۱- ایران در یک سال و نیم گذشته بی‌سابقه‌ترین توسعه‌ها را در صنعت هسته‌ای ایجاد کرد. گازدهی به سانتریفیوژها را انجام داد، غنی‌سازی را تا ۶۰ درصد افزایش داد، نظارت‌ها را در محدوده پادمان قرارداد، اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرد و دوربین‌های برجامی را خاموش نمود. روابط با آژانس را منطقی کرد و به آن‌ها فهماند نباید از مسیر فنی به اغراض سیاسی منحرف شود. بااین‌حال همه پیش‌بینی می‌کردند، شورای حکام با این پیشرفت‌ها موضع سختی بگیرد اما در آخرین نشست شورای حکام از صدور قطعنامه ضد ایرانی خبری نشد. مفهوم این موضع این است که زبان اقتدار با زبان التماس متفاوت است و هرکدام پاسخ خاص خود را دارد.
۲- جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از ۷ سال ، توافق کردند. ظرف مدت دو ماه روابط دیپلماتیک خود را از سر گیرند و سفارتخانه‌های خود را بازگشایی نمایند. این توافق، فصلی نو در دیپلماسی منطقه‌ای در غرب آسیا و ضربه‌ای کاری به هژمونی آمریکا و رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود. این توافق که در پکن انجام شد معنای بسیاری دارد.
آمریکا و رژیم صهیونیستی بسیار از این رخداد ناخشنود هستند چراکه این روابط می‌تواند ظرفیت‌های جدیدی برای روابط ایران با کشورهای منطقه و جهان اسلام پدید آورد.
مقامات رژیم صهیونیستی از این توافق به‌عنوان یک شکست در سیاست خارجی تل‌آویو یاد کردند و آن را «باخت، باخت و باخت» برای آمریکا دانستند.
ناظران غربی از این توافق به‌عنوان اراده عربستان برای اتخاذ سیاست خارجی مستقل از غرب یادکردند.
۳- موضع آژانس و عدم موضع‌گیری حکام در مورد پیشرفت‌های هسته‌ای و نیز توافق ایران و عربستان برای عادی‌سازی روابط درست زمانی روی می‌دهد که طراحان و عاملان و آمران اغتشاشات پاییز گذشته با پذیرش شکست در جنگ شناختی و ادراکی جدید فهمیدند در ایران با یک حکومت پایدار، یک دولت مستقر و مقتدر روبه‌رو هستند و نمی‌توانند تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد اپوزیسیونی بگذارند که حتی نمی‌تواند زیر یک پرچم جمع شود.
۴- کسانی که در گذشته می‌گفتند بدون اذن کدخدا نمی‌شود کاری کرد و به رقبای خود می‌گفتند شما زبان دنیا را بلد نیستید، الآن چه حرفی برای گفتن دارند؟ دولت رئیسی با چه زبانی این معادلات را رقم‌زده است؟ این مذاکرات نشان داد آسیایی‌ها زبان هم را می‌فهمند و روابط خود را در مذاکرات کاملا آسیایی بدون مزاحمت اروپا و آمریکا می‌توانند تنظیم کنند.
۵- توافق ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط ۵ پیام ویژه برای دوستان و دشمنان نظام داشت:
الف- شکست توطئه‌های رژیم صهیونیستی در برهم زدن روابط ایران با اعراب
ب- شکست سیاست «انزوای تهران» که توسط بوق‌های صهیونیستی فریاد می‌شد.
ج- سیاست‌های منطقه‌ای می‌تواند به دست بازیگران اصلی بدون دخالت غرب تنظیم شود.
د- کم‌رنگ شدن نقش آمریکا در غرب آسیا
هـ – اقتدار منطقه‌ای، پیشرفت‌های نظامی و به‌طورکلی میدان را می‌شود یا می‌توان با دیپلماسی جمع کرد.
۶- توافق با عربستان که به‌زعم برخی محال بود نشان داد فرصت سوزی دولت‌های گذشته در تنظیم روابط و همکاری با شرق چه زیانی برای دیپلماسی خارجی دارد. تعامل با شرق از موضع اقتدار می‌تواند برخی از همسایگان را سر عقل بیاورد.
۷- مقام معظم رهبری در آبان ۱۴۰۱ در دیدار با دانش‌آموزان فرمودند: «نظم کنونی جهان دارد تغییر می‌کند» بعد فرمودند: در این تغییر سه خط اساسی وجود دارد.
خط اول : انزوای آمریکا
خط دوم : انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی حتی علمی از غرب به آسیا.
خط سوم : جبهه مقاومت در برابر زورگویی آمریکا گسترش می‌یابد که مبتکرش جمهوری اسلامی است.
به‌زودی اخباری خواهیم شنید که این سه خط بیش‌ازپیش فعال خواهد شد. 
نظم جدید جهانی یک فرصت است. نرمش قهرمانانه واقعی و دیپلماسی اقتدار جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در این نظم تعیین می‌کند.