شستشوی مغزی دختر 8 ساله که به حجله افراد پلید رفت !

باسل برادر غیدان درباره خواهرش گفت:تروریست داعشی پس از ازدواج با غیدان، او و برادر کوچکترم را در خانه پدر همسر اولش نگه می داشت و خودش هم به ماموریت رفته بود،خوشبختانه از آنجایی که پدرزن او انسان بدی نبود،هنگامیکه که مرد داعشی به ماموریت رفت،او با  ما تماس گرفت و گفت که خواهر و برادم آزاد هستند اما باید برای بازگرداندنشان خودمان اقدام کنیم .

با غیدان تماس گرفتم و به من گفت: میلی به بازگشت ندارد،گفتم من برادرت هستم مرا دوست نداری؟و او با بر نظر منفی خود پافشاری می کرد.به هر حال از وی خواستم با هر تفکری که پس از ارتباط با داعشی ها دارد نزد ما بیاد و در هر حالی او را قبول داریم.

با یک قاچاقچی انسان ملاقات کردم و با ۲۰ هزار دلار  قرار شد غیدان و بردارم را از سوریه به عراق بیاوردبا پول هایی که برای نجات او خرج کرد سرانجام موفق شد خواهرش را  به خانه بازگرداند در حالی که این دختر دیگر تمایلی برای برگشت نداشت و حالا هم در کنار خانواده اش هیچ علاقه ای به برقراری ارتباط با آنها نشان نمی دهد.

باسل و برادرش

غیدان شب ها با خودش از جنگ و نبرد حرف می زند و می گوید:مواظب خودت باش که به تو شلیک نکنند،به گفته باسل،خواهرش که در گذشته تمامی اوقات فراغت خود را با آنها می گذارند اکنون حتی به زور برای خوردن غذا هم با آنها هم سفره می شود.

در حال حاضر با گذشت مدت زمان بسیار از شکست داعش تعداد فراوانی از آوارگان و نجات یافتگان از دست داعش در اردوگاهی  نزدیکی دهوک سکنی گزیده اند.

عدنان حجی یکی از ممدجویانی است که برای آشتی دادن کودکان این اردوگاه با جامعه تلاش می کند،کودکانی که مانند غیدان مدت بسیاری در اسارت تروریست ها بوده اند و مغزشان مملو از افکار داعش پسند شده است.جهت دادن صحیح به مغز آنها پس از این همه آموزش منفی کاری بس دشوار است.

عدنان حجی

به گفته عدنان با موسیقی و شعر و نقاشی هم به سختی می توان روح زخمی و آشفته آنها را جلا داد.برخی از آنها دیگر علاقه ای به مدرسه نداشته یا حتی پدر و مادر خود را قبول ندارند.

اسرای خردسالی که زبان مادری خود را فراموش کرده اند

دلوان و زینه  از کودکان کردهای عراق هستند که هنگامی فرار از سنجار به دست داعش افتادند،تروریستها پس از مدتی نگه داشتن آنها در تلعفر،یکی را به موصل،دیگری را به سوریه و سومی را ترکیه فرستادند.

زینه

دلوان

مادر آنها به همراه ۲ برادر دیگر هم توسط تروریستها ربوده شدند و همچنان خبری از آنها در دسترس نیست.زینه کودکی بود که در دست یک داعشی ترک زبان گرفتار شد،از طرفی دلوان هم در این مدت در اسارت تروریستی در موصل بود.

اکنون این سه کودک چیزی از زبان مادری شان نمی دانند،خواهر زینه می گوید:برادرم عربی صحبت می کند و خواهرم ترکیه ای ،ما هم که اصلا زبان آنها را متوجه نمی شویم البته من در تلاشم تا به آنها زبان کردی بیاموزم.

پدر خانواده اما با وجود خوشحالی از بازگشت فرزندانش ،از این وضعیت احساس درماندگی می کند زیرا متوجه صحبتهای آنها نمی شود ،ضمن اینکه رفتارهایشان بسیار تغییر کرده است،روزهای اولی که به خانه آمدند حتی نمیتوانستند مرا متوجه گرسنگی خود کنند تا غذا برایشان آماده کنم،زبان مادری را فراموش کرده اند و این برای منِ پدر بسیار دردناک است.

پدر خانواده

خواهر زینه

کودکانی که در این اردوگاه زندگی می کنند تنها تعدادی از قربانیان جنایات داعش هستند که شاید برای چند لحظه هنگام بازی آنچه بر سرشان آمده را فراموش کنند اما در خلوت باز آنها می مانند و یک دنیا خاطرات دردناک زیرا جراحت روح آنها به این سادگی ترمیم نمی شود.