به گزارش پارس نیوز، تلویزیون پس از سه دهه فعالیت به چند مجری ظاهرا قابل اعتماد روی آنتن تلویزیون رسید و مجری-محوری در دهه هشتاد شمسی، منجر به تولید تاک‌شوها (یا همان برنامه‌های دو نفره گفتگومحور) تلویزیونی شد. تاک‌شوهایی که عمدتا کپی‌های ناقصی از برنامه‌های شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان خارج از کشور بود. اگر نمونه مصداقی را بخواهیم ذکر کنیم، کوله پشتی و شب شیشه‌ای کپی‌های ناقصی از برنامه UNCut در یکی از این شبکه‌های فارسی زبان بودند و رضا رشیدپور و فرزاد حسنی سعی می‌کردند شبیه علیرضا امیرقاسمی برنامه‌های خود را اجرا کنند.

ساخت و تولید برنامه‌های گفتگومحور با عنوان فرنگی تاک‌شو (Talk show) ضرورت یک رسانه برای توسعه گفتمان‌های متکثر فرهنگی محسوب می‌شود، اما در دهه نود شمسی تاک‌شو سازی در راس اهداف شبکه‌های متعدد تلویزیونی قرار گرفت و اتکا به سریال‌سازی و نمایش‌های هر شبی پر قوت و سرگرمی‌ساز رنگ باخت. تلویزیون به جعبه‌ای تبدیل شد که هرگاه آنرا روشن می‌کنید در یک میزانسن تکراری، یک مجری خاص، با یک میهمان تکراری مشغول گفتگو است، تفاوتی هم نمی‌کند خندوانه باشد یا دورهمی. برای اعجوبه نمایش‌های هر شبی مثل مهران مدیری بهترین راه پر کردن آنتن، یک اجرای ساده استندآپ با متلک‌های سیاسی و گفتگو با خواننده‌ها و بازیگران است که برخی از آنان حتی آخرین فیلم یا سریالی را که بازی کرده‌اند را به یاد نمی‌آورند. در صورتیکه مدیری باید در پیشانی تولید سریال‌ و نمایش‌های هر شبی قرار گیرد.

تالیف موفق «ماه عسل» رسانه را به سوی تاک‌شو های مردمی با تم غم و غصه هدایت کرد و نمونه‌های فراوانی از این دست برنامه ساخت شد به طوریکه برنامه‌ماه عسل به عنوان پیش قراول چنین برنامه‌هایی، در میان خیل عظیم برنامه‌های مناسبتی گم شد و امسال هم شاهد بودیم که برنامه ماه عسل فاقد کیفیت و قوت سال‌های پیشین است.

افت برنامه ماه عسل ریشه در خلأ و نبود یک اسم دارد؛ مریم نوابی نژاد؛ و گرنه احسان علیخانی یک مجری ساده بیش‌تر نیست و آنچه در ماه‌عسل سال‌های پیشین اتفاق می‌افتد نتیجه زحمت «مریم نوابی‌نژاد» است که با عنوان سوژه یاب برنامه شناخته می‌شد که این عنوان  بسیار اشتباه است. در واقع نوابی نژاد هدایتگر اصلی ماه عسل بود و علیخانی صرفا یک اجرا کننده. برجسته شدن نقش نوابی نژاد توسط رسانه‌ها، در حاشیه ماه عسل، منجر به حذف او از این برنامه شد و نوابی نژاد دومین فرد خلاقی بود که پس از پیام ابراهیم پور (تهیه کننده برنامه ماه نشان در شبکه افق)   از این برنامه جدا شد.

نوابی نژاد پس از جدایی از ماه عسل مجموعه موفق هزار داستان را برای شبکه نسیم ساخت. هزارداستان  با مدت زمان تقریبی ۶۰ دقیقه به تهیه کنندگی جواد فرحانی در ماه رمضان ۱۳۹۶  آغاز و در محرم و صفر همان سال ادامه یافت. این برنامه تلویزیونی اولین برنامه مناسبتی شبکه نسیم محسوب می‌شود که از دو بخش اصلی شامل بخش مستند و بخش استودیویی تشکیل شده و شکل متفاوتی از پرداخت به سوژه های اجتماعی را در رسانه ملی با محدودیت‌های مرسوم به نمایش می‌گذارد و هر شب با میزبانی و اجرای یک چهره سرشناس که نقطه مشترکی با سوژه مطرح شده داشت، پخش می‌شود.

اما هرچقدر سریال‌های نمایشی تلویزیون بازنده اصلی برنامه‌های مناسبتی امسال بودند و ماه عسل به چشم نیامد، هزار داستان فوق العاده خوش درخشید و می‌توان آنرا نگین تولیدات اصلی رسانه ملی در ماه مبارک رمضان توصیف کرد. برنامه‌ای که بدون حاشیه و بدون آوردن میهمان ملتهب یک مسیر پویا را دنبال کرد و توانست در یک مجموعه بیست و اندی قسمتی تا لحظه نگارش این متن موفقیتش را به صورت مستمر حفظ کند. بدون تردید هزارداستان موفق‌ترین مجموعه گفتگومحور سال‌های اخیر سیماست که بر اثر سوء مدیریت، توفیق این برنامه برجسته نمی‌شود. این برنامه چون ضبطی است  باید در ۵ شبکه اصلی تلویزیون تبلیغ شود و این سئوال دائما مطرح است که چرا رسانه ملی برای تنها تولید موفق خودش هیچ تبلیغی نمی‌کند!؟

هزارداستان از همان ابتدا با حضور دو زوج مرجانه و محمد، شهلا بهاری و رمضان رمضانی نشان داد ریتم تندی را در پیش گرفته و برای تنوع بیشتر  نیمی از برنامه خارج از استودیو ضبط شده و مشکلات اصلی برنامه ماه عسل، یعنی همان ریتم یکنواخت استودیویی با سوژه‌های تکراری هویدا نخواهد شد. ماه عسل که با رفتن نوابی نژاد هویتش رنگ باخته بود، حالا در قالب کالبد دیگری هویت جدیدی پیدا کرده است. حضور زوج افغان نخبه و به پیوست آن استاد مجسمه ساز افغان، در این مجموعه برگ برنده برنامه ای را  نشان داد که سازندگانش  قصد دارند، در کنار مهمانان ویژه، روایتی اغنا کننده‌ و شیوا را به مخاطبان عرضه کنند. کما اینکه شیوایی روایی ساده و عامه پسندانه را نمی‌توان در برنامه ماه عسل جستجو کرد و لکنت، عیب بزرگ ماه عسل  امسال به شمار می‌رود.

 

نحوه روایت دکتر فرزاد یوسفی و همسرشان دکتر فائزه تخاری، شهروندان افغان برای مخاطبان هزار داستان جهت گیری سازندگان را مشخص کرد. استاد علیخان عبدالهی،   جنگجوی سابق افغان همراه با حاضران در استودیو که از شهروندان افغان بودند موید این نگاه ظریف بود که سازندگان بر خلاف تصویر رایج، تمایل دارند ایران را به عنوان مهد موقت شهروندان افغان معرفی نکنند.  

هزار داستان می‌توانست شبیه رقابیش مهد سیاه نمایی و هراس باشد، مثل حضور یاسمن اشکی که در برنامه ماه عسل موجب یک هراس عمومی در جامعه شد. بر خلاف این رویه، هزار داستان در مسیر امید حرکت می‌کرد. القای امید توسط «نسترن دانه کار» در برنامه هزار داستان که سرپرستی  ۵۰۰ کودکان کار را تحت پوشش دارد، نقطه مقابل هراس افزایی یاسمن اشکی در برنامه ماه عسل است.  

نسترن دانه کار

حضور سر کار خانم دانه کار دارای بخش مهمی بود به نام «روش‌های غلط کمک های مردمی» که بازهم نقطه مقابل گفتمان ماه عسل است.   بررسی میهمانان هزار داستان نشان می‌دهد این برنامه ساخته شد تا اشتباهات کلان برنامه ماه عسل را بپوشاند. حضور دانه‌کار در برنامه هزار داستان نشان داد، جامعه‌ای بشدت بی‌متولی داریم و سرمایه‌های اجتماعی در جامعه ما کاملا گم شده اند.

نکته مهم این است که امثال دانه‌کار باید در برنامه‌های پرتریبون به صورت مکرر در معرض مردم قرار بگیرند تا سرمایه‌های اجتماعی فعال شود و در اختیار خیرینی نظیر خانم دانه‌کار قرار گیرد. خط و روشی که در برنامه ماه نشان شبکه نسیم به صورت اشتباهی دنبال می‌شود. ضمن اینکه مستندهای میدانی مجید توکلی که استاد این کار است، فعالیت ها و محیط اطراف افرادی نظیر دانه‌کار را به نمایش می‌گذاشت. روش تربیتی منحصر به فرد دانه کار و تلاش‌ او برای اینکه قهرمانان فردای جامعه بسازد نباید به سادگی فراموش شود و شبکه‌های مرجع رسانه ملی این برنامه خاص را به صورت چندین باره باید به عنوان یک برنامه تبلیغی پخش کنند.   

حتی حضور جمشید بایرامی عکاس جنگ و بیست سال تاریخ برگزاری مراسم عاشورا، شعاری و برای ارزشی نشان دادن برنامه هزارداستان نیست. مستندهای پخش شده از بایرامی، تاکید به ساخت فردی جای جای ایران زمین دارد و مولفان ساختارشکنی از یک خودساختگی ملی و میهنی را به نمایش می‌گذارد.

جمشید بایرامی

شاید سوژه اهدا عضو کلیشه‌ای ترین موضوعی است که یک تاک شو مناسبتی می‌تواند به آن بپردازد اما حضور خانواده وارسته اهدا کننده عضو، پرداخت کاملا متفاوتی دارد که کارگردانی خاص و نوع روایت‌گری مولف، مریم نوابی‌نژاد را برجسته نشان می‌دهد. اما حضور چهره‌های خاص در این برنامه را اگر بخواهیم بررسی کنیم باید به دو اجرای گرم و گیرای  سعید شیخ زاده و امیر حسین رستمی در این مجموعه هزارداستان اشاره کنیم البته تشخص اصلی در اجرا را باید به حضور موقر اردشیر رستمی نسبت داد.

در برنامه هزار داستان نوع غرور ملی متجلی است. به عنوان نمونه سجاد سالاروند که به برنامه دعوت شده است و  قله دوماند را با پاهای مصنوعی فتح کرده، شکوه و غرور را در مخاطب احیا می‌کند. با حضور علی اصغر احسانیان، ابراهیم دهقانی کارفرما و کارگر مسئله اعتیاد مطرح می‌شود و البته از زوایای دیگری مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

  اما شاهکار سازنندگان با حضور مجتبی نخعی شکارچی غیرقانونی به اوج می‌رسد. عقوبت غیرقانونی شکار گریبان همسر نخعی را می‌گیرد و تبدیل به  سرطان ریه می‌شود. او توبه می‌کند، یک توبه واقعی و از شکارچی به محیط‌بان محیط زیست تغییر وضعیت می‌دهد تا گناهش بخشوده شود و همسرش از سرطان نجات پیدا می‌کند. در فصل دوم همین قسمت محیط‌بانان دیگری به برنامه دعوت می‌شوند که توسط شکارچیان با اسلحه کلاشینکف شکار شده‌اند و از مرگ نجات پیدا کرده‌اند. روح الله خواجویی سرباز فراری با زبان امروزی‌تری،   با روایت   «اکبر رحیمی»  رزمنده ۱۴ ساله تخریب‌چی مهربانی که ۴۳ ماه از زندگی‌اش  را در جبهه گذارنده تطبیق داده می‌شود، رزمنده ای که در چهارده سالگی به جبهه رفته است و انتخاب او با خواجویی کاملا مغایرت دارد.

شبنم مقدمی که در فیلم خجالت نکش با موضوع فرزندآوری بازی کرده است در مقابل زوجی می‌نشینند که دختری را به فرزندی پذیرفته‌اند که  بیست و هفت سال پیش فرزندی را از بهزیستی آورده‌اند که مغز او نسبت به بچه های عادی کوچکتر است. و او را تا بیست و پنج سالگی بزرگ کرده‌اند.

روایت زن در این قسمت بازهم اشاراتی شبیه نخعی شکارچی دارد، که عمل تومور را با موفقیت پشت سر گذاشته چون یک کودک معلول که فرزند خودش نیست را بزرگ کرده است. پشتوانه خاص قصه‌های هزار داستان معنویت اغنایی و غنی این مجموعه است و با ظرافت خاصی مخاطب را سرخورده نمی‌کند.

با این توصیفات هر آنچه که برنامه‌های مناسبتی تلویزیون چه در سریال‌های هر شبی و چه در تاک‌شوهای مناسبتی ندارد، برنامه هزار داستان خلأ همه آنها را می‌تواند در مناسبت‌های دیگری پر کند؛ اگر توسط مدیران رسانه ملی بدون هیچ غرضی حمایت و تبلیغ شود.

حتی با یک تصمیم و تفاهم شجاعانه مدیر جوان شبکه سوم و شبکه نسیم، این برنامه می‌تواند سال آینده جایگزین برنامه ماه عسل شود. وقتی هزار داستان از برنامه ماه عسل علیخانی با کیفیت تر است و با بودجه به مراتب کمتری ساخته می‌شود، چرا نباید جایگزین این برنامه شود؟ چرا به روش‌های غلط عادت داریم و تصور می‌کنیم یک برنامه اگر چند سال مستمر اجرا شود نمی‌توان دست به تغییر بزرگتری زد. قطعا هزار داستان سال بعد اگر با همین رویه جایگزین ماه عسل شود، حداقل مخاطب از مجری محوری غلط در رسانه مصون خواهد ماند.