به گزارش پارس به نقل از فارس، انجام حمله شیمیایی مهیب در سوریه در اطراف دمشق که دست کم ۱۳۰۰ نفر را کشت پرونده سوریه را وارد مرحله تازه ای کرد و توجه بیشتر رسانه ای، سیاسی و نظامی غرب را به سوریه فراهم کرد.

در این حال از یک سو اردن اعلام کرد در چند روز آینده نشستی با حضور سران ارتش های و برخی کشورها از جمله فرمانده ارتش آمریکا و فرماندهان ارتش های عربستان سعودی، قطر، ترکیه، انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و کانادا برای بحث و بررسی امنیت منطقه و تاثیرات بحران سوریه در اردن برگزار خواهد کرد و از سویی نیز خبرها و گزارش هایی از استقرار نیروهای دریایی و همچنین کشتی های جنگی مسلح به موشک های کروز آمریکا در نزدیکی سوریه و همچنین آمادگی آمریکا برای اقدام نظامی علیه دولت سوریه خبر میدهد. همین امر بهانه ای شد تا به گفتگویی با محمد علی سبحانی سفیر پیشین ایران و کارشناس امور امریکا بپردازیم:

وزیر دفاع آمریکا اخیرا از استقرار نیروهای دریایی و همچنین کشتی های جنگی مسلح به موشک های کروز آمریکا در نزدیکی سوریه خبر داد. در شرایط کنونی آیا بستر سازی سیاسی و نظامی چون استقرار نیروهای و تجهیزات نظامی امریکا در دریا و خشکی (کشورهایی چون اردن) ارتباطی با حمله به سوریه دارد؟

من بر این نظر نیستم که امکان حمله به سوریه وجود ندارد، اما معتقدم که با توجه به شرایط پیچیده ای که در منطقه و سوریه ایجاد شده است و هر اتفاقی در آن تاثیر منطقه ای و بین المللی قابل توجه می گذارد. امکان آن کم شده است.

مهمترین موانع هر گونه حمله نظامی محدود یا همه جانبه امریکا به سوریه چیست؟

ژئوپلتیک سوریه به گونه ای است که مسائل سوریه دیگر فقط مربوط به سوریه به شمار نمی رود بویژه که اکنون که رخدادهای سیاسی خاصی در سوریه افتاده است. جدا از این مسائل کردستان سوریه، لبنان و. . به گونه ای شرایط در سوریه را پیچده تر کرده است و به نوعی هر اقدام نظامی می تواند تمام پرونده ها، شکاف ها و مشکلات در سوریه را فعال و دگرگون کند.

در واقع میتوان گفت حمله به سوریه کار دشوار و سختی است و غربی ها و بویژه امریکایی به این زودی دست به چنین کاری نمی زنند. بویژه اینکه اوباما در قدرت حاضر است. وی در سالهای گذشته ثابت کرده است نوعی تفاوت هایی جدی با سایر روسای جمهور ایالات متحده امریکا از جمله بوش (که به عراق و افغانستان حمله کرد) دارد.

امریکا در سوریه دو رویکرد همزمان را انجام می دهد. از یک سو امریکا ارتش آزاد را (که منضبط تر و معتدل تر از نیروهای مخالف دیگر دولت سوریه است) را با سلاح ها و امکانات جدید، پول بیشتر و سازمان دهی بهتر تقویت می کند. در رویکرد دوم امریکا نیروهای افراط گرا و نیروهای مسلحی که برخی از آنها از خارج وارد سوریه شده اند را شناسایی و از صحنه حذف می کند.

یعنی شرایط به گونه ای است که به هیچ وجه فضا برای حمله مناسب نیست و نمی توان اطمینان پیدا کرد که امریکا به راحتی در مورد حمله به سوریه تصمیم بگیرد. گذشته از این از یک سو حمله به سوریه و خطراتی که این حمله برای کل منطقه در بردارد و از سویی امنیت اسرائیل (که برای امریکایی ها خط قرمز است) متغیرهایی است که امریکایی ها نمی تواند به راحتی از آن گذر کنند و دست به حمله زنند.

