به گزارش پارس به نقل از   فارس، در دوران نوجوانی، همه بچه ها به دنبال پیدا کردن یک دوست بسیار صمیمی هستند. اگر فرزند نوجوانتان را زیر نظر بگیرید، ممکن است بفهمید که او یک دوست بسیار صمیمی و جدا نشدنی پیدا کرده است و در مدرسه، روزهای آخر هفته و ساعات بی کاریش با او وقت می گذراند، درس می خواند، موسیقی گوش می کند و حرف می زند. این دوستی ها می توانند برای همیشه باقی بمانند و ادامه پیدا کنند و برای فرزندتان بسیار سودمند باشند. با این حال یکی از قوانین بعضی از مدارس این است که مانع دوستی های صمیمی بین نوجوانان بشوند. زیرا معتقدند صمیمیت ها، در این دوران مخرب هستند و مانع درس خواندن و توجه به اهداف اصلی می شوند. اما آیا این طرز تفکر درست است؟

به نظر می رسد برخی از مدرسه ها ایجاد اتحاد و گروه های بزرگ دوستی را نگران کننده می دانند زیرا معتقدند این جمع های دوستانه می تواند فضایی برای خرابکاری، بی توجهی به درس و شیطنت را فراهم کند. یک مدیر مدرسه معتقد است: « هر زمان که دسته های سه-چهارنفره دوستی در مدرسه تشکیل می شود حتما یک خرابکاری تازه در راه است» .

حقیقت این است که وقتی دوستان و گروه های بسیار صمیمی در مدرسه تشکیل می شوند، آنقدر به هم پیوسته می شوند که هیچ فرد دیگری را در گروه شان وارد نمی کنند و توانایی برقراری ارتباط با دیگران را از دست می دهند. این در حالی است که در مدرسه، کودکان با نیازهای متفاوتی وجود دارند و حتی ممکن است به کمک و دوستی کودکان دیگر نیازمند باشند. اما گروه های دوستی آنها را کنار می زنند. به همین دلایل است که معلم ها و مشاوران مدرسه از ایجاد گروه ها و دسته های دوستی جلوگیری می کنند.

بچه ها نیاز دارند تا ارتباط با همه هم کلاسی هایشان را یاد بگیرند و از دوستی با همه ی هم کلاسی هایشان بهره ببرند. آنها باید باهم درس بخوانند. باهم ورزش کنند و کارهای گروهی همیشه باید در دسته ها و گروه های چرخشی انجام بشود.

علاوه بر این این گروه های دوستان صمیمی مانند دوستی در دوران بزرگسالی همیشه مثبت نیستند. روحیه نوجوان ها اینگونه است که اگر زیاد با هم صمیمی شوند ممکن است یکدیگر را به کارهای مخرب و خطا تشویق کنند. آنها رازهای یکدیگر را می دانند و ممکن است دربرابر ناامیدی و ناراحتی دوست صمیمی شان راهکارهایی اشتباه پیشنهاد بدهند. اتفاقات عجیبی که در دوران نوجوانی می افتد ممکن است نتیجه ی همین راهکارهای دوستان صمیمی فرزند باشند.

بهترین دوستان

با این حال در بیشتر موارد داشتن یک دوست صمیمی بسیار سودمند است. هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ روحی تجربه ی دوستی های عمیق خوب هستند. دوستی بی هیچ اغراقی می تواند نتایج خوبی داشته باشد. دوستی ها به کودکان می آموزند چگونه با یک نفر صمیمی بشوند حتی اگر آن فرد از اعضای خانواده شان نباشد. دوستی به کودک اعتماد کردن و بده بستان را می آموزد. رابطه های احساسی و دوستانه کودک را رشد می دهند و مهارت برقراری ارتباط را در او توسعه می دهند.

رابطه های دوستی که در دوران نوجوانی شکل می گیرند و ادامه پیدا می کنند برای او در بزرگسالی می توانند نشانه ی خوبی از نوعی اعتماد باشند. آنها که از میان تجربه های متفاوت دوستی باقی می مانند دوستانی ماندگار و همیشگی هستند. اواز دوستی های یاد می گیرد. بعضی از دوستی ها جایگزین های بهتری دارند و بعضی از دوستی ها همیشگی، بی نظیر و متفاوت هستند و هیچ جایگزینی ندارند. حتی اگر به دلایلی فاصله ایجاد بشود.

