جمله «ما باید قوی شویم» رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه تاریخی دی‌ماه سال نود و هشت، مورد انتظار برخی از ما نبود. برخی از ما که برای انتقام حاج‌قاسم، توقع یک حماسه سریع، زودهنگام و دفعی را داشتیم. حماسه‌ای از جنس فتح، یک فتح باشکوه و یک پایان عظیم برای ظلم. اما رهبر انقلاب سخن از یک اتفاق بلندمدت، دشوار و همگانی می‌گفت. اتفاقی که نمی‌توانستیم آن را تنها از رسانه‌ها ببینیم و مشعوف شویم بلکه خودمان باید آن را رقم می‌زدیم. باید برای رسیدن به آن انتظار می‌کشیدیم و حماسه‌ای را تدریجا رقم می‌زدیم. حس باغبانی را داشتیم که نمی‌تواند دفعتا دستی را که اره برداشته و به نهال آسیب می‌رساند قطع کند، بلکه باید ‌آن‌قدر آب بدهد، علف هرز بزند، هرس بکند و نور خورشید را برساند که رفته‌رفته نهال تناور شود و اره، کُند و صیاد، خسته و ناتوان. باید وقتی برسد که دیگر امکان قطع درخت نباشد. راه‌حل نابودی دشمن، نهال ماندن نیست، راه‌حل تناور شدن است. این فرمان البته که پاسخگوی هیجان آن روزهای برخی از ما نبود؛ اما از حکمتی ژرف و نگاهی موشکاف برمی‌آمد. نگاهی بود واقع‌بین و راه‌حلی بود مستحکم و ابدی و تضمینی بود برای گذر همیشگی ایران‌زمین از پیچ تاریخی دشواری که به بیانی کاملا جدی، هر روز و سال آن یک برهه حساس بود.  
با نزدیک شدن به لحظه تغییر نظم جهانی و آغاز رسمی روزگار چندقطبی پساآمریکایی، دشمن جنگ‌ها را با یکدیگر درآمیخت و هیولایی تشکیل داد به‌نام جنگ ترکیبی که پیروز شدن بر این ماشین پیچیده، راهبردی جز قوی شدن نمی‌طلبد.
 جنگ ترکیبی، سیستم بی‌شکل و قواره‌ای است که به غول مرحله آخر بازی‌های رایانه‌ای می‌ماند و ملغمه‌ای از تهدیدات رسانه‌ای، سیاسی، امنیتی، انتظامی و نظامی، شناختی و روایتی و هویتی را ایجاد کرده و هدفی جز یک نابودی تمام‌عیار را دنبال نمی‌کند. 
این روزها سؤالی در ذهن ما مدام تکرار می‌شود؛ «این اوضاع کی جمع می‌شود و این حوادث و اخبار پی در پی کی تمام می‌شود؟». پاسخ این سؤال نیز همچون پاسخ به پرسش از چگونگی انتقام حاج‌قاسم، قوی شدن است.
در واقع جنگ ترکیبی با همه دشواری و پیچیدگی‌اش، یک راحتی و آسودگی به خصوص دارد، چراکه در آن کافی است هر کس وظیفه خود را به‌خوبی انجام دهد. وقتی همه‌چیز زیر حمله است، هر کار خوب و به‌موقع و وظیفه‌شناسانه‌ای می‌شود جنگ با دشمن. صداوسیما تبدیل به یک رسانه واقعی شود، مردم هوشیارانه از خط قرمز ملت‌شمول امنیت، پاسبانی کنند، دانشجو در کنار فعالیت علمی، نگذارد دانشگاه از ریل علم خارج شده و به نام فعالیت سیاسی که در ذات آن است، تبدیل به یک بازیچه و حیاط‌خلوت برای دشمن شود، دستگاه حکمرانی رویکردهای خود را روزآمد و کارآمد کند، دولت در احیای معیشت بکوشد، دستگاه امنیتی و قضائی هوشیار و قاطع باشد، جبهه رسانه‌ای فعال، با اعتماد به نفس، دقیق، دلسوز و جامع‌نگر باشد، معلم با زبان مهر و منطق با بچه‌ها سخن بگوید، شهروند با کسی که در مترو کنارش نشسته و تحت تأثیر جنگی ناجوانمردانه گذشته‌های این مرز و بوم را از امروزش بهتر می‌پندارد، به‌روشنی حرف بزند، همه و مطلقا همه کارشان را خوب انجام بدهند و صرفا متوجه دشمن باشند. حتی سرآشپز یک رستوران، بداند که با بهتر کار کردن، ایران را قوی می‌کند؛ همه و همه بدانند که حتی اگر شده سنگی از جلوی پای عابران بردارند، با دشمن جنگیده‌اند؛ چراکه دشمن نقطه به نقطه این کشور را هدف گرفته است. در جنگ ترکیبی، سنگ‌فرش هر خیابان از طلاست و هر قدمی در راستای اعتلای ایران، حکم مقاومت در جنگ ترکیبی را دارد. 
این هولناک‌ترین تهدیدی است که می‌توان خطاب به دشمن گفت: جمهوری اسلامی ایران قوی‌تر خواهد شد.