به گزارش پارس نیوز، 

عضو شورای اسلامی شهر تهران در جمع نمایندگان سمن ها در دانشگاه صنعتی شریف گفت: حدود یک سال پیش، بحرانی برای کرمانشاه بخصوص شهر سرپل ذهاب به وقوع پیوست؛ دولت نتوانست امکانات لازم را در اختیار زلزله زده ها قرار دهد. افرادی وارد قضیه شدند؛ کسانی که در میان مردم دارای احترام  و اعتماد بودند مشخصا علی دایی؛ علی دایی وارد این میدان می شود؛ حسابی را راه می اندازد و به خاطر حس انساندوستی و ظرفیت هایی که به دلیل اعتماد مردم به او، بوجود آمده، روحیه مشارکت جویی تقویت شد. پیش از آن هم آقای دایی به اردبیل هم رفته بود آن هم به دلیل زلزله.

زهرا نژاد بهرام ادامه داد: نیازهای خود، اقوام و نزدیکان یا حس انسان دوستی، سه عاملی هستند که موجب می شود انسان ها به تشکل ها و یا سازمان های مردم نهاد نزدیک شوند و فعالیت های عام المنفعه و داوطلبانه را انجام دهند.

وی تاکید کرد: علی دایی با کمک هایی که جمع کرده به مناطق زلزله زده می رود و در میان مردم توزیع می کند. تقریبا یک سال از بحران زلزله در سرپل ذهاب گذشته و حالا علی دایی به دادگاه احضار می شود. در این جریان، فاکتور اصلی یک بحران بود و یک گروه از مردم و دولت بودند که عدم اتصال این مثلث منجر به اتهام زدن به فردی شد که به دنبال مشارکت جویی بود.

عضو شورای شهر تهران گفت: در این میان، حلقه گم شده «مشارکت پذیری» بود؛ درست است که حس مشارکت جویی وجود داشت اما مشارکت پذیری از طرف دولت تعریف نشده بود. رابطه این دو یک رابطه هم وزن و متقابل است.

نژادبهرام افزود: زمانی که ما از مشارکت دم می زنیم به شکل تزئینی و صوری  با آن برخورد می کنیم و یا آن را تنها در زمان های خاص می پذیریم برای نمونه صندوق هایی در زمان زلزله می گذاریم تا کمک جمع کنیم یا در همین حد که طرح ها و پیشنهادتان را ارائه دهید؛ و هر سه این ها به معنای استفاده ابزاری از مشارکت است. اما مشارکت واقعی یعنی شما نه تنها طرح ها و نظرات را ارائه می دهید که در تصمیم گیری هم مشارکت می کنید. این مشارکت ها، «شراکت» را برای ما تعریف می کند.

وی تاکید کرد: هر دوی این مفاهیم، یک ریشه دارند و در هردو، دو طرف سهم دارند و مبنای هر دو اعتماد است و هدف دارند و با ظرفیت های خاص خود، داوطلبانه و ارادی این کار را انجام می دهند. هر دو آگاهانه است اما یک تفاوت دارند که این تفاوت، فضاهای مشارکت جویی و مشارکت پذیری را با اختلال مواجه می کند. در شراکت، سهم شما رسمی است اما در مشارکت رسمی نشده؛ باید برای تشکل ها سهم شراکتی در نظر بگیریم و این یعنی سهم شما تثبیت شده است و باور دارید که گروهی به نام سازمان ها و تشکل های غیردولتی در تصمیم گیری و تصمیم سازی سهم دارند.

عضو شورای شهر تهران با طرح این پرسش که چطور کار علی دایی به عنوان یک شخصیت محبوب امروز به اتهام کشیده شد گفت: زمانی که بصورت فردی وارد یک قضیه می شوید به این دلیل که امکانات شفاف سازی فعالیت های شما محدود است، و کامل نیست، طبیعی است می تواند سوتفاهم هایی را ایجاد کند؛ اما زمانی که سازمانی و به عنوان نیرویی سازمانی مورد پذیرش سیستم اداری کشور قرار می گیرید، تمام ساز و کارهای شما شفاف و پاسخگو و در معرض دید است. شما تمام مراحل جلب اعتماد را طی کرده و با یک هویت مشخص سازمانی و ثبت شده پیش می روید. اشکال ندارد که ما کمک های فردی کنیم اما بحث، نیروی سوم است که تشکل ها و انجمن های غیردولتی هستند که باید به عنوان شرکای اداره کشور به رسمیت شناخته شوند و خودشان را هم به رسمیت بشناسند.

نژاد بهرام تصریح کرد: دولت تا حدی در همه امور ورود کرده که سهمی برای ورود و تصمیم گیری من به عنوان یک شهروند باقی نگذاشته که من خودم انجام دهم.

وی توضیح داد: جامعه متشکل از سه حوزه است؛ سیاسی، شخصی یا خانوادگی و عمومی؛ در حوزه عمومی رسانه ها، ان جی اوها، تشکل ها و... هستند و کارکردشان نزدیک کردن تصمیمی گیری های حوزه سیاسی به حوزه خصوصی متشکل از ما مردم است و کارکرد دیگرش بیان انتظارات، نیازها، خواست ها و مطالبات بخش خصوصی به دولت است؛ حوزه ای تعدیل کننده و کاتالیزور که قوام جامعه حفظ شود؛ اگر ان جی او ها نباشند یک پای حوزه عمومی لنگ است. و مطالبات مردم باید از طریق انجمن ها و تشکل ها بیان شود؛ سمن ها بلندگوهای افراد جدایی هستند که در کنار هم قرار گرفتند. انجمن ها گروهی هستند که مطالبات را به سمت دولت هدایت کرده و انتظارات و دولت و مردم را به سمت یکدیکر هدایت می کنند.

عضو شورای شهر تهران در پایان گفت: نقش کاتالیزوری سمن‌ها در شراکت تعریف می شود؛ در غیر این صورت اگر قرار باشد که ان جی او ها تزئینی باشند به هیچ وجه قادر نیستند نقش موثری داشته باشند و طبیعتا با شکست و ناکامی روبرو خواهند شد و انرژی شان هدر می رود . آن ها انتظار مالی ندارند و به این بلوغ رسیده اند که علاوه بر خودشان دیگری را هم می بینند؛ اگر قرار بود فقط به خود فکر کنند اصلا وارد این عرصه نمی‌شدند.