صابر گل‌عنبری، کارشناس ارشد مسائل بین‌الملل

سعد حریری، نخست وزیر پیشین لبنان پس از سفری حدودا سه ماهه به پاریس جمعه شب به لبنان بازگشته است، اما به نظر نمی‌رسد بازگشتی معمولی باشد و از تحرکات پیدا و پنهان جریان 14 مارس و خود اظهارات حریری پیداست که احتمالا دوره تازه‌ای از کشمکش‌های سیاسی در این کشور شروع شود. 

حریری بعد از استعفای معنادار خود در اکتبر گذشته به دنبال اعتراضات مردمی بی‌سابقه و به تبع آن یکدست شدن قدرت در دست جریان هشتم مارس (حزب الله، جنبش امل و جریان میشل عون) فعالیت چندانی نداشت و به دور از انظار عمومی بود، اما گویا با توجه به تداوم مشکلات اقتصادی لبنان، همزمان با نزدیک شدن موعد پایان وعده صد روزه حسن دیاب، نخست وزیر کنونی برای تهیه طرح نجات اقتصادی با هدف عبور از بحران، فرصت را برای شروع کار سیاسی متفاوتی مناسب دیده است؛ اما نه در قامت یک دولتمرد، بلکه به عنوان رهبر اپوزیسیون در مقابل  دولت جدید تحت حمایت حزب الله و جریان آزاد ملی به رهبری رئیس جمهور لبنان. 

البته که مشکلات لبنان و عراق و دیگر مناطق درگیر بحران چیزی نیست که یک شبه حل و فصل شود و این مشکلات و بحران‌ها در سایه تداوم تنش‌ها میان آمریکا و ایران از یک سو و عربستان و ایران از سوی دیگر فعلا پابرجا خواهد ماند و وعده صد روزه دیاب نیز گرهی از بحران اقتصادی لبنان باز نمی‌کند و از قضا هم کرونا با تحمیل خود به عنوان یک بازیگر ناخوانده دیگر در منطقه و جهان چنان بر عمق آن‌ها افزوده است که دیگر گرته‌برداری ناقص از نسخه روزولتی و وعده‌های چند صد روزه نیز کارساز نمی‌افتد. فرانکلین روزولت بنیانگذار وعده صد روزه است که با همان و به پشتوانه یک طرح مدون اقتصادی در سال 1933 توانست رکود بزرگ را مهار کند. 

اکنون در این شرایط بسیار سخت اقتصادی لبنان، سعد حریری در حالی به لبنان بازگشته که در دهم آوریل دولت دیاب را غیر مستقیم تهدید کرد و در توئیتی طرح اقتصادی آن را "خودکشی اقتصادی" خوانده و گفته که اگر وضعیت سر و سامانی نگیرد "به زودی موضع دیگری اتخاذ خواهیم کرد". 

فعلا ماهیت این "موضع دیگر" مشخص نیست، اما تحرکات نیروهای سیاسی 14 مارس، تهدیدات و انتقادات تند روزهای اخیر تا جایی که ولید جنبلاط دیاب را "کینه‌توز و کارمند جبران باسیل" وزیر خارجه سابق لبنان خوانده است، نشان می‌دهد که هفته‌ها و ماه‌های آتی در این کشور پرتنش خواهد بود، تنشی که ماهیت آن به دور از آنچه این روزها در عراق می‌گذرد نیست. 

واقعیت این است که یکی از اشتباهات راهبردی ائتلاف هشتم مارس یکدست کردن قدرت در سه قوه، آن هم در شرایطی بود که کشور در بحران عمیق اقتصادی است و هیچ راه حل سحرآمیزی نیز برای آن متصور نیست. در این وضعیت مسئولیت همه مشکلات بر گردن این جریان انداخته می‌شود؛ در حالی که در گذشته این مسئولیت به نوعی تقسیم شده بود و حتی بخش بزرگ آن متوجه نخست وزیر وابسته به جریان 14 مارس بود. اما در وضعیت کنونی این جریان در صرافت آن است تا در نقش یک جریان اپوزیسیون متحد در مقابل  حزب الله و جریان آزاد ملی و قدرت سیاسی یکدست شده عمل کند. فعلا باید منتظر پلان‌های اصلی برنامه اپوزیسیون جدید لبنان ماند؛ برنامه‌ای که از پشتیبانی منطقه‌ای عربستان و بین‌المللی آمریکا و فرانسه برخوردار است.