برخی خبرها و گزارش ها حکایت از خواست اوباما از پنتاگون برای آمادگی برای گزینه های نظامی در سوریه می دهد. همچنین برخی از خبرها و گزارش ها هم حکایت از عدم تصمیم امریکایی ها در مورد حمله به سوریه دارد. در شرایط کنونی آیا نوعی آمادگی برای حمله به سوریه در بین رهبران امریکایی وجود دارد؟

همیشه آمادگی دلیلی برای حمله نیست. آمادگی برای انجام کار به منزله انجام رویکردی نیست. آمادگی هایی که امریکا در منطقه پیدا کرده و درحال پیدا کردن هست میتواند در چارچوب تئوری صلح مسلح مورد ارزیابی قرار گیرد. یعنی امریکایی ها تلاش می کنند با تقویت امکانات و نیروهای خود در منطقه تا اندازه ای مقاومت طرف های بین المللی که مانع از سقوط و تضعیف اسد میشوند را بشکنند و آنها را مجبور به همراهی با امریکا و کشورهای غربی در مورد سوریه کند، تا به گونه ای مساله سوریه را از بن بست بیرون برند. یعنی امریکایی با تقویت امکانات خود بر این نظر است تا به گونه ای توازن قوا را در منطقه بالا برده و ضعف های خود را بپوشاند تا از راه سیاسی و یا توافق بین المللی و منطقه ای به نتیجه دلخواه خود در مورد سوریه برسد.

در بعد دیگری این آمادگی از نگاه دوم هم آن است که نباید به طور کامل هر گونه درگیری و احتمال دخالت و حمله را به گونه کامل رد کنیم. چرا که بسیاری از جنگ های بزرگی که کسی تصور آن را نمی کرد در اثر خطاهای محاسباتی رخ داده و به طرف های رقیب، جنگ تحمیل شده است.

در این حال امریکا با در نظرداشت چنین خطاهایی تلاش می کند آمادگی خود در منطقه را بالا برده تا دست برتری در منطقه داشته و بتواند اقدامات سریع و واکنش هایی متناسب را انجام دهد. بنابراین لزوما اینگونه نیست که اگر امریکایی ها ناوگان های خود را در مدیترانه افزایش داده و سربازان خود را در اردن مستقر کرده اند به معنی تصمیم برای عملیات نظامی بوده باشد. به عبارتی حتما طرح هایی نظامی بر روی میزهای رهبران امریکایی هست، اما اینکه اقدامی انجام دهند نیاز به تامل و بررسی جدی است.

هیگل وزیر دفاع امریکا تصریح کرده که آمریکا در حال همکاری با جامعه بین الملل برای تصمیم گیری درباره آنچه که باید در خصوص گزارش های منتشر شده در زمینه استفاده دولت سوریه از سلاح های شیمیایی علیه غیرنظامیان در هفته جاری صورت گیرد است. در این حال آیا ممکن است طرح حمله محدودی در برنامه واشگتن بر ضد سوریه مطرح باشد؟

حمله نظامی محدود با حمله نظامی همه جانبه تفاوت هایی اساسی دارد و نمی توان آنها را قابل مقایسه دانست. حمله نظامی محدود در سوریه می تواند نوعی عملیات برای در هم شکستن قدرت نظامی دولت اسد و کاهش قدرت دمشق باشد. در این طرح همه احتمالات وجود دارد. چنانچه این رویکرد می تواند با این نگاه انجام گیرد که مخالفان تقویت گردند و حتی اسد سقوط کند. اما این امر هم خود می تواند نوعی هرج و مرج در سوریه مبتنی بر افزایش قدرت تروریست ها در منطقه را ایجاد کند.

حمله نظامی محدود در سوریه می تواند نوعی عملیات برای در هم شکستن قدرت نظامی دولت اسد و کاهش قدرت دمشق باشد. در این طرح همه احتمالات وجود دارد. چنانچه این رویکرد می تواند با این نگاه انجام گیرد که مخالفان تقویت گردند و حتی اسد سقوط کند. اما این امر هم خود می تواند نوعی هرج و مرج در سوریه مبتنی بر افزایش قدرت تروریست ها در منطقه را ایجاد کند.

آنچه مشخص است حمله محدود به سوریه می تواند با دو رویکرد انجام گیرد. نخست بشار اسد را ترور کنند و از بین بردارند و سوریه را به حال خود رها کنند. این امر به نوبه خود فاجعه بار است. در نوع دوم نیروی نظامی به کار گرفته شود و نیروی نظامی دولت سوریه را هدف قرار دهند تا این نیرو تضعیف گردد و در مقابل مخالفان تقویت گردد. در این حال هم باید گفت اگر تمهیدات لازمی برای اینکه چه کسی جایگزین اسد گردد فراهم نشود باز هم می تواند رخدادهایی اتفاق افتد که به نوبه خود خطرناک باشد. مگر اینکه غربی ها از قبل در مورد این سناریو اندیشیده باشند و افرادی را آماده کرده و سپس نوعی انتقال قدرت را در نظر گیرند.

من فکر میکنم اگر بنا باشد اقدام نظامی محدودی انجام گیرد در این چارچوب باشد. یعنی نیروهای ارتش آزاد را که مورد اعتماد بیشتر غرب بوده و احتمال همراهی و تعامل آنها با غرب راحت تر است را تقویت کنند تا از یک سو القاعده و نیروهای تروریست را حذف کنند و همزمان به این نیرو کمک کنند تا نیروهای بشار اسد را تضعیف و از بین برند و سپس جایگزین قدرت حاکم گردند.

در واقع باید گفت چنین طرحی جدا از اینکه عملی باشد یا نه برای امریکایی ها قابل طرح بررسی هست، اما در مقابل عملیات نظامی گسترده از مسائلی است که تصور آن در دوره اوباما چیزی ساده ای نیست. چرا که اوباما نشان داده است که به چنین اموری اعتقاد ندارد. به عبارتی واقعا هم نمیتوان بدین نوع از حمله فکر کرد. چرا که امریکایی ها و افکار عمومی امریکا چنین امری را تایید نمی کند. به علاوه در حالی که امریکا در حال خسارت دیدن و کشته دادن در افغانستان است و هنوز هم نتوانسته است از راه اشغال نظامی این دو کشور حکومت قدرتمندی را جایگزین کند چگونه می تواند به حمله به سوریه بیاندیشد؟ لذا مساله حمله همه جانبه هر چند غیر ممکن نیست، اما خیلی پیچیده است و هنوز نهایی نشده است.

تحولات میدانی در سوریه تاچه میزانی در هر گونه تصمیم گیری امریکا در حمله به سوریه موثر است؟

این امر خیلی موثر است. یعنی از نظر امریکایی ها اگر در سوریه گروه مخالف منسجم و معتدلی شکل گرفته بود مساله سوریه پایان یافته بود. مساله آن است که در سوریه گروه های مختلف با گرایش های مختلف و بعضی هم گرایش های خطرناک و افراطی وجود دارند که غرب و همه را از اینکه سقوط اسد بتواند مشکلی از مشکلات مردم سوریه را حل کند و مسیر مردم سوریه را به سمت دمکراسی به پیش برد به تردید انداخته است.

ژئوپلتیک سوریه به گونه ای است که مسائل سوریه دیگر فقط مربوط به سوریه به شمار نمی رود بویژه که اکنون که رخدادهای سیاسی خاصی در سوریه افتاده است. جدا از این مسائل کردستان سوریه، لبنان و. . به گونه ای شرایط در سوریه را پیچده تر کرده است و به نوعی هر اقدام نظامی می تواند تمام پرونده ها، شکاف ها و مشکلات در سوریه را فعال و دگرگون کند.

بنابراین هر چند مخالفان دولت مهمترین عامل و متغیری هستند که می توانند تصمیم گیری نیروهای غربی را در مورد سوریه را آسان کنند و دولت سوریه را سرنگون کنند، اما مخالفان سوریه تاکنون نتوانسته اند به هیچ گونه ای در کنار هم قرار گیرند. آنان هر کدام گرایشی دارند و این مساله هم آینده سوریه را در صورت سقوط اسد با هاله ای از ابهام روبروکرده است.

چشم انداز رویکردهای سیاسی و نظامی امریکا در بحران سوریه را چگونه مورد پیش بینی قرار می دهید؟

شرایط کنونی در سوریه به گونه ای است که چشم انداز مثبتی در ذهن من و به عنوان یک کارشناس وجود ندارد. طرف های بحران در سوریه از منطق خشونت بهره می برند و ضرر کننده اصلی هم مردم هستند. در این حال من نمی توانم تصور کنم این نیروها چگونه خواهند توانست در کنار هم قرار گیرند و در تحولات آینده و روند سیاسی آینده به نوعی تصمیم برسند. بنابراین چشم انداز سوریه چشم انداز سیاهی است.

در این شرایط امریکا در سوریه دو رویکرد همزمان را انجام می دهد. از یک سو امریکا ارتش آزاد را (که منضبط تر و معتدل تر از نیروهای مخالف دیگر دولت سوریه است) را با سلاح ها و امکانات جدید، پول بیشتر و سازمان دهی بهتر تقویت می کند. در رویکرد دوم امریکا نیروهای افراط گرا و نیروهای مسلحی که برخی از آنها از خارج وارد سوریه شده اند را شناسایی و از صحنه حذف می کند. در این حال در ادامه این رویکرد در نقطه ای که امکان حداقلی تشکیل دولت با محوریت ارتش آزاد پیدا شود امریکا فشار های خود را بر بشار اسد و دولت سوریه متمرکز میکند. در این بین طبیعتا در منطقه هم نیروهایی با این دیدگاه موافق هستند و غرب را همراهی می کنند.