سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی که به مناسبت وقایع مهم این روز ایراد گردید، دارای نکته‌های برجسته‌ای بود که در اینجا درباره بعضی از آنها تاملی خواهیم داشت:

1- در رابطه با مواضع اخیر مقامات فرانسوی فرمودند: «دفاع رئیس‌جمهور فرانسه از وحشی‌گری فرهنگی و عمل جنایتکارانه آن کاریکاتوریست، روی دیگر سکه دفاع آن کشور از منافقین و صدام است.» و نتیجه گرفتند که «ماجرای اخیر نشان‌دهنده ذات ظلمانی و وحشی‌ تمدن غرب است». اسلام از همان سال‌های آغازین به دفعات با اروپا مواجه شده است. جنگ موته در زمان پیامبر(ص) روی داد و پس از آن اروپا با مرکزیت «بیزانس» بارها تلاش کرد تا اسلام را از بین ببرد. بعدها ماجرای اندلس پیش آمد و اروپایی‌ها با ترفند زشت جنسی تلاش کردند تا جوانان مبارز اندلس را به فساد بکشانند و سپس بر سرزمین‌شان که به مهد تمدن اسلام تبدیل شده بود، سیطره پیدا کنند. بعدها اروپایی‌ها با محوریت همین فرانسوی‌ها در حملات پی‌درپی به جنایات زیادی علیه مسلمانان دست زدند که بعضی از محققین غربی نوشته‌اند در کوچه‌ای از بیت‌المقدس گذر نکردند مگر آنکه جوی خون جریان پیدا کرد. در جریان جنگ‌های صلیبی، فتوای قتل‌عام مسلمانان توسط یک کشیش فرانسوی صادر شد و جنگ با قتل‌عام مسلمانان اروپایی در جزیره ایبری آغاز گردید. بعدها دوباره مناطق مسلمان به محل غارت و قتل مظلومین به دست قدرت‌های اروپایی به‌ویژه سه کشور فرانسه، ایتالیا و انگلیس تبدیل گردید و در نهایت ممالک به هم پیوسته اسلامی به دست دو کشور فرانسه و انگلیس (سایکس-پیکو) قطعه‌قطعه شد و در هر قطعه‌ای هم بذر فتنه‌ای کاشته شد تا هیچ دو کشور مسلمان نتوانند به تفاهم برسند و البته این ماجرا با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به شکل دیگری ادامه یافت هرچند دیگر تضمینی برای موفقیت برنامه غرب وجود نداشت. اگر کشیدن کاریکاتور و سپس دفاع مقامات فرانسوی از آن را کنار کارنامه فرانسویان در هزار سال اخیر قرار دهیم، درمی‌یابیم که این یک «تصمیم ناشی از اشتباه» نیست بلکه برخاسته از ذات تمدنی است که چنین سابقه‌ سیاهی را یدک می‌کشد.

2- رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود به «اهمیت وحدت» اشاره کرده و فرمودند: «امروز روشن شده که وحدت جهان اسلام چقدر گرانقیمت است و اگر محقق شده بود، می‌توانست مانع وقوع بسیاری از اختلافات و جنگ‌های خونین در منطقه شود». اگر نگاهی به سابقه درگیری‌های نظامی و جنگ‌هایی که غرب علیه جهان اسلام راه انداخته و نیز به نتایج آن بیندازیم، درمی‌یابیم که اولا جنگ‌های غرب علیه جهان اسلام یا یکی از ممالک جهان اسلام، در زمان‌هایی اتفاق افتاده که مسلمانان در وضعیت تفرقه قرار داشته‌اند و یا غرب آن‌ها را در چنین شرایطی ارزیابی کرده است. در این میان «وحدت»، مهمترین سلاح‌ جهان اسلام بوده است چه در گذشته‌های دور و چه در برهه‌‌های اخیر و چه در شرایط کنونی، مسلمانان جمعیت انبوهی بوده‌اند و «با هم بودن» آنان باعث هراس غرب از زدن چشم‌زخم به مسلمانان می‌شده است. بر این اساس قدرت‌های اروپایی یا با تأمل در جمعیت مسلمان از رویارویی نظامی با جهان اسلام خودداری کرده‌اند و یا آنگاه که با محاسبه غلط به جنگ مسلمانان آمده‌اند، شکست خورده و کنار رفته‌اند. یک بار در زمان ایوبیان اروپا به سمت فلسطین حرکت کرد و آن را به اشغال درآورد ولی در زمان کوتاهی با سپاهی از سوریه به فرماندهی صلاح‌الدین ایوبی مواجه شده و شکست خفت‌باری را پذیرا شدند. بنابراین وحدت نتیجه‌بخش‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راهبرد دفاعی جهان اسلام در مقابل دشمنان عنود اروپایی و غیر اروپایی است.

کما اینکه در همین دو قرن اخیر شاهد بودیم که برای متفرق کردن جهان اسلام، چه هزینه‌هایی از سوی دولت‌های غربی صرف شد. امروز هم راه‌حل فقط وحدت است. جهان اسلام ظرفیت بسیار بزرگی دارد، دو میلیارد نفر و استقرار در مساحتی از شرق آسیا تا غرب آفریقا و در اختیار داشتن موقعیت‌های برجسته جغرافیایی و اقتصادی به مسلمانان قدرتی بزرگ بخشیده است و از قضا ندای وحدت به جان مسلمان‌ها هم می‌نشیند و از این رو باید به عنوان مؤثرترین «راهبرد جهان اسلام» مورد بازخوانی و توجه قرار بگیرد.

