به گزارش پارس به نقل از فارس، همواره پرسش های بسیاری درخصوص آیات مختلف قرآن کریم در ذهن افراد بسیاری نقش می بندد که پاسخ های مناسبی باید برای آنها داده شود. از این پس قرار است برای بالا بردن سطح آگاهی و معرفت دینی و قرآنی مخاطبان ارجمند، پرسش هایی را از آیات مختلف، طرح و پاسخ آنها را از محضر علامه شعرانی ذکر کنیم البته ترتیب سؤالات براساس سوره های قرآن کریم خواهد بود.

*** سوره مبارکه « بقره»

« وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکُیمٌ»

آیا مرد بر زن برتری دارد و علت آن چیست؟

جواب : چنان که در آیه ۳۸ سوره نساء نیز « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ» آمده است، دلالت بر آن دارد که مرد طبیعتاً بر زن برتری دارد و خداوند تشریعاً هم مطابق تکوین حکم فرمود… از دو جهت: یکی طبعی که بدن مرد از زن قوی تر و اندام او کامل تر است، و عقل معاش در بدن کامل کاملتر باشد.

و جهت دوم کسبی است یعنی زن دوره خوش از عمر خود را که پس از ده سالگی تا پنجاه سالگی است در بارداری و شیردادن می گذراند و در این مدت نمی تواند به صنعت و کارهای سنگین بپردازد و تجربه آموزد و تدبیر سیاست فرا گیرد و اگر زنی در این امور برآید و شهرت یابد از وظیفه طبیعی زنانه بازمانده و اینگونه زنان انگشت شمارند. پس حکمتی که خداوند تعالی در قرآن کریم نسبت به برتری مردان فرمود متفرّع بر همان قاعده طبیعی و تکوینی است.

آیا از برتری مردان نسبت به زنان ظلم لازم نمی آید؟

جواب : خیر، چون ظلم آن است که چیزی کمتر از استحقاق به کسی دهند. ولی مثلاً اگر کودک صغیر را از تصرف در مال خویش منع کنند، و عالم را بر جاهل و هنرمند را بر بی هنر و پزشک حاذق را بر مبتدی و معمار استاد را به کارگر ترجیح می دهند و مزدها را مطابق هنر و شغل می دهند ظلم نیست، بلکه صلاح و عدل است.

و اگر مرد را برای تحمل مشقت و نفقه دو برابر زن ارث دهند ظلمی به زن نشده، چون که از کار معاف است و از نفقه دادن آزاد و اینکه نفقه زن را بر مرد قرار داده اند باز ظلمی بر مرد نشده است، چون زن یا باردار است و یا شیرده، و ظلم است با پرورش بچه او را کار دیگر فرمودن و نفقه را بر او نهادن.

« وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ»

آیا شیر دادن به کودک خود به مدت دو سال واجب و کمتر و بیشتر از آن حرام است؟

جواب : صاحب مجمع البیان گوید: واجب نیست و در قرآن کریم می فرماید: « فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ» دلیل بر آن است که شاید با تراضی و مشورت از دو سال کمتر شیر دهند ولو کمتر از ۲۱ ماه و همچنین بیش از دو ماه اضافه بر دو سال و دلیلی بر حرمت آن نیست، ولی احتیاط شدید در مراعات آن است.

« مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ»

چرا خداوند در اینجا « حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ» و در جای دیگر « حَقًّا عَلَى الْمُتقین» فرمود؟

جواب : حق واجب بر دو گونه است: یکی آنکه باید به صاحب حق ادا کرد و اگر ادا نکند الله گناهکار و معاقب است، ولی صاحب حق نمی تواند برای گرفتن آن به قاضی شکایت کند و قاضی به پرداخت آن حکم دهد، مثل کسی که نذر کند مالی به کسی قربة الی الله صدقه دهد.

دوم حقی است که می توان به قاضی شکایت کرد مانند دیون و متعه.

در آنجا که خداوند فرمود: حقا علی المتقین از قبیل اول است و اینجا که فرمود: حقا علی المحسینین از قبیل دوم.

« أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ»

ملأ به چه معناست که از پامبر درخواست پادشاه کردند؟

جواب : ملأ جماعت اشراف و بزرگان و اهل حل و عقدند که به عقل و تدبیر و تجربه شناخته شده و معروف شده اند و دیگر مردمان طبعاً پیرو آنانند و مصالح مردم را چنانکه باید آنها بهتر می دانند. از این رو آنان نزد پیغمبرشان رفتند و از ظلم و تعدی عمالقه و مجاوران خود شکایت کرده و طالب امیری شدند که دشمن را از آنها براند، ولی مردم دیگر هر چند از وضع خود ناراضی بودند، اما راه تدبیر نمی دانستند.

« وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ»

چرا ثروت نمی تواند معیاری برای گزینش حاکم باشد؟

جواب : زمام امر امت را به دست کسی باید سپرد که علم و قدرت داشته باشد. علم جهان داری و سیاست و قدرت بدنی، نه آنکه مال دارد، چون وقتی که امام و امیرعادل یا ظالم بر سر کار باشد، همه جهان مال او است و اگر ظالم بر کنار شود هرچه دارد از او بستانند، و شرط امام و امیر حقی که خدا نصب می فرماید، علم و عصمت و شجاعت است نه ثروت در عصر غیبت هم نباید به اصل و نسب و مال نگریست، بلکه کار سیاست را باید به عالم مدبر سپرد. در رسم جاهلیت است که پندارند آنکه مال بیشتر دارد عقل بیشتر دارد و تدبیر امت را سزاوار است، با اینکه مالداران فکرشان از آغاز در چند مورد خاص به کار رفته، از امور عامه غافلند و بسیار خائف و بد دل و احکام و قوانینشان مبنی بر ترویج فضائل و عدل نیست، بلکه بر حرص و جمع مال است.

« إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَن یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ»

منظور از تابوت و سکینه در این آیه چیست؟

جواب : از تورات معلوم می شود که تابوت صندوقی بوده که به دستور حضرت موسی (ع) برای حفظ آثار مقدس بنی اسرائیل ساختند و قرآن هم مخالف آن نیست.

و مراد از سکینه آیات و علائمی بود که بنی اسرائیل آنها را می شناختند و به وسیله آن سکونت و آرامش پیدا می کردند، چرا که سکینه به معنای آرامش دل و اطمینان است و این تابوت را بنی اسرائیل پیشاپیش لشکر قرار می دادند، مانند درفش کاویانی در عجم که در اعتقاد به فتح و فیروزی بسیار مؤثر است و آرامش، قلب انسان را از بیم غلبه دشمن نگاه می دارد.

« إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ»

طالوت چرا لشکر خود را به نهر آزمایش کرد؟

جواب : طالوت خواست اندازه عزم و ثبات لشکریان و مقدار اطاعت آنان را بداند. آنکه تشنه باشد و از نهر گذرد و به فرمان امیر خویش آب نخورد، عزمی راسخ دارد که در جنگ همان به کار آید و آن دیگران که سست باشند، دیگران را هم می ترسانند و تفرقه در لشکر می اندازند که موجب شکست آنان است.