در سال ۲۰۰۶ میلادی، زمانی که بایدن به‌عنوان سناتور ایالت دلاویر در کنگره آمریکا مشغول به کار بود ، تز معروف خود مبنی بر «تجزیه عراق» را به اتاق‌های فکر و نهادهای دخیل در حوزه سیاست خارجی این کشور ارائه کرد. پردازش اولیه این تز خطرناک، بر مبنای فدرالیزه کردن و متعاقبا تجزیه عراق به سه کشور «کردنشین»، «شیعه‌نشین و سنی نشین» صورت گرفت. بر مبنای  یک نگاه استنباطی نسبت به تز بایدن ، « شکاف‌های قومیتی» ،«تنش‌های مذهبی» و«  اختلافات سیاستی»اجزای تشکیل‌دهنده مثلثی هستند که قرار است «عراق چندتکه» را در دل خود خلق کنند!بدون شک در چنین شرایطی ، هر جریانی که نقش کاتالیزور یا عامل تسریع‌کننده این روند را ایفا کند، دلسوز ملت عراق و جهان اسلام نیست. 
امروز در سال ۲۰۲۲ میلادی قرار داریم و بایدن شخصا در رأس معادلات سیاسی و اجرایی آمریکا قرار دارد! بسی ساده انگارانه است که تصور کنیم «تز تجزیه عراق» که حتی در دوران حضور جمهوری‌خواهان در مسند قدرت نیز به نقشه راه آن‌ها در قبال این کشور تبدیل‌شده، از کاخ سفید رخت بسته باشد. بدون شک دولت بایدن به دنبال تحقق هر چه سریع‌تر این تز و نقشه شوم بوده و از همه ظرفیت‌های خود در این خصوص استفاده می‌کند.یکی از مجاری تحقق تز بایدن،«ناآرام‌سازی مزمن عراق» است. بی‌دلیل نبود که مقامات آمریکایی پس از درهم‌شکسته شدن خلافت داعش توسط رزمندگان غیور مقاومت، ناآرامی‌های داخلی در عراق و برکناری دولت عادل عبدالمهدی را کلید زدند. شهادت مظلومانه سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی و شهید ابو مهدی المهندس نیز در چنین فضای آشفته و غبارآلودی صورت گرفت. 
اکنون جریان صدر در عراق مدعی «پالایش قدرت از فساد» است. سؤال اصلی اینجاست که چرا خشم این جریان متوجه «ام المفاسد»در این کشور که « حضور اشغالگران آمریکایی» یا« تقویت شکاف‌های داخلی» می‌باشد، نمی‌شود؟! چرا هم در سال ۲۰۱۹ و هم در حال حاضر،«مبارزه با فساد» به اسم رمزی برای «عملیات مفسدان اشغالگر» در بغداد تبدیل می‌شود؟
در این میان، جریان وابسته به مقتدی صدر به‌صورت ناخواسته به یکی از اجزای بازی «تثبیت بحران در عراق» مبدل گردیده و واشنگتن و ریاض نیز از این نقش‌آفرینی استقبال می‌کنند. 
بیانیه اخیر آیت‌الله حائری از مراجع شیعیان عراق و توصیه‌هایی که وی به مقتدی صدر و دیگر شیعیان کرده است، حکم یک نقطه عطف را در تحولات داخلی بغداد دارد زیرا منجر به تفکر و تدبر برخی افرادی می‌شود که تابه‌حال،اشغال پارلمان و حمله به نهادهای حکومتی عراق را در فرامتنی غیر از« تثبیت بحران در عراق» تصور می‌کردند. بدون شک باید میان «متن» و« فرامتن» یک جریان اصلاحی در هر کشوری تناسب و تعادل وجود داشته باشد، اما آیا در قبال عراق و طرفداران جریان صدر این قاعده صدق می‌کند؟ در فضایی که دشمنان امنیت عراق در واشنگتن، تل‌آویو و ابوظبی و ریاض قصد غبارآلوده کردن آن رادارند،«تمرکز بر اصل عراق واحد و امن» و « همسان‌سازی متن و فرامتن مطالبات داخلی» یک الزام محسوب می‌شود.