3- حضرت امام خامنه‌ای- دامت‌برکاته- در بخش دیگری از سخنانشان به انتخابات آمریکا اشاره و فرمودند: «هرکس رئیس‌جمهور آمریکا بشود، روی سیاست ما تأثیری ندارد.» ادبیات مقام معظم رهبری در اینجا دارای دو بعد است، یک بعد آن تعیین تکلیف مواجهه ما با آمریکاست. به این معنا که رهبری به هر دو کاندیدا با صراحت تمام گفتند به هیچ وجه در انتظار تغییر ایران نباشید. اگر به مطالب دو کاندیدا در جریان مناظرات انتخاباتی نگاه بیندازیم می‌بینیم که ایران و تغییر سیاست‌های آن یکی از اصلی‌ترین محورها برای جلب آرای شهروندان آمریکایی است. رهبری در اینجا آب پاکی روی دست هر دو ریخته و فرمودند تغییر ایران و سیاست‌های اصولی آن ممکن نیست. بعد دیگر سخنان رهبر معظم انقلاب، داخلی بود و به کسانی باز می‌گشت که طی بیش از یک سال اخیر، با هدف علم کردن دوباره خیمه سازش، روی پیروزی این یا آن کاندیدای انتخابات آمریکا، شرط‌بندی می‌کردند و به‌گونه‌ای فضای داخلی را در مسائل جاری اقتصادی ایران شرطی کرده بودند و همین قماش با بالا و پایین رفتن قیمت‌ها نتیجه می‌گرفتند که مسائل داخلی ایران لزوماً در خارج از ایران قابل مدیریت است و یک راه هم بیشتر وجود ندارد و آن سازش با آمریکاست. در اینجا رهبر معظم انقلاب به این «دسته غرب‌زده» خاطرنشان کردند، تغییری در سیاست‌های ایران در کار نیست،چه دموکرات‌ها برنده شوند و چه جمهوری‌خواهان.

یک نکته مهم در این میان این است که بیان رهبری از «ثبات سیاست‌های ایران» حکایت می‌کند و این تکلیف کسانی که در محیط خارج کشور- اعم از دولت‌های منطقه و فرامنطقه- منتظر نتایج انتخابات در آمریکا و در ایران هستند، روشن کرد. آنان دریافتند ایران دارای ثبات در مواضع است و چیزی نمی‌تواند آن را تغییر دهد. این موضع بخصوص در فضایی که بعضی‌ها در داخل حکومت، سیگنال‌های رسمی یا غیر رسمی خلاف واقع به غرب منعکس می‌کردند، از اهمیت زیادی برخوردار است و تکلیف را روشن می‌کند. بر این اساس فرمودند: «ممکن است با آمدن یا نیامدن یک فرد اتفاقاتی بیفتد اما به ما هیچ ارتباطی ندارد و در سیاست جمهوری اسلامی، هیچ تأثیرینخواهد داشت.»

4- رهبر معظم انقلاب در فرازی دیگر از سخنان خود فرمودند: «بسیاری از گرانی‌های اخیر توجیه ندارد و باید با هماهنگی بین دستگاه‌های مربوطه هرچه سریعتر علاج شوند». گزارش‌های مختلف بیانگر آن است که اکثر کالاهایی که تولید داخلی است، اعم از چرم، پارچه، لوازم خانگی، مواد خوراکی و هزینه‌های مرتبط با خدمات حمل و نقل و... طی یک سال اخیر بین 50 تا 300 درصد گران شده‌اند و وضع کنونی نشان می‌دهد که دولت عملاً هیچ حاکمیتی بر این بازارها ندارد و کارها به حال خود رها شده‌اند. در این میان دو عنصر در گران شدن بی‌رویه کالاهای ساخت داخل دخالت دارند که یک عنصر شناخته شده است یعنی «سودجویان» که در محیط بدون «مراقب» اقتصادی، قیمت‌ها را پی‌درپی گران می‌کنند و کار را به جایی رسانده‌اند که مردم عادت کرده‌اند هر روز با قیمت افزایش یافته جدیدی مواجه شوند. قدر مسلم تعداد این سودجویان در هر شهری آنقدر زیاد نیست که چشم‌های ناظر نتوانند آنان را شناسایی کنند و یا از کار آنها سردر بیاورند. اما در این میان یک عنصر «شناخته نشده» هم وجود دارد که در سخنان دیروز رهبری هم به آن اشاره شد؛ « نفوذی‌ها ». کمترین تردیدی وجود ندارد که دشمن علیه ما دست به یک « جنگ اقتصادی » زده است و این را مخفی هم نمی‌کند و آن را کارآمدترین سلاح در مواجهه با ایران به حساب می‌آورد. خب همه ابعاد این جنگ اقتصادی نمی‌تواند در محیط فرامرزی ایران کارسازی شود و ضرورتاً به بازوهای انتقال دهنده‌ای در داخل نیاز است. این بازوهای انتقال دهنده به دو دسته قابل تقسیم هستند بازوهایی که در محیط کسب‌وکار و در ربط مستقیم با دشمنان ایران مشغول به هم ریختن اوضاع داخلی ما هستند و بازوهایی که در نهادهای حکومتی ما رسوخ کرده و سبب بروز خطاهای راهبردی در تصمیمات اقتصادی، آنگونه که در سال‌های اخیر بارها مشاهده کرده‌ایم، می‌شوند. این بازوها باید بدون کمترین ترحم و تأخیر قطع شوند چه بازوهایی که در محیط کسب‌وکار در ربط مستقیم با دشمن عمل می‌کنند و چه بازوهایی که در محیط «تصمیم‌گیری‌های کلان اقتصادی» کشور، خطاهای راهبردی را تصمیم‌‌سازی می‌نمایند.

سعدالله زارعی