خلق بحران‌های منطقه‌ای باهدف تسلط بر اوضاع داخلی، یکی از فرمول‌های شناخته‌شده و نخ‌نما در تل‌آویو محسوب می‌شود.هر دو جریان دست راستی و لیبرال در اراضی اشغالی بارها از این فرمول تکراری باهدف گذار از بحران‌های داخلی و تمرکز بر جنگ‌ها و منازعات منطقه‌ای استفاده کرده‌اند.اکنون، در سال ۲۰۲۳ میلادی، از یک‌سو شاهد  انباشت مطالبات داخلی و نارضایتی‌های گسترده ساکنان اراضی اشغالی  و از سوی دیگر، شاهد تجمیع بحران‌های منطقه‌ای علیه منافع تل‌آویو هستیم. بنابراین، در هر دو عرصه داخلی و منطقه‌ای بر ضریب و شدت آسیب‌پذیری صهیونیست‌ها افزوده‌شده و شکل‌گیری دوقطبی«نتانیاهو-مخالفان نتانیاهو» نیز صرفا نقطه آشکارساز بحران در تل آویومحسوب می‌شود. به عبارت بهتر، آنچه امروز در اراضی اشغالی رخ می‌دهد، منبعث از یک تصمیم سیاسی ( اصلاحات قضائی نتانیاهو) یا نارضایتی جریانات مخالف کابینه کنونی رژیم صهیونیستی نبوده و برگرفته از نارضایتی‌های زیربنایی و انباشته‌شده محسوب می‌شود. بی‌دلیل نیست که بسیاری از تحلیلگران معتقدند تاریخ‌مصرف بحران‌های سیاسی در اراضی اشغالی قرار نیست منقضی شود و تل‌آویو همچنان به کانون بحران و منازعه در منطقه تبدیل خواهد شد. 
اما یکی از اصلی‌ترین دلایل ناکامی نتانیاهو و همراهانش در استناد به فرمول «خلق بحران‌های منطقه‌ای »، قدرت ذاتی و اکتسابی جبهه مقاومت می‌باشد. طی هفته‌های اخیر رژیم اشغالگر قدس باهدف انحراف افکار عمومی دنیا از بحران داخلی گسترده‌ای که در تل‌آویو رخ‌داده، اقداماتی ازجمله «تشدید یهودی‌سازی قدس»و«استمرار شهرک‌سازی‌های غیرقانونی»و متعاقبا حمله به نوار غزه و جنوب لبنان را در دستور کار قرار داد. نتانیاهو و همراهانش معتقد بودند کنش‌ها و واکنش‌هایی که در این معادله صورت می‌گیرد، منجر به تحقق این هدف ( تمرکززدایی از بحران‌های داخلی در اراضی اشغالی) خواهد شد. اما هنر جبهه مقاومت این بود که توحش صهیونیست‌ها را با اقدامات و کنش‌های هوشمندانه پاسخ داد. 
اکنون از یک‌سو شاهد پاسخ‌دهی جبهه مقاومت نسبت به جنایات اخیر صهیونیست‌ها
 ( خصوصا در ماه مبارک رمضان) هستیم و از سوی دیگر، اعتراضات گسترده در اراضی اشغالی نیز به قوت خود باقی است. فراتر از آن، نوع پاسخ و واکنش هوشمندانه مقاومت که منطبق بر سه مؤلفه  «منطق»،«صلابت»و «تأثیرگذاری »صورت گرفته است، صهیونیست‌ها و در رأس آن‌ها نتانیاهو را در دستیابی به اهداف شوم خود در خلق منازعات منطقه‌ای ناکام گذاشته  و قدرت مانور دشمنان مقاومت را شدیدا محدود ساخته است. 
واقعیت امر این است که پس از پیروزی بزرگ و تاریخی حزب‌الله لبنان بر رژیم اشغالگر قدس در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میلادی، قدرت مقاومت  در لبنان و فلسطین به‌صورت تصاعدی افزایش پیدا کرد و ماهیتی قاطعانه و هوشمندانه پیدا کرد. بنابراین، امروز صهیونیست‌ها در برابر «قدرت هوشمند مقاومت»قرارگرفته اند.در سال ۲۰۲۱ میلادی و در جریان تجاوز صهیونیست‌ها به نوار غزه، حماس از چندین جبهه با استناد به همین قدرت هوشمند، شکست دیگری را بر پیکره این رژیم اشغالگر تحمیل کرد و به اتاق‌های فکر و عملیات ارتش اسرائیل و موساد اثبات کرد که محاسبات آن‌ها ( هراندازه نیز دقیق صورت گیرد) تحت تأثیر قدرت رصد و واکنش تأثیرگذار مقاومت قرار خواهد گرفت. قطعا صهیونیست‌ها هراندازه تلاش کنند ، قادر به حل این معادله نخواهند بود! حتی جابه‌جایی قدرت میان نتانیاهو و مخالفانش نیز تأثیری در ارتقای قدرت هوشمند مقاومت ندارد زیرا اساسا جبهه مقاومت توانایی حل مسائل ، رصد منازعات و واکنش در برابر آن‌ها را به معادلات داخلی در اراضی اشغالی گره نزده است. این همان هنر بزرگ مقاومت است که ریشه در اصالت گفتمانی و قدرت عملیاتی آن در منطقه دارد.