نصیحت های دوستانه

از کودکتان درباره ارتباط هایش بپرسید. با چه کسانی دوست است؟ دوستی هایش چطور پیش می روند. از او بپرسید که دوستی را چگونه تعریف می کند. خودتان با دوستانتان رابطه ی سالمی داشته باشید تا فرزندتان از شما الگو بگیرد. اگر فرزندتان تنها مانده است و هیچ دوست صمیمی ای پیدا نکرده است به او کمک کنید. علت را جویا شوید و یادش بدهید چگونه برای برقراری ارتباط پیش قدم بشود. اگر او عضو یک گروه دوستی است از او درباره ی هدف این گروه بندی بپرسید و از او بخواهید تا درست رفتار کند و به دیگران آسیب نرساند. اگر احساس می کنید دوستی های فرزندتان مخرب هستند. تشویقش کنید تا از این رابطه ها دست بکشد. به او جسارت قطع رابطه بدهید. لزومی ندارد که در برابر شکست رابطه از فرزندتان محافظت کنید. او خودش از این شکست ها بسیار خواهد آموخت.

مسئولیت پذیری فرزندان

دوست دارید در کودکتان شوق همکاری را برانگیزید؟ می خواهید او در کارهای خانه کمک کند؟ این روش ها را بخوانید و سعی کنید در رابطه با کودکتان به کار ببندید:

او باید درک کند اگر کودک شما خانه را به هم می ریزد و اسباب بازی ها و لباس هایش را مرتب به این ور و آن ور خانه می اندازد باید یاد بگیرد که آنها را جمع هم بکند. نه بخاطر اینکه شما از او می خواهید که خانه را مرتب کند بلکه بخاطر خودش. یکی از بزرگترین مشکلات تربیتی کودکان امروزی این است که آنها نیازی به مسیولیت پذیری را احساس نمی کنند. درحالیکه مسیولیت پذیری یکی از مهم ترین اصول تربیتی است که باید بیاموزند. به کودکتان بفهمانید که او سهمی در خانه دارد و باید در امور خانه به اندازه توانش همکاری کند.

چگونه کودک را در مسئولیت ها شرکت دهید؟

متناسب با سن کودک به او مسئولیت دهید: از کودک سه ساله بخواهید در کارهای ساده به شما کمک کند. ممکن است او نتواند لباس ها را برایتان اتو کند اما او می تواند نمکدان را از روی میز برای شما بیاورد. بهترین زمان برای اینکه به کودک وظایفی در خانه بدهید زمانی است که او مهارت راه رفتن را کاملا به دست آورده است. کودک سه ساله را روی چهارپایه بگذارید و اجازه بدهید یک هویج را برایتان بشوید.

نقص ها را نادیده بگیرید: هدف اصلی شما آموزش است بنابراین باید کمی خطا را از کودکتان بپذیرید. مهم این است که او اهمیت مسئولیت ها را درک کند. کودک ۴ ساله ی شما نمی تواند همه جا را به خوبی گردگیری کند. اما کمک های او باید برایتان ارزشمند باشد. شما باید چشم اندازی از این کارهای ابتدایی در ذهن داشته باشید. روزی او می تواند مسیولیت هایش را دقیق و منظم انجام بدهد. هرگز نگویید« این کار تو نیست» « تو بلد نیستی» . تشویق کنید و انتقاد را کنار بگذارید.

کارها را بر سر کودک آوار نکنید: قدم به قدم پیش بروید. نگویید« لباست را جمع کن. کیفت را مرتب کن. دست هایت را بشور و سفره را هم پهن کن» او نمی تواند چندین کار را با هم انجام بدهد و مسلما انگیزه اش را برای انجام ساده ترین کار نیز از دست می دهد.

پافشاری کنید: اگر کاری را به کودک سپرده اید مطمین شوید که آن را انجام می دهد. برای انجام آن یک وقت مناسب در نظر بگیرید. « تا نیم ساعت دیگه اتاقت را جمع کن» جمله ی خوبی است. نگویید« اتاقت رو جمع کن» و بعد فراموش کنید که چه خواسته ای داشته اید و در نهایت خودتان اتاق را جمع و جور کنید. وقتی کودک ۸ ساله کارهایش را انجام داد به او اجازه بدهید تا کاری که دوست دارد را انجام بدهد. اگر کودکتان خسته است و یا درس های مدرسه اش زیاد است نیازی نیست که سرسختی نشان بدهید. به او کمک بکنید تا کارهایی که در خانه به او سپرده اید را انجام بدهد.

گروهی کار کنید: کارهای خانه فرصت های مناسبی هستند که شما ارتباط صمیمی تری با کودکتان برقرار کنید. این یک شانس است که کاری را به عهده کودک بگذارید. به جای اینکه هر کدام از شما مشغول کار خودتان باشید می توانید در کنار هم اوقات مشترکی داشته باشید. از کودک ۱۰ ساله تان بخواهید تا درباره ی کاری که می خواهد انجام بدهد تصمیم بگیرد و روش خودش را داشته باشد.