چرا کسی کرونا را جدی نمی‌گیرد؟ اگر با تک‌تک اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا حرف بزنیم همگی از ضرورت تعطیلی حداقل دوهفته‌ای پایتخت سخن می‌گویند اما خروجی جلسه چیز دیگری می‌شود؛ آن‌هم از هفته بعد!
اگر یک روز دوربین رسانه ملی به کف خیابان برود و مستقیم با مردم حرف بزند قطعا همه از لزوم رعایت پروتکل‌های بهداشتی و تأکید در خانه ماندن سخن می‌گویند، اما کافی است یک تعطیلی دوسه‌روزه در مسیر تقویم قرار بگیرد؛ آن‌وقت است که دریای خودرو به سمت سواحل خزر راه می‌افتد! آنچه واضح و مبرهن به نظر می‌رسد این است که این روزها هیچ‌کس کرونا را جدی نگرفته است!  حال کرونایی ایران خراب است و تقریبا همه بر این امر واقف هستند؛ از کارشناسان و متخصصان و اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا گرفته تا مردم. کمتر کسی است که نداند به‌طور میانگین در هر دقیقه ۸ نفر به کرونا مبتلا می‌شوند و در فاصله خواندن این یادداشت (۳ دقیقه) حداقل یک هم‌وطن جان خود را از دست می‌دهد.
معاون وزیر بهداشت هشدار می‌دهد اگر با همین رویه حرکت کنیم تا دو هفته دیگر تعداد قربانیان کرونا تا دو برابر هم افزایش پیدا می‌کند (نزدیک به هزار نفر در روز).مینو محرز، عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا می‌گوید «نظر ما که علمی هستیم و با بیماران سروکار داریم این است که یک تا دو هفته کاملا قرنطینه اجرا شود.» مسعود مردانی، متخصص بیماری‌های عفونی و عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا هم درباره تعطیلی برخی مشاغل بعد از ساعت ۱۸ می‌گوید «به‌هرحال این اقدامات اثربخش است، اما آن اثری را که ما می‌خواهیم و مطالبه می‌کنیم ندارد یا بهتر بگویم، تأثیر شگرفی در مدیریت کرونا ندارد.»
چند خط بالا نظر متخصصان و جامعه پزشکی است، اما نتیجه جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا آن‌هم بعد از چندبار به تعویق افتادن می‌شود ایجاد برخی محدودیت‌ها؛ آن‌هم از یک هفته بعدتر!
البته «الناس‌علی‌دین‌ملوکهم»؛ وقتی مغازه‌دار و کاسب و راننده و … می‌بیند دولت برای تصمیمات جدی کرونایی یک هفته وقفه می‌اندازد، یعنی کرونا آنقدرا هم جدی نیست که اگر بود دولت در لحظه یک تصمیم جدی می‌گرفت.
وزارت بهداشت رسما اعلام می‌کند که حدود یک‌صد شهر کشور (من‌جمله پایتخت) در وضعیت قرمز کرونایی قرار دارند، اما رفتار دولت اصلا مانند شرایط حاد و بحرانی نیست. هیچ کجای پایتخت و شهرهای قرمز نشانی از قرمزی کرونا نیست. همه‌چیز در جریان است و زندگی مردم روال عادی خود را طی می‌کند و کم‌کم مرگ روزانه حدود ۵۰۰ نفر هم برای مردم عادی می‌شود!
اما برخی کارشناسان علت تعلل دولت در اخذ تدابیر خاص کرونایی را نگرانی از بابت اقتصاد مردم عنوان می‌کنند؛ دراین‌بین دو نکته حائز اهمیت است؛ نخست آنکه چه کسی باور می‌کند دولتی که ۷ سال از عمرش را صرف فاتحه‌خوانی برای اقتصاد کشور کرده، یک‌شبه نگران معیشت مردم شده باشد! دوم آنکه؛ اقتصاد مردم به چه قیمت؟ به قیمت مرگ روزانه هزار ایرانی؟ جان مردم باید در گروی حیاتِ اقتصاد فلج دولت تدبیر قرار بگیرد؟
دولتی که مدت‌هاست کسی رئیسش را در مجامع عمومی ندیده و حتی از حضور در جلسه سران قوا هم پرهیز می‌کند، چگونه راضی به مرگ روزانه هزار ایرانی می‌شود؛ برفرض اگر ظرف همین چند ماه باقی‌مانده از عمر دولت هم قرار باشد اقتصادمان گل‌وبلبل شود!

سعید ساداتی