عیب کمال‌گرایی!

 
گرایش به کمال در ذات موجودات است؛ ولی این گرایش باید با صفات و شرایط متعدد و متنوعی همراه شود تا نقض غرض رخ ندهد.
عیب کمال‌گرایی!

گرایش به کمال در ذات موجودات است؛ ولی این گرایش باید با صفات و شرایط متعدد و متنوعی همراه شود تا نقض غرض رخ ندهد.
 چه در زندگی فردی و چه در زندگی جمعی، کمال‌گرایی هم لازم است هم گاهی خطرناک!
لازم است؛ چون هیچ‌چیزی مثل کمال‌گرایی، افراد را از سکون، خارج نمی‌کند و به حرکت درنمی‌آورد؛ اما خطرناک است چون هیچ‌چیزی مثل کمال‌گرایی از نوع افراطی، خود و اطرافیان را به عذاب نمی‌اندازد؛ چون هیچ‌وقت رضایت و به‌تبع آرامش، حاصل نمی‌شود.
گاهی این کمال‌گرایی، هاله تقدس ایجاد می‌کند و طبیعتا فرد، کوچک‌ترین نقد یا مخالفت را برنمی‌تابد؛ بنابراین اگر در معرض نقد و نصیحت قرار گیرد، عنان از کف می‌دهد و پرخاش می‌کند.
گاهی این صفت، باعث لجبازی می‌شود و درنتیجه آن‌کس که زمین‌خورده مجبور می‌شود برای آنکه خدشه‌ای به کمال او وارد نشود تا آخر مسیر، سینه‌خیز برود تا بگوید ایهاالناس من زمین نخوردم بلکه خودم خواستم سینه‌خیز تا مقصد بروم.
کمال‌گرایی، ظاهری آراسته و باطنی بعضا ویرانگر دارد. در زندگی شخصی یک‌مدل نمود دارد، در کسب‌وکار یک‌طور اثر می‌گذارد، در سیاست‌ورزی و حکمرانی هم یک‌جور بروز و ظهور دارد.
چند مثال از حوزه حکمرانی و سیاست‌ورزی بزنم تا مطلب بهتر جا بیفتد؛ کلیات بودجه ۱۴۰۳ به‌دلیل عدم هماهنگی با برنامه هفتم در صحن مجلس رأی نمی‌آورد؛ گروهی برسرزنان از اختلاف دو قوه می‌گویند و نیت‌خوانی و تخریب و تهمت که ای وای! انشقاق شد؛ افتراق شد و چه و چه. مجلس طبق آیین‌نامه، به دولت هفت روز زمان برای اصلاح بودجه داده است؛ حالا با این حساب، رابطه دولت و مجلس خراب شده و دیگر کارمان تمام است؟ چه کسی گفته دولت و مجلس ولو هم‌راستا و انقلابی باید در تمام شؤون خود یکسان بیندیشند؟ چه کسی گفته اگر قوه قضائیه به فسادی در هر دولتی رسیدگی کند، نشان از جنگ و نقار بین دو قوه است؟
چه کسی گفته اگر هیئت نظارت، نظر هیئت اجرایی را نقض کند دشمنی و ناهماهنگی بین ارکان حاکمیت است؟
اصلا جایی اختلاف هم باشد، ایرادی ندارد؛ کشور قانون اساسی دارد، قوانین موضوعه دارد؛ بالاتر از همه‌چیز ولی فقیه دارد؛ پس نگرانی‌های بی‌مورد و القائات ناموجه نسبت به اختلافات، جز تشویش اذهان و افکار مردم و کدورت بین مسئولان، عایدی دیگری ندارد. 
کسی که از خود راضی باشد ناراضیان از او‌ فراوان می‌شوند؛ یکی از مواردی که باعث می‌شود توهم از خود راضی بودن حاصل شود همین کمال‌گرایی افراطی است.
مردم، مسئولی می‌خواهند که کم اشتباه کند و از همان اشتباهات کم هم عذر بخواهد؛ حال آنکه ما به غیر از لقلقه زبان و تواضع‌های بدتر از تکبر، قائل به صدور هیچ خطایی از خود نیستیم و نسبت به خطاها طوری عمل می‌کنیم که مبادا نیاز به توضیح یا عذرخواهی باشد. برخورد با صادق بوقی اشتباه بود؟ بله؛ خب یک نفر بگوید اشتباه شده که از بین هزار امر اولویت‌دار، اول به صادق بوقی رسیدیم برای برخورد؛ نه اینکه بعد از چند روز تازه بگوییم اصلا برخوردی نبوده و بی‌سروصدا صفحه‌اش را برگردانیم. صادق بوقی، مصداق ساده‌ای است از سرنا را از سر گشاد نواختن.