یک. امروز بسیاری از پیام‌ها و محتواهایی که بسترهای ارتباطی به مخاطب می‌رساند، عموما تلخ، ناامیدکننده، مشتمل بر دروغ، تهمت و تخریب است. به‌تعبیری بسته و ترکیب «بستر ارتباطی»، «پیام و محتوا» و «مخاطب و جامعه هدف»، دستکاری‌شده و هوشمند، آن چیزی را می‌رساند که دوست دارد نه آنچه که واقعا وجود دارد. به‌مرور ذائقه‌ها تغییر کرده و تلخ‌پسند شده و با تداوم این وضعیت، محتمل است که دیگر هیچ گاه حلاوت حقیقت، چشیده نشود!
 دو. زیست مجازی از ما، قاضی‌های بی‌رحمی ساخته که در کمتر از یک دقیقه حکم را صادر و ابلاغ می‌کنیم؛ چگونه؟ با خواندن کمتر از۲۸۰ کاراکتر در توییتر که یک نقطه یا یک فاصله هم یک کاراکتر حساب می‌شود، یا خواندن کمتر از ۲۸ کلمه در استوری اینستاگرام، راجع‌به یک شخص، یک نظریه یا یک اثر، در ذهن خود، جلسه دادگاه تشکیل می دهیم و شاهد و شاکی و قاضی هم خودمانیم، نتیجه هم از پیش معلوم است: متهم قطعا محکوم می‌شود و امکان تجدیدنظر هم ندارد.
سه. رسانه این قدرت را دارد که یک ناراست را راست جلوه دهد؛ معمولا هم شیوه‌اش قلب معنا برای یک ارزش و مخلوط کردن ارزش و ضد ارزش است، مثلا از مفهوم گردش آزاد اخبار و اطلاعات سوءاستفاده می کند و از آن، قرار دادن ذهن در برابر امواج شبهه‌ها و دروغ‌ها را اراده می‌کند و کار به جایی می‌رسد که فرد عاقل که منطقا حاضر نیست هر غذایی بخورد، چشم و گوش و ذهن خود را در برابر هر خوراکی قرار می‌دهد و نه‌تنها باکی ندارد، بلکه این کار را ارزش تلقی می‌کند.
چهار. شاید شنیده باشید که مطالعه کتب ضاله جز برای دانشمندان و افراد مجهز به ابزار علم و استدلال، مجاز نیست. حرمت چنین پدیده‌ای هم اگر نبود، قطعا عقل سلیم نمی‌پذیرفت که بدون تسلط کامل به رانندگی و بدون خودروی مناسب و مجهز، در جاده‌ای پر پیچ و خم برانیم که هر لحظه امکان انحراف از جاده و سقوط وجود دارد.
پنج. اما همه این مقدمات برای چیست؟ از نگارنده به عنوان شاغل و شاگرد کلاس دشوار رسانه بپذیرید که دنبال کردن انواع و اقسام خبرها از منابع غیرصالح، قطعا آینده روشنی ندارد. بدتر از دنبال کردن، باور و بازنشر است. 
ممکن است گفته شود ما رسانه‌های همسو و غیر همسو را دنبال می‌کنیم، اما هر چیزی را نمی پذیریم و سره را از ناسره تشخیص می‌دهیم. جواب متخصصان رسانه یک جمله است: چنین چیزی امکان ندارد. 
رسانه‌ها، به‌ویژه حرفه‌ای‌ترها، اصلا حتی نیاز نیست به شما دروغ بگویند، آن‌ها به‌تدریج برای شما حبابی ایجاد می‌کنند که خودتان، حرف راست را دروغ و دروغ را راست می‌پندارید و این پدیده، جز در مورد معدودی متخصص رسانه، استثنایی هم ندارد.
شش. چه باید کرد؟ باید از خودمان شروع کنیم. شئون اصلی زندگی خود اعم از خانواده، کار و فراغت را درگیر و قربانی فضای مسموم رسانه نکنیم. بدانیم که زندگی جریان دارد و این عمر حقیقی ماست که در فضای مجازی می‌گذرد. ذهن و روان ما، همچون جسممان به رژیم غذایی سالمی احتیاج دارد و آسیب و نقص آن، همچون آسیب‌های جسمی ممکن است بازگشت‌ناپذیر باشد و عمری را تلخ کند.