به گزارش پارس به نقل از ایسنا، متن نامه سرگشاده حبیب الله عسگراولادی با عنوان « سخنی خیرخواهانه با باراک حسین اوباما» که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به شرح زیر است:

« مذاکره با آمریکا این روزها از سوی محافل خارجی و داخلی روی صفحات سایت ها و زبان هاست، این خبر اولین نیست و آخرین نیز نخواهد بود. بارها آمریکایی ها اشتیاق خود را به این امر اعلام کرده اند. اما طی سه دهه گذشته به دلیل اصرار بر مواضع استکباری سران آمریکا و پیش شرط های تحمیلی هیچ گاه جامه عمل نیافته است.

می خواهم به این بهانه چند کلمه از روی نصح و خیرخواهی با آقای باراک حسین اوباما سخن بگویم.

۱- جناب آقای باراک حسین اوباما، شما چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا هستید. طی دو قرنی که از پدیداری آمریکا به عنوان یک کشور در جغرافیای طبیعی و سیاسی جهان می گذرد ظاهراً اولین رئیس جمهور سیاه پوست هستید که در این کشور انتخاب شدید. علی رغم ستم تاریخی دولت های آمریکا به ملت ایران طی نیم قرن گذشته فکر می کنم مردم ایران احساسی که نسبت به شما دارد با رؤسای پیشین ایالات متحده آمریکا متفاوت باشد.

شما با وعده گفت وگوی بدون پیش شرط با ایران وارد کاخ سفید شدید و در نخستین پیام نوروزی پس از پیروزی در انتخابات گفتید؛" خواستار در پیش گرفتن یک دیپلماسی برای حل تمام مشکلات فی مابین و برقراری روابط سازنده با ایران هستم" و در کنفرانس خبری کاخ سفید رسماً گفتید؛" انتظار دارم که پیشرفت تدریجی در روابط بین آمریکا و ایران حاصل شود" .

با این مواضع مثبت انتظار این بود که از برنامه خصمانه و لجوجانه آمریکا علیه ملت ایران کاسته شود. اما متأسفانه طی پنج سالی که شما بر اریکه قدرت نشسته اید نه تنها فشارها و تهدیدها و تحریم ها کاسته نشده است بلکه هرروز به حجم و اندازه آن از طریق فشار به مجامع جهانی و به ویژه شورای امنیت سازمان ملل بر آن افزوده می شود.

شما در پایان چهارساله ریاست جمهوری با لحنی خشن و تهدیدآمیز خطاب به ملت ایران گفتید: " شدیدترین تحریم های تاریخ را در مورد ایران اجرا می کنیم" .

سخن این است این همه خشونت و بی مهری علیه یک ملت که می خواهد روی پای خود بایستد، براساس چه منطقی است؟ چه منطق بشردوستانه پشت این تهدیدها و خشونت ها وجود دارد؟ مگر شما مدعی پرچم داری حقوق بشر در جهان نیستید؟ به چه دلیل با ملت ایران و حقوق انکارناپذیر آن به عنوان یک کشوری که ۱۰ برابر کشور شما ریشه تاریخی در جغرافیای طبیعی و سیاسی جهان دارد بنای خصومت ورزی گذاشته اید؟

۲- زیبنده است به عقب برگردیم. دولت ایالات متحده آمریکا در دهه ۱۳۳۰ هجری شمسی در ایران یک کودتای نظامی را مدیریت کرد و یک دولت ملی را ساقط کرد.

دولت آمریکا طی سالهای حکومت محمدرضا پهلوی خشن ترین استبداد را در ایران مورد حمایت قرار داد به طوری که در سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ هزاران نفر در خیابان ها توسط رژیم شاه با تأیید گوناگون دولت آمریکا در زیر دید جهانیان و در روز روشن به گلوله بسته و کشته شدند.

ملت ایران با انقلاب اسلامی خود، یک حکومت دموکراتیک تشکیل داد و رهبران آمریکا با کمک ایادی خود از همان روز اول بنا را بر کودتا، دخالت در امور داخلی ایران، راه اندازی جنگ داخلی و تقویت تجزیه طلبی و بالاخره تحمیل جنگ عراق علیه ایران را گذاشتند. با آنکه قرار بود طبق معاهده الجزایر دو ملت به سمت عادی سازی روابط پیش بروند اما این مهم صورت عملی به خود نگرفت.

