در چهل‌و‌دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و دومین سالگرد صدور بیانیه گام دوم انقلاب، گوشه‌ای از این منشور جامع و راهبردی که چراغ راهی است برای خودسازی، جامعه پردازی و تمدن‌سازی و وصیت‌نامه معمار کبیر انقلاب را بازخوانی می‌کنیم تا مختصات خود، مسئولین و جامعه را یک‌بار دیگر نسبت به معاییر ناب انقلاب اسلامی بسنجیم.
   ملت ایران، ممتاز در عصر جدید
هیچ‌کس مانند دو پدر انقلاب اسلامی، صلاحیت اظهارنظر پیرامون امت خود را ندارد؛ همان‌ها که بارها صفات ممتازی به ملت ایران دادند و آنان را ولی‌نعمت و صبور و شکور نامیدند.
حضرت امام خمینی (ره) درباره ملت ایران، آن‌هم نه‌فقط خواص بلکه راجع به توده مردم این‌گونه می‌فرمایند: «من با جرئت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله – صلی‌الله علیه و آله – و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی – صلوات الله و سلامه علیهم – می‌باشند.
 آن حجاز که در عهد رسول‌الله – صلی‌الله علیه و آله – مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی‌کردند و با بهانه‌هایی به جبهه نمی‌رفتند، که خداوند تعالی در سوره « توبه » با آیاتی آن‌ها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است.
و آن‌قدر به ایشان دروغ بستند که به‌حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند.
 و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آن‌قدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا – علیه‌السلام – آن شد که شد.»
مقام معظم رهبری هم در بیانیه گام دوم، پیرامون امتیاز و خاص بودن ملت ایران می‌فرمایند: «از میان همه‌ ملت‌های زیر ستم، کمتر ملتی به انقلاب همت می‌گمارد؛ و در میان ملت‌هایی که به‌پاخاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده‌شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به‌جز تغییر حکومت‌ها، آرمان‌های انقلابی را حفظ کرده باشند. اما انقلاب پُرشکوه ملت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سرنهاده و در برابر همه‌ وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده.»
  مرامنامه استقلال ایران
دورانی که سران کشورهای ابرقدرت، بی‌خبر به ایران می‌آمدند و جلسه می‌گذاشتند و شاه کشور را هم راه نمی‌دادند، گذشت و امروز به‌غیراز استقلال سیاسی کامل در داخل، به نقطه‌ای رسیدیم که مناسبات منطقه‌ای هم بدون حضور ایران، قوام نمی‌یابد و این جایگاه و عزت و اقتدار حاصل نشد مگر به‌واسطه اینکه نگاه جمهوری اسلامی به خداست نه شرق و غرب. اما قطعا نگاه به خدا، تکیه به خدا، وابستگی به وعده الهی، غیر از انزوای سیاسی است. برای پیشبرد اهداف عالی جمهوری اسلامی و طی مراحل لازم برای رسیدن به آرمان بزرگ ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)، قوی شدن در همه ابعاد و ارتباط راهبردی و حساب‌شده با شرق و غرب عالم ضروری است؛ اما وابستگی و چشم امید داشتن به هر قدرتی جز خدا، مطابق آیات و روایات، نتیجه‌ای جز ذلت و زبونی نخواهد داشت.
وصیت امام عظیم‌الشأن به ما این بود: «من اکنون به ملت‌های شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می‌کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به غربِ ستمگرِ کافر وابسته است، بلکه به صراطی که خداوند به آن‌ها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدارا  پایبند بوده، و لحظه‌[ای‌]‌ از شکر این نعمت غفلت نکرده و دسته‌ای ناپاک عمال ابرقدرت‌ها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی، تزلزلی در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند.»
رهبر حکیم انقلاب هم در بیانیه گام دوم این‌چنین فرمودند: «آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم‌شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمی‌بُرد، انقلاب اسلامی ایران، باقدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، اما این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونه‌گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیک‌تر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه‌ انقلاب و چهل دهه‌ فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابودشده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار می‌دهند، دست‌وپنجه نرم می‌کند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به‌پیش می‌رود.»
گام دوم انقلاب به ظهور نزدیک‌تر است و قطعا محفوف به ابتلائات بیشتر و سخت‌تر خواهد بود. بی‌تردید هم‌زمان با افزایش درجه سختی آزمون‌ها، عنایات کریمانه پروردگار و الطاف حضرت بقیة الله (عج) فزونی می‌یابد. تواصی به‌حق و صبر برای این ایام، ضروری است که مبادا کسی نزدیک ظهور، رو برگرداند و به تعبیری سال ۵۷ ساواکی شود! دستگیری از خسته‌ها، بریده‌ها و کسانی که تاب و تحمل فتن آخرالزمان را ندارند، به عهده منتظران واقعی حضرت است؛ تا ولو شده یک نفر را به آن دولت کریمه برسانند.