني از کساني که مي توانند در اين حوزه تصميم نهايي را بگيرند، به خصوص ستاد کل نيروهاي مسلح و يا مسئولان ارشد سپاه اين خواسته وجود دارد که روندي را براي چنين تصاويري وضع کنند تا بدون آن که شاهد سانسور کامل باشيم، هرگونه اطلاع رساني و نيز انتشار تصاوير وي، به صورت محدود و با لحاظ ملاحظات امنيتي انجام شود.