قهوه می نوشم تا فراموش کنم دلتنگی های ریز و درشت را

به یاد بیاورم طعم لحظات ناب و بی تکرار را

فراموش کنم که فکر های مدام خوره میشوند بر روح

به یاد بیاورم می توان جنگید و ایستاد

فراموش کنم که خستگی و ملال چه می کند با آدمی

به یاد بیاورم تو ایستاده ای در جایی از جهان

فراموش کنم قهوه خوردن در تنهایی مهر سکوت می زند بر لب

و به یاد بیاورم که سکوت یعنی... تولدی دوباره