آقای اوباما، آیا از خود پرسیده اید که چرا روابط دو ملت و دو دولت به صورت عادی درنمی آید؟ !

اجازه می خواهم در دو بخش این علت را بازگو کنم:

الف- منابع اطلاعاتی شما از ایران از عناصر ضدانقلاب و به ویژه منافقین، همان ها که با ترورهای فراوان دستشان به خون هزاران نفر از مردم بیگناه ایران آغشته است، تغذیه می کنند. این جماعت هیچ گاه واقعیت های دیروز، امروز و فردای ایران را به شما نمی گویند.

ب- رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم نامشروع خواهان عادی سازی روابط آمریکا با ایران نیست و دراین باره اخلال می کند. بد نیست به اعتراف آقای گری سیک گوش فرادهید که اخیراً گفته بود: نتانیاهو ۲۰ سال است به آمریکا در مورد ایران دروغ می گوید و رهبران کاخ سفید را فریب می دهد.

۳- آقای باراک حسین اوباما، اگر خواهان جدّی روابط و گفت وگو با ایران هستید باید در صحت منابع اطلاعاتی خود تجدید نظر کنید. ایران امروز که از زیر غبار هشت سال جنگ و ۳۵ سال توطئه ضدانقلاب و نیز اخیراً پیروزمندانه از جنگ نرم بیرون آمده است یک ایران مقتدر، مستقر، مصمم، یک پارچه، متحد و نیرومند در همه قلمروهاست. تهدیدها و تحریم ها نه تنها اثری در اراده ملت نگذاشته بلکه آنها را در راهی که می روند مصمم تر کرده است.

۴- ظاهرا بهانه تازه آمریکا در خصومت ورزی علیه ملت ایران موضوع استفاده از فناوری صلح آمیز هسته ای است که از آن به عنوان تولید بمب هسته ای یاد می کنند و قبل از این بهانه، رهبران آمریکا هرآنچه از دستشان برمی آمده علیه ملت ایران انجام داده اند. در روزهای آغازین انقلاب اسلامی که ما اصلاً بحث فناوری هسته ای نداشتیم آن همه دخالت در امور ایران از طریق راه اندازی جنگ نرم و حمایت از گروه های مسلح و راه اندازی جنگ تحمیلی به چه بهانه ای راه افتاد؟ ! دولت آمریکا و همه غرب تمام قد پشت صدام ایستادند تا پشت ملت ایران را به خاک بمالند، اما تقدیر الهی چنان شد که دشمنان ملت ایران به خاک سیاه نشستند و اکنون آثاری از آنها در منطقه نیست.

این هم یک عبرت الهی بود که صدام نه با جنگ نرم و سخت ما بلکه با دست همان کسانی که این گرگ را به جان ملت ایران انداخته بودند ساقط شد. اگر همه استراتژیست های عالم و به ویژه آمریکا جمع شوند نمی توانند تغییری بر این تقدیر الهی و روسپیدی ملت ایران ارایه دهند.

۵- شما نیک می دانید ایران پرچم دار خلع سلاح هسته ای در جهان بوده و هست و ان شاءالله خواهد بود. شما اطلاع دارید ایران نه به خاطر ترس از آمریکا یا اسرائیل بلکه به خاطر یک اعتقاد دینی و الهی، ساخت بمب هسته ای و اتمی را جایز نمی داند که فتوای صریح رهبر انقلاب اسلامی جای تردید در این موضوع نمی گذارد. شما نیک می دانید بیش از دوسوم مردم جهان در قالب دولت های خود در غیرمتعهدها و کنفرانس اسلامی بارها از ایران و ملت بزرگ ما دفاع کردند و گفته اند ایران دنبال ساخت بمب هسته ای نیست، پس چرا یک دروغ و تهمت ناروا را تکرار می کنید و اساس دیپلماسی خود را بر یک دروغ و نیرنگ مستقر کرده اید؟

آیا فکر می کنید گفت وگو در فضای دروغ، فریب و نیرنگ شکل می گیرد؟

ما معتقدیم نتیجه و محصول آن چیزی جز بی اعتمادی ما و عدم صداقت شما نیست. هیچ منطق انسانی پشتوانه این گفت وگو نیست.

۶- شروط گفت وگو، براساس یک منطق انسانی و الهی هم در زمان امام خمینی (ره) و هم در زمان آیت الله العظمی خامنه ای رهبری معظم انقلاب بارها اعلام شده است:

الف- دست کشیدن از ادامه خصومت و دشمنی با مردم ایران

ب- آزاد کردن منابع مالی بلوکه شده در آمریکا از زمان شاه که امروز یک رقم نجومی را تشکیل می دهد

ج- به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی ایران و دولت برخاسته از رأی ملت و عدم مداخله در امور داخلی ایران

د- پایان دادن به تهدیدهای روزافزون و تحریم های ظالمانه که حتی شامل اقلام دارویی هم شده است!

ه- پایان دادن به دشمنی با اسلام و مسلمانان و برداشتن پروژه جنگهای صلیبی از روی میز وزارت دفاع، سازمان سیا و وزارت امور خارجه ایالت متحده آمریکا.

من فکر می کنم اگر شما دور از فشارهای اسرائیل و تحمیل جناح تندروی بی منطق، منافع حال و آینده دو ملت آمریکا و ایران را در نظر داشته باشید و همه این امور یا حتی یکی از آنها را عملیاتی کنید مقدمات گفت وگوی صادقانه آن هم از موضع احترام دوجانبه پدید می آید.

اینجانب خیرخواهانه و صمیمانه می گویم که کوبیدن بر طبل دشمنی با ملت ایران که طی ۳۵ سال گذشته هرروز صدای آن بیشتر به گوش می رسد به نفع دولت شما و منافع دو ملت و صلح جهانی نیست. این را نه به این خاطر می گویم که اکنون پرقدرت ترین کشور منطقه و بانفوذترین ملت بین ملتهای جهان هستیم، بلکه به این دلیل می گویم که در این مناقشه خداوند بزرگ از ملت ما حمایت می کند و شما از حمایت خدا بی نصیب هستید به همین خاطر ملت ما همیشه در این هماوردی پیروز است.

نکته آخر این که شایسته است جغرافیای کهن سیاسی و تمدنی ایران را با اسلام، انقلاب، رهبر و مردمش بشناسید، پیام این کشور در طول تاریخ حیاتش، صلح و دوستی بوده و همواره از هویت دینی و ملی خود دفاع کرده است. تاریخ این ملت قابل احترام است. شما از این فرصت استفاده مطلوب نمائید.

جمهوری اسلامی ایران یازدهمین دوره ریاست جمهوری خود را با موفقیت و حضور گسترده و وسیع مردم در انتخابات و در کمال آزادی، آرامش و امنیت برگزار کرده است، حقاً از این" فرصت" بین المللی پدیدآمده استفاده کنید و نگذارید به" تهدید" تبدیل شود.

به گمانم شما می دانید بین دو ملت ایران و آمریکا خصوصاً نخبگان دو کشور، ضمن احترام متقابل، مسئله چالش برانگیزی که مانع شناخت و درک بیشتر شما باشد وجود ندارد، شایسته است از این فرصت مناسب باقی مانده دوره مسئولیت خود به نحو مطلوب استفاده کنید.

جناب آقای اوباما، شأن شما این است که با عبرت گیری از تاریخ، به ملت ها و خواست آنان احترام بگزارید. اوضاع جهان اقتضای ویژه دارد زیرا با یک تلنگر شوروی سابق تجزیه شد و امام خمینی (ره) این اخطار را غیرمستقیم به غرب داده بودند که مواظب باشید اتفاقی که در تجزیه شوروی پیش آمد برای شما پیش نیاید.

جناب آقای اوباما! شما در تبلیغات انتخابات دور اول ریاست جمهوری خود قول دادید" تغییر" ایجاد کنید اما در این چند سال عملکرد مسئولیت شما" تغییری" را شاهد نبودیم، شما می توانید در تاریخ سیاسی ایالات متحده آمریکا نقطه عطفی ایجاد کنید که منجر به" حیات طیّبه" شود این مفهوم را از قرآن کریم که پیام الهی است به شما هدیه می کنم تا با مشارکت همه انسان های نیک اندیش به فکر صلح و آرامش انسان ها باشید و این پیام یکی از مصادیق بندگی خدای قادر متعال است.

به امید سعادت و نیک بختی همه انسان های عالم

والسلام»