به گزارش پارس نیوز، 

«رستاخیز» اثری هنری است. فیلمی درباره تلخ‌ترین مصیبت در تاریخ اسلام با همه ویژگی‌های هنری که دریافت ۸سیمرغ بلورین در جشنواره سی‌ودوم فیلم فجر تاییدکننده آن است.
اما برای این فیلم چه اتفاقی رخ داده؟ فیلمی که به گفته صاحبش ۹ پروانه ساخت دارد و یک پروانه نمایش از شورای صدور پروانه نمایش. فیلمی که در زمان ساخت و پس از ساخته شدن و بارها و بارها برای آن با حضور علمای عظام اکران خصوصی برگزار شد و تایید بزرگترین مراجع شیعه را دارد. اما مخالفانی هم دارد. مخالفانی که به نظر می‌رسد آنقدر زورشان زیاد است که ارشاد برای خواباندن غوغای اکران این فیلم مجبور پایین کشیدن آن از پرده سینما تنها پس از چند ساعت می‌شود و البته برای آن به پرداخت غرامت سنگینی هم از سوی دیوان عدالت اداری محکوم می‌شود.
درباره بُعد حقوقی ماجرای توقیف «رستاخیز» با کامبیز نوروزی حقوق‌دان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:
درباره فیلم «رستاخیز» گفته می‌شود که در نهایت سازندگانش شکایت کردند، این شکایت به دیوان عدالت اداری رفت و ارشاد محکوم به پرداخت غرامت شد. آیا می‌شود خسارت یک اثر هنری را با پول جبران کرد؟
غرامت فقط بخشی از امر مادی این اتفاق را پوشش می‌دهد. وقتی که قوانین نمایش برای فیلمی صادر می‌شود، برای آن فیلم هم یک حق منتسب ایجاد می‌شود وکسی نمی‌تواند مانع استیفای آن حق منتسب شود.
اگر بخواهم در این مورد منصفانه عرض کنم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدون این که خطایی مرتکب شود، ناگزیر از پذیرش این مسوولیت است. درست است که تصمیم نهایی برای اکران یک فیلم، تصمیم وزارت ارشاد است ولی در عمل اکران «رستاخیز» خارج از قدرت وزارت ارشاد است؛ همین اتفاقی که برای این فیلم پیش آمده برای چند فیلم دیگر هم پیش آمده است. اما در هر حال رای دیوان عدالت اداری برای جبران خسارت لازم‌الاجراست و وزارت ارشاد باید آن را پرداخت کند.
اما این اتفاق وجوه هنری و معنوی، عدم پخش این نمایش را جبران نمی‌کند. وقتی که اثری سینمایی اکران عمومی نشود، یعنی در واقع آن خلاقیت هنری بی‌استفاده مانده است. فرض کنید کتابی مجوز انتشار نگیرد موردی ندارد، کتاب یک کار فرهنگی ساده است و به سادگی می‌شود آن را روی اینترنت گذاشت. حتی موسیقی هم همینطور است اما پخش فیلم نیازمند فضای معینی به نام سینماست. اگر چه می‌توان آن را روی تلویزین یا سینمای خانگی هم دید. اما طبیعتا پرده سینما چیز دیگری است.
ارشاد به پرداخت مبلغی حدود ۱۵ میلیارد غرامت محکوم شده است. اگر ارشاد بخواهد این مبلغ را پرداخت کند، درواقع آن را از بیت‌المال و در حقیقت از جیب مردم می‌دهد. خیلی از مردم ممکن است علاقه به دیدن این فیلم داشته باشند یا حتی شاید این فیلم باعث روی آوردن بعضی مردم به سینما شود. درصد افراد سینماروی ما طبق آمارهای اعلام شده دو یا سه درصد است و ممکن است این فیلم بتواند موجب آشتی مردم با سینما شود. چطور می‌شود به این موضوع نگاه کرد؟
حق با شماست. یک مشکل بزرگ که امروز در قلمرو فرهنگ داریم این است که جریان‌های پنهان که موقعیت حقوقی هم ندارند، با فشارهایی خارج از قلمرو حقوق، مانع از آن می‌شوند که وزرات ارشاد کارهایی را که می‌تواند یا می‌خواهد را انجام دهد.
در حوزه کتاب، کتاب‌هایی پروانه می‌گیرند و منتشر می‌شوند و در زمانی که قرار است برای نمایش به نمایشگاه کتاب بروند، از جای دیگری می‌آیند و کتاب را از نمایشگاه خارج می‌کنند. درحوزه تئاتر و سینما هم وضع همین است. سال‌هاست که این اتفاق می‌افتد. این که بگوییم باید مقابل این جریان بایستند، آرمانی و غیرواقع‌بینانه است. این هم آسیبی است که فرهنگ ایران متحمل می‌شود و ایران را دچار دوگانگی فرهنگی می‌کند. در حالی که می‌دانیم وزارت ارشاد خصوصا در حوزه سینما همیشه سخت‌گیری داشته است. در هر دوره که نگاه می‌کنیم، سینماگرها همیشه به ارشاد معترض بودند.
با همه این سخت‌گیری‌ها اما عملکرد ارشاد حرفه‌ای است. عرصه فرهنگ و هنر سلیقه‌ای است. با این حال آن جریان‌های خارج از محدوده حقوق، همین مقدار را هم نمی‌پذیرند. وقتی یک اثر سینمایی با حمایت علمای طراز اول ساخته می‌شود و مورد تایید علمای طراز اول هم قرار می‌گیرد یعنی آن کارگردان یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ شیعه را مطابق اسناد تاریخی و با رعایت وجوه شرعی و اخلاقی ساخته است، طبیعتا وزارت ارشاد هم به آن پروانه نمایش می‌دهد. بعد با چه منطقی باید جلوی اکران این فیلم گرفته شود؟ این دوگانگی همچنان باقی‌است و اثرش را بر حوزه فرهنگ و فعالیت‌های وزارت ارشاد هم می‌گذارد. این دغدغه همیشه در همه سازمان‌ها وجود داشته است.