به گزارش پارس نیوز، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۴ به‌دنبال ناپدید شدن مردی میانسال شروع شد. در حالی که همسر و پسر ناصر مدعی بودند از سرنوشت وی خبر ندارند چند روز بعد پلیس جسد ناصر را پیدا کرد و مشخص شد وی بر اثر ضربات جسم سخت به سرش کشته شده است.

با توجه به اینکه همسر و پسر وی در تحقیقات تناقض گویی داشتند پلیس آن‌ها را به‌عنوان مظنونان جنایت بازداشت کرد.

در نخستین بازجویی‌ها جواد - پسر مقتول- لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم چندسال بیکار و خانه‌نشین بود. او هیچ وقت از خانه بیرون نمی‌رفت مگر اینکه مادرم کاری داشت یا قرار بود میهمانی برای مادرم بیاید. اختلاف بین آن‌ها زیاد شده بود به همین دلیل هم مادرم تصمیم به قتل پدرم گرفت، او مدت‌ها بود که درباره قتل پدرم با من صحبت می‌کرد و می‌گفت: هیچ راهی برای رها شدن از دست آزار‌های او نیست مگر اینکه پدرت را بکشیم.

من اول از شنیدن این حرف ناراحت شدم، اما آنقدر مادرم از پدرم بدگویی کرد تا اینکه راضی شدم به او کمک کنم.

روز حادثه وقتی پدرم خواب بود با دمبل چند ضربه به سرش زدم و بعد هم جسد را به بیابان برده و رها کردیم.

بعد از اعتراف وی، مأموران مادر او را به‌نام مهناز مورد بازجویی قرار دادند، این زن گفت: من در قتل شوهرم نقشی نداشتم فقط می‌خواستم کاری کنم پسرم دستگیر نشود. پسرم خودش با پدرش اختلاف داشت. چون شوهرم به همه گفته بود می‌خواهد پسرمان را به خارج از کشور بفرستد همین هم باعث شد که پسرم ناراحت شود او نمی‌خواست به خارج برود. زمانی که تصمیم گرفت پدرش را بکشد من خبر نداشتم و بعد از قتل بود که فهمیدم چه اتفاقی افتاده و کمک کردم که پسرم جسد را خارج کند، چون نمی‌خواستم او به دردسر بیفتد.

بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای این مادر و پسر پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده برگزار شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و سپس پدر و مادر مقتول به عنوان، ولی دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار مجازات متهمان شدند. آن‌ها گفتند حاضر به گذشت از نوه‌شان نیستند و خواستار مجازات عروسشان هم هستند.

در ادامه جواد در جایگاه قرار گرفت و گفت: قبول دارم پدرم را کشتم، اما واقعاً نمی‌دانم چرا این‌کار را کردم، مادرم مدام می‌گفت: تو باید پدرت را بکشی و وقتی گفتم من نمی‌توانم این‌کار را بکنم گفت که به کسی دیگر اعتماد ندارد و فقط به من اعتماد دارد. او آنقدر درباره این موضوع گفت که مرا قانع کرد پدرم را بکشم.

در ادامه زن جوان به‌عنوان متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت، او اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: فقط برای اینکه کمکی به پسرش کرده باشد در انتقال جسد به او کمک کرده است. متهم گفت: شوهرم مرا اذیت می‌کرد، اما تحمل می‌کردم موضوع این بود که مدام می‌گفت: پسرمان را می‌خواهد به خارج بفرستد که من و پسرم با این‌کار مخالف بودیم. با پایان گفته‌های این زن و وکلای مدافع متهمان، قضات وارد شور شدند و جواد را به قصاص و مادرش را به ۱۸ سال حبس محکوم کردند.