به گزارش پارس نیوز، 

 شاید این روزها، در پرتو خبر قتل «جمال خاشقجی»، روزنامه‌نگار منتقد عربستان سعودی و حواشی پردامنه آن، کمتر کسی سایر اخبار مهم بین‌المللی را پیگیری کرده باشد؛ در میان این اخبار، خبر تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا به خروج از توافق موسوم به «منع تسلیحات هسته‌ای میان‌برد» یکی از مهم‌ترین‌هاست؛ تصمیمی که مغز متفکر آن شخصیت کارتونی و تندروی جمهوری‌خواهان یعنی «جان بولتون» قرار دارد که ضمن داشتن سابقه تندروی‌های بسیار، دارای مواضع ضدروسی است و این روزها در سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید آمالش را در چارچوب طرح و برنامه ارائه می‌کند.

سوالی که کمتر به آن پاسخ داده شده این است که پیمان مزبور که به اختصار INF خوانده می‌شود، چیست و چه اهمیتی دارد؟ پیمانی که تحلیلگران معتقدند خروج واشنگتن از آن به‌منزله بازگشت به ادبیات جنگ سرد است؛ ادبیاتی که در ذهن امثال بولتون چنان ریشه دوانده که برکشیدن آن ریشه تقریبا غیرممکن است.

روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست، در پاسخ به این سوال که INF چیست، می‌نویسد: «این پیمان در دسامبر سال 1987 بین رونالد ریگان، رئیس‌جمهور آمریکا و میخائیل گورباچف، دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به امضا رسید. پیمان مزبور ایالات متحده و اتحاد شوروی را از داشتن، آزمایش کردن و مستقر کردن موشک‌های کروز و بالستیک زمین‌پایه با بُرد بین 500 تا 5500 کیلومتر (300 تا 3400 مایل) منع می‌کند.»

بنابر آنچه واشنگتن‌پست نوشته، بر اساس این معاهده، واشنگتن و مسکو به ترتیب 846 و 1846 موشک را نابود کردند. نظر به برد پایین این موشک‌ها، آن‌ها بیشتر برای جنگ‌های هسته‌ای در اروپا طراحی شده بودند. زمان کوتاه پرواز و همچنین الگوی پروازی غیرقابل پیش‌بینی باعث می‌شد که این موشک‌ها به‌سختی قابل رهگیری باشند و تحلیل‌گران معتقد بودند که چنین موشک‌هایی بر بی‌ثباتی وضعیت بحرانی آن روزهای اروپا افزوده و شانس یک جنگ هسته‌ای ناخواسته را افزایش می‌دهند. کشورهای اروپایی نیز انهدام آن موشک‌ها را برای ثبات منطقه‌ای نافع قلمداد می‌کردند.

همچنین توجه به این نکته ضروری است که در INF نوع کلاهک و هسته‌ای بودن یا نبودن آن اهمیت ندارد و همه موشک‌های قرار گرفته در دامنه بُرد مزبور را شامل می‌شود. از سوی دیگر، مسکو و واشنگتن در هر نقطه‌ای از جهان از استقرار و استفاده از چنین موشک‌هایی منع شده‌اند نه فقط اروپا. اما به هر حال، پیمان مزبور صرفا موشک‌های زمین‌پایه را دربرمی‌گیرد بنابراین دو طرف در استفاده از موشک‌های هواپایه و دریاپایه آزادند.

وبگاه سازمان کنترل تسلیحات در شرح تاریخچه INF نوشته است: «خواسته آمریکا مبنی بر کنترل موشک‌های میان‌بُرد پس از استقرار موشک‌های SS-20 شوروی در میانه دهه 1970 میلادی مطرح شد. موشک‌های SS-20 با فراهم آوردن برد بیشتر و کلاهک‌های چندگانه و جایگزین شدن با موشک‌های قدیمی تک‌کلاهک SS-4 و SS-5 توانستند توانایی اتحاد شوروی را در صحنه هسته‌ای اروپا افزایش دهند. ناتو در سال 1979 به این اقدام شوروی با آنچه راهبرد دوگانه خوانده می‌شد پاسخ داد. این راهبرد شامل فشار برای مذاکرات کنترل تسلیحاتی از یک‌سو و استقرار موشک‌های میان‌برد آمریکا در اروپا از سوی دیگر می‌شد. مذاکرات به هر روی، با نوسان مواجه بود و در همین حال استقرار موشک‌های آمریکا تا اوایل دهه 1980 ادامه داشت.»

بر اساس آنچه این وبگاه در ادامه نوشته است، پس از آنکه در سال 1985، میخائیل گورباچف به‌عنوان دبیر کل حزب کونیست شوروی سابق انتخاب شد، مذاکرات برای حصول پیمانی در خصوص تحدید تسلیحات موشکی میان‌برد با پیشرفت مواجه شد. در پاییز سال 1986، گورباچف طرحی را مطرح کرد که بر اساس آن نوعی موازنه بین موشک‌های SS-20 شوروی و موشک‌های مستقر شده ناتو در اروپا برقرار می‌شد. آمریکا از این پیشنهاد استقبال کرد و در سال 1986، دامنه مذاکرات به تمام موشک‌های آمریکا و شوروی در سراسر جهان گسترش یافت. با این اوصاف، گورباچف و ریگان حرکت به پیمانی برای محدودسازی موشک‌های میان‌برد دو طرف را آغاز کردند که سرانجام همان‌طور که پیش‌تر گفته شد در هشتم دسامبر 1987 به پیمان موسوم به INF انجامید. پیمان مزبور از اول ژانویه 1988 اجرایی شد.

همان‌طور که اشاره شد، INF در ابتدا تنها بین شوروی و آمریکا منعقد شد اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری در سال 1991، برخی از کشورهایی که از این اتحادیه جدا شده بودند در کنار آمریکا و روسیه در INF قرار گرفتند از جمله بلاروس، قزاقستان و اوکراین.

اگرچه کشورهای حاضر در INF اکنون تنها پنج کشور هستند اما بسیاری از کشورهای اروپایی پس از پایان جنگ سرد موشک‌هایی را که این پیمان منع کرده، از بین برده‌اند. از جمله این کشورها می‌توان به آلمان، مجارستان، لهستان و جمهوری چک اشاره کرد که اواسط دهه 1990 بدون پیوستن به INF موشک‌های میان‌برد خود را از بین بردند. اکتبر سال 2000 اسواکی هم تمام موشک‌های میان‌برد خود را نابود کرد و در تاریخ 31 مه 2002، بلغارستان با توافقی با آمریکا ظرف چند ماه موشک‌های میان‌بردش را از بین برد.

بر اساس اطلاعات فوق، پیمان INF اگرچه بدوا تنها 2 عضو داشت، اما سه کشور بعدا به آن پیوستند و شش کشور نیز بدون پیوستن به آن از الزاماتش تبعیت کردند. غیر از ایالات متحده آمریکا، ده کشور دیگر همگی اروپایی هستند.

* ادعای آمریکا در خصوص نقض INF چیست؟

ادعای نقض INF توسط روسیه، از دولت باراک اوباما شروع شد. در جولای سال 2014، وزارت خارجه ایالات متحده برای اولین بار ادعا کرد که مسکو INF را نقض کرده است. ادعای آمریکایی‌ها به تولید موشکی با برد 2000 کیلومتر توسط روس‌ها برمی‌گردد که در روسیه 9M729 و از سوی ناتو SSC-8 خوانده می‌شود. این موشک از نوع کروز است.

بر اساس گزارش واشنگتن‌پست، در فوریه 2017، مقامات آمریکایی اعلام کردند که بر این باورند که موشک مزبور عملیاتی شده است.

بنابر یک گزارش نشریه نشنال اینترست، «کریستوفر فورد»، مقام شورای امنیت ملی آمریکا در نوامبر 2017 و در سخنانی در مرکز ویلسون تائید کرد که موشکی که آمریکا باور دارد ناقض پیمان INF است، همان 9M729 یا SSC-8 است.

همین روند و با حضور فردی چون بولتون در کاخ سفید باعث شد تا دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که برای حمایت از کاندیداهای جمهوری‌خواه به نوادا رفته بود، اعلام کند که «روسیه متأسفانه تعهدات خود ذیل این پیمان (INF) را محترم نشمرده و برای همین ما هم از آن خارج می‌شویم.»

کسی تردیدی ندارد که خروج واشنگتن از INF که البته هنوز رسما اعلام نشده، به‌معنای فروپاشی این پیمان است.

* تبعات

در صورت برهم خوردن پیمان منع موشک‌های میان‌برد هسته‌ای، روس‌ها این قابلیت را دارند که به‌سرعت موشک‌هایی را که در محدوده برد ممنوعه در پیمان مزبور قرار داشت در مرزهای غربی خود مستقر کنند. این واقعیتی است که روزنامه واشنگتن‌پست به‌صراحت به آن اذعان کرده است.

از سوی دیگر، همین روزنامه تائید می‌کند که مشخص نیست آمریکا تا چه حد قادر به استقرار موشک‌های میان‌برد در اروپا و آسیا باشد.

از طرف دیگر، اعضای ناتو در خصوص بقا یا عدم بقای INF توافق ندارند. در حالی که دبیر کل ناتو از موضع دولت آمریکا حمایت کرده، اما کم نیستند اعضای پیمان آتلانتیک شمالی که خواهان بقای INF هستند و آلمان یکی از مهم‌ترین آنهاست.

در اروپا، میل چندانی به آغاز یک رقابت تسلیحاتی دیگر با روسیه وجود ندارد و همه کشورهای اروپایی هم تمایل ندارند دوباره سیستم‌های موشکی آمریکایی را در خاک خود پذیرا باشند.

از سوی دیگر، لغو INF نمی‌تواند مقدمه‌ای برای مذاکره در خصوص یک پیمان جدید منع موشک‌های میان‌برد تلقی شود. روس‌ها تمایلی به مذاکره مجدد در این خصوص نشان نمی‌دهند و چینی‌ها هم که در این موشک‌ها سرمایه‌گذاری سنگین کرده‌اند، بعید است به چنین مذاکراتی بیندیشند. چینی‌ها پیش از این نیز عضو INF نبودند و به آن ملتزم نیز نبودند.

در همین شرایط، خروج واشنگتن از INF می‌تواند مذاکرات در خصوص پیمان جدید استارت را که به موشک‌های برد بلند می‌پردازد تحت تاثیر قرار دهد.

یک رقابت تسلیحاتی جدید، ظاهرا تنها آورده تلاش‌های تیم متفکران ترامپ خواهد بود که او را برای خروج از پیمان INF راضی کرده‌اند.