به گزارش پارس نیوز، 

سَر مبارک حضرت امام حسین(ع) که در صحرایِ «کربلا» در دهم ماه مُحرّم سال 61 هجری قمری، بنا بَر برخی نَقل ها، توسّط «شِمر بن ذِی الجَوشَن»(م.66 ق.) از پیکر مطهّرِ ایشان، جُدا و به بارگاه «یزید بن مُعاویَه»(م.64 ق.) خلیفه وقت اُمَوی در شهر «دمشق» بُرده شد، بستر اختلافاتِ فراوانی در تعیینِ محلّ دقیقِ دفن است.

 

«قاهره» در «مصر»، «دمشق» در «سوریّه»، «کربلا» در «عِراق»، «مدینه» در «عربستان» و دیگر مواضع بنابر نَقل های گوناگون به عنوانِ مکانِ دفن سَر مبارک آن حضرت (البتّه به جز مکان هایی که سَر مبارک از آن جا گذر داده و گردانده شده) بیان شده است و بدین مناسبت مردم در آن نقاط، زیارتگاه هایی با عنوان «مَشهد رَاس الحُسَین(ع)» یا «رَاسُ الحُسَین(ع)» یا چیزی شبیه به این نام ها بنا کرده اند که بسیار مورد توجّه و عنایت ویژه مسلمانانِ شیعه و سُنّی از گذشته تا حال بوده است.

عَسقَلان یکی از گزینه های محلّ دفن

یکی از شهرهایی که بنا بَر نَقل های تاریخی، سَر مبارک امام حسین(ع) در آن جا دفن شده، شهر «عَسقَلان» است که در آثار تاریخی، جغرافیایی و همچنین سفرنامه ها بِدان اشاراتی شده است؛

1) «ابنُ العِمرانی»(م.580 ق.) تاریخ نگار دوران خلافت عبّاسیان در کتاب «الانباء فی تاریخ الخُلَفاء» نوشته است: «در نزد «یَزید» گروهی از مردم «عَسقَلان» حضور داشتند که از او تقاضا کردند تا سَر امام حسین(ع) در شهر آن ها دفن شود.آنگاه یزید، سَر را به آن ها تسلیم نمود و اهالی عَسقَلان آن را در شهرشان دفن نمودند و بر آن زیارتگاهی بنا کردند که تا الان از نواحی مختلف جهان زیارت می شود و به « مَشهَد الرّاس»( زیارتگاه سَر) معروف است.» [1]

2) «زَکریّا بن محمّد قَزوینی»(م. 682 ق.) دانشمند ایرانی الاصل، در کتاب خود موسوم به: «آثار البِلاد و اخبار العِباد»، ذیل شهر «عَسقَلان» نوشته است: «در آنجا مَزار سَر امام حسین(ع) است و بارگاهی باشکوه با سُتون هایی از سنگ های«مَرمَر» است و در آن ضَریح قرار دارد و مردم به آن تبَرّک می جویند و این مکان مورد توجّه مردمان از نواحی و شهرهای مختلف است و برای آن نذر فراوان می کنند.»[2]

3) «عَبدَرِیّ»(م.700 ق.) از دانشمندان اهل«مَغرب» در سفرنامه معروف خود نوشته است: «در شهر عَسقَلان زیارتگاه سر امام حسین(ع) است و آن مسجد بلندِ بزرگ، زیبایی است و بخشی از آن در جهت قبله سقف دار است و در آن گودال بزرگی برای ذخیره کردن آب باران است و به ساختن آن یکی از حاکمان عُبَیدی(خُلَفای فاطِمی که از سال 297 ق. تا 567 ق. بر بخش هایی از غرب جهان اسلام حکومت کردند و این نام برگرفته از موسّس آن ها «عُبَیدالله بن حسین» است. آن ها شیعه اسماعیلی بودند که ما آن ها را شیعه «شش امامی» می خوانیم.) دستور داده که این موضوع بر دَرب آن نوشته شده است.

در طرف قبله این زیارتگاه، مسجد زیبای دیگری است که به «مسجد عُمَر» معروف است که آن ویران شده است و جز دیوارهای آن چیزی باقی نمانده است و در آن سُتون هایی از جنس سنگ «مَرمَر» است که در نهایت زیبایی قرار گرفته وپا بَرجا هستند و همچنین در آن مسجد، سُتون سرخ رنگِ بسیار زیبایی وجود دارد و حکایت می کنند که مسیحیان آن را به شهرهایشان بردند. در آن موضع که مسیحیان آن سُتون را برداشتند در طرف قبله مسجد، چاه بزرگی پیدا شد که به بهترین شکل کار شده و شگفت انگیز است و به «چاه ابراهیم» شناخته می شود. با پلّه های بزرگی به درون آن می روند و خانه هایی است که گذرگاه هایی دارند و در چاه، چهار چشمه است هر کدام در یک جهت و از آن چشمه ها، کانال های آبی خارج می شوند که از سنگ ساخته شده است که هر کدام روبروی هم هستند و آب آن خوشمزه و شیرین است ولی فراوان نیست و حکایت می کنند در فضایل آن آب چیزهایی که در صحّت گفته ها اعتمادی نیست و خدا داناتر است.»[3]

4) «نُوَیری»(م.733 ق.) دانشمند بزرگ مصری، در این میان در مورد انتقال و حتّی پیدایش این مزار، شرح کامل تری دارد و نوشته است:«و امّا کسی که گفت سَر امام حسین (ع) در عَسقَلان بود آنگاه به مصر منتقل شد، استناد ایشان بر این کار، رویایی در خواب بود و موضوع این بود که مردی در خواب دید که سَر امام حسین(ع) در مکانی قرار دارد و جای دقیق آن در خواب برایش معیّن و مشخّص شد و آن جا را نَبش نمود. این اتّفاق در زمان حکومتِ «مستَنصِرُ بِالله عُبَیدی(فاطِمی)حاکم مصر(از 427 ق. تا 488 ق.، حدود 61 سال حکمرانی) و دوران وزارت «بَدر الجَمالی»(م.487 ق.)(بین سال های467 ق.تا 487ق.) بود و بَدر الجَمالی برای سَر امام حسین(ع) در عَسقَلان زیارتگاهی بنا کرد.»[4]

5) «ابن بَطّوطَه» (م.779 ق.) جهانگرد مغربی در سفرنامه اش در بخشی که مربوط به شهر عَسقَلان است نوشته است:«زیارتگاه سَر امام حسین (ع) در شهر عَسقَلان مسجد بزرگ و مرتفعی است که در آن گودالی جهت جمع کردن آب وجود دارد. به ساختن این زیارتگاه یکی از[ خُلَفای] «عُبَیدیان»(خُلَفای فاطِمی) دستور داده است و این امر بر درب آن نوشته شده است.در سمت قبله این زیارتگاه، مسجدی بزرگ و معروف به «مسجد عُمَر» وجود دارد که جز دیوارهایش چیزی از آن برجای نمانده است در آن مسجد سُتون هایی از جنس سنگ «مَرمَر» وجود دارد که در زیبایی مثل و مانندی ندارند و برخی از این سُتون ها ایستاده و پابرجا و برخی فرو افتاده هستند. از جمله این سُتون ها سُتون سرخ رنگِ شگفت انگیزی است که مردم تصوّر می کنند که مسیحیان(به هنگام فتح و غلبه بر شهر عَسقَلان در سال 548 ق.) آن را به شهرهایشان[در اروپا] بردند آنگاه این سُتون از آن جا ناپدید شد و در جای اصلی خود در عَسقَلان آشکار گردید.»[5]

عَسقَلان کجاست؟

عَسقَلان، شهری که بنا بَر بعضی روایاتِ تاریخی مزارِ سَر مبارک امام حسین(ع) در آن واقع شده است الان کجا قرار دارد؟ در پاسخ باید گفت:شهر عَسقَلان شهری بندری در سواحل دریایِ«مِدیتِرانه» که در قدیم به جهت زیبایی و نیکویی به «عروس شام» معروف بوده [6] و جزء سرزمین «فلسطین» بوده است که بعدها با اشغال و غَصب این سرزمین توسّط صَهیونیست ها، با نام عِبری «Ashkelon» (اَشکِلون) در نقشه های جغرافیایی شناخته می شود و اکنون در «اسراییل» قرار گرفته است.

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

ویرانی مَزار رَاسُ الحسین(ع)

«مَشهَد نَبی حُسَین»(حَرَم و زیارتگاه سَر امام حسین(ع)) در عَسقَلان به عنوان بنایی باشکوه شناخته شده بود.[7] و در دوران حکومت «بریتانیا» (1920-1948)، یک حَرَم بزرگ در بالای تپّه بود که مزار و قبر معیّنی نداشت و تنها قطعه ای از یک سُتون، محلّ دفن سَر امام حسین(ع) را مشخّص کرده بود.[8] در ژوییه 1950 میلادی(یعنی دو سال بعد از اعلام رسمی استقلال اسراییل در 14 مه 1948 )، این حرم به دستور « موشِه دایان»(م.1401 ق.) و مطابق با سیاست های اسرائیل، جهت از بین بردن مکان های تاریخیِ مسلمانان نابود شد.[9]

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

در زیر تصویر حَرم یا به عبارتی زیارتگاه سَر مبارک امام حسین(ع)در شهر عَسقَلان را در سال 1943 میلادی و پیش از استقلال «اسراییل» مشاهده می کنید؛

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

روزنامه چپ گرایِ اسراییلی «هاآرِتص»که قدیمی ترین روزنامه عِبری و انگلیسی زبان اسراییل است در مورد ویرانی «زیارتگاه سَر امام حسین(ع)» در عَسقَلان(اَشکِلون) با تیترِ«تاریخ پاک شده» در ژوییه 2007 میلادی مقاله بسیار مفصّلی نوشت که به تَلخیص در این فرصت بیان می کنیم.

«در میان خَرابه هایِ عَسقَلان باستان، «مَشهَد نَبی حسین»(مَزار سَر مبارک امام حسین(ع)) قرار داشت. زائران مسلمان، چه شیعه و چه سُنّی، از این مکان بازدید می کردند. امّا پس از جولای 1950 میلادی، نیروهای دفاعی اسرائیل، «مَشهَد نَبی حسین» را منفجر کردند.این تنها محلّ مقدّس مسلمان نبود که پس از جنگ استقلال اسراییل نابود شد.آنچه در مورد «مَشهَد نبَی حسین» غیرمعمول می باشد، این است که این تخریب مستند شده است و مسئولیّت مستقیم را افسری به نام «موشِه دایان»، بر عهده گرفت.این اسناد نشان می دهد که این مکان مقدّس به طور عمدی منفجر شده است.یکی از باستان شناسان یهودی در این خصوص و همین طور در مورد دیگر مساجدی که در آن ایّام نابود و منفجر شدند نامه نگاری ها و تلاش های اجتماعی و فرهنگی فراوانی انجام داد زیرا معتقد بود که اماکن مقدّس و معنوی باید حفظ شوند و این فرقی نمی کند که آن مکان ها چه برای یهودیان، مسیحیان یا مسلمانان باشند .»[10]

محلّ دقیق مزار رَاسُ الحُسَین(ع)

اکنون آن مزار سَر مبارک امام حسین(ع) که در منابع تاریخی ذکر کردیم در محوّطه «مرکز پزشکی بارزیلای» (Barzilai Medical Center) « اسراییل» قرار گرفته است.که تصویر آن بیمارستان را در زیر می بینید.

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

 

احیای دوباره زیارتگاه رَاس الحسین(ع)

برای غربی ها این موضوع جالب به نظر رسیده است زیرا «لوس آنجِلِس تایمز» در در تاریخ 21 مه 2008 میلادی با تیتر «سورپرایز مقدّس پشت بیمارستان اسراییلی» نوشت : مکان مقدّسی برای شیعیان که هر ساله هزاران نفر برای نیایش به آنجا می روند. شهر اَشکِلون(عَسقَلان) پنج هزار سال پیشینه تاریخی دارد در حالی که «بیمارستان بارزیلای» در سال 1961 میلادی ساخته شده است. برخی شیعیان هند و پاکستان برای زیارت به آن بیمارستان می روند. حدود یک دهه پیش یک رهبر روحانی شیعه(مُحمّد بُرهان الدّین(م.1435 ق.)، پنجاه و دومین رهبر شیعه اسماعیلیّه) درخواست غیرمعمولی از بیمارستان مبنی بر ایجاد یک محلّ نماز برای زائران داشت.

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

«دکتر ران لوبِل»((Ron Lobel، معاون مرکز پزشکی بارزیلای، از آن عالم شیعه پرسید: از کجا می دانید که این جا یک منطقه باستانی است؟ من با او به سوی آن مزار رفتم.او بیلی را آورد و شروع به حفّاری کرد. به طرز شگفت انگیزی، یک متر یا خیلی عمیق تر، او سنگ بنای مسجدی باستانی را کشف کرد.

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

با مساعدت مسئولان بیمارستان، بهترین سنگ مَرمَر «هندوستان» را به آن مکان آوردند و محوّطه ای برای خواندن نماز ساخته شد. »[11]

در زیر تصاویری را مشاهده می کنید که این مکان را به طور محدود و در حدّ یک سکّو برای نمازگزاران، بازسازی کرده اند.

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

آیا سَر امام حسین(ع) در بیمارستانی در اسراییل است؟

آیا سَر مبارک امام حسین(ع) در اسراییل است؟

چنان که در ابتدای بحث بیان کردیم در این که محلّ دفنِ سَر مبارک امام حسین(ع) دقیقا کجا واقع شده است اختلافات فراوان وجود دارد. این که سَر مبارک ایشان در شهر «عَسقَلان» بوده یا خیر نیز به طور قطع و یقین شامل آن موارد می شود. از سوی دیگر در آغاز آوردیم که مزاری نیز در قاهره مصر به «رَاسُ الحُسَین(ع)» و مدفن سَر آن امامِ هُمام مشهور است و برخی از تاریخ دانان و جغرافی دانان قدیم، چنین روایت کرده اند که سَر مبارک امام را از عَسقَلان به قاهره در مصر انتقال داده و در آن موضع دفن نموده اند که می توان از افراد زیر یاد نمود؛

1) «علىّ بن ابو بَکر هَرَوی»(م. 611 ق.) تنها اشاره ای موجز، در حدّ انتقال سَر مبارک از عَسقَلان به قاهره نموده است.[12]

2) «یاقوت حَمَوی»(م.626 ق.) جغرافی دان بزرگ مسلمان، تاکید نموده است که سَر مبارک امام حسین(ع) را به حسب این که «فَرَنگ» بر عَسقَلان حاکم و فرمانروا شدند، به قاهره انتقال دادند.[13]

3) «سِبط ابن جَوزی»(م.654 ق.) در مقام یک تاریخ نگار در مورد مکان دفن سَر امام حسین(ع) احتمالاتی را بیان می کند و در خصوص یکی از آن ها می نویسد:«خُلَفای فاطِمی سَر امام حسین(ع) را از «باب فَرادیس»[در دمشق سوریّه] به عَسقَلان و سپس از آنجا به قاهره انتقال دادند.»[14]

4) «نُوَیری»(م.733 ق.) دانشمند مصری، در زمینه انتقال سر از عسقلان به قاهره نوشته است:«این زیارتگاه تا زمان هجوم و حمله فَرَنگ(مسیحیان اروپایی) در سال 548 ق. به قوّت خویش پابرجا بود تا این که سَر از طریق دریا به«قاهره» منتقل و حمل شد.»[15]

5) «ابن بَطّوطَه»(م.779 ق.)جهانگرد اهل «مَغرب»، در سفر خود به عَسقَلان به این مزار و انتساب آن به سَر مبارک امام حسین(ع) و انتقال سَر آن حضرت به قاهره مصر، تَصریح و اشاره ای گذرا می کند.[16]

6) «قَلقَشَندی»(م.821 ق.) اَدیب و تاریخ دان مصری به انتقال سَر مبارک از عَسقَلان به قاهره اشاره نموده و نوشته است :«این زیارتگاه(مزار سَر امام حسین ع در قاهره) را «صالِح طَلائِع بن رُزّیک»(م.556 ق.) وزیر «فائِز»(فائِز بِنصرالله خلیفه فاطِمی، آغاز حکومت 549 ق. و پایان 555 ق.) و همچنین «عاضِد»( العاضِد لِدین الله، آخرین خلیفه فاطِمی، آغاز حکومت 555 ق. و پایان 567 ق.) از خُلَفای فاطِمی(عُبَیدی) بیرون از «باب زُوَیلَه» بنا کرد.علّت انتقال سَر امام حسین(ع) از عَسقَلان، بیم هجوم فَرَنگ به آن جا بود وقتی صالِح طَلائِع بن رُزّیک، بنا را به اتمام رساند فائِز(خلیفه فاطِمی)[به جهت تَکریم و احترام بیشتر نسبت به سَر] اجازه دفن سَر را در آنجا نداد بنابراین برای آن سَر، مزاری در جوار قصر[کاخ فائِز، خلیفه فاطِمی] معروف به« مَشهدُ الحُسَین(ع)) بنا نمودند و آن سَر در سال 549 ق. از عَسقَلان به [قاهره]انتقال پیدا کرد.»[17]

7) «مَقریزی»(م.845 ق.) تاریخ نگار برجسته مصری نیز در مورد زیارتگاه سَر امام حسین(ع) در عَسقَلان، تاکید نموده که سَر مبارک آن حضرت از آن جا به قاهره به جهت هجوم فَرَنگ، منتقل شده است و در مورد سَر و کرامات آن نکته هایی گفته است.بخشی از گزارش او به تَلخیص چنین است :«در عَسقَلان مکانی قدیمی بود که در آن سَر امام حسین(ع) قرار داشت.«اَفضَل»(م.515 ق.)[پسر بَدر الجَمالی وزیر] آن سَر را از آن مکان خارج نمود و عطر افشانی کرد و آن سَر را در سبدی حمل نمود و آن را در بالاترین جا قرار داد .او زیارتگاه را تعمیر کرد و هنگامی که کامل شد، اَفضَل سَر شریف را بر روی سینه اش حمل کرد و پیاده رفت تا این که سَر را در محل خودش قرار داد و گفته شده است:که زیارتگاه عَسقَلان را «بَدر الجَمالی» بنا کرد و پسرش«اَفضَل» آن را تکمیل کرد و سَر از عَسقَلان به قاهره برده شد و گفته شده است که سَر شریف هنگامی که از زیارتگاه عَسقَلان خارج شد، خون آن خشک نشده بود(تازه بود) و رایحه ای چون بوی «مُشک» داشت.»[18]

نتیجه گیری

نُوَیری دانشمند مصری زمان کشف سَر امام حسین(ع) در شهر عَسقَلان و ساختن زیارتگاه بر آن را ایّام حکومت مُستَنصِر فاطِمی ـ که شیعه اسماعیلی بود ـ و روزگارِ وزارت «بَدر الجَمالی» در دوران مُستَنصِر (بین سال های 467 ق.تا 487 ق.) برمی شمرد و عامل کشف آن را نیز «خواب نَما» می داند. زمان انتقال سَر نیز از عَسقَلان به قاهره بنابَر گفته قَلقَشَندی دانشمند دیگر مصری، سال 549 ق.( زمان حکومت فائِز فاطِمی) بوده است و علّت انتقال به مصر نیز بنا بر گزارش ها به خصوص گزارش نُوَیری، اِستیلا و هجوم فَرَنگ یا به عبارتی مسیحیان اروپایی به شهر عَسقَلان در سال 548 ق. بوده است. با این همه، وجود قطعی سَر مبارک امام حسین (ع) در عَسقَلان، مخالفانی نیز دارد برای نمونه «یافِعی» (م.768 ق.) تاریخ نگارِ یَمَنی به طور کل موجودیّت سَر امام حسین (ع) درعَسقَلان را از اساس صحیح نمی داند[19] به هر روی سَر مبارک امام حسین (ع) با فرض این که آن جا بوده، بنابَر نقل های روشن تاریخی، به علّت هجوم مسیحیانِ اروپایی از آن مکان به قاهره در سرزمین مصر انتقال پیدا کرده و دیگر در عَسقَلان (اسراییل کنونی) نیست. لذا این مکانی که شیعیان در گذشته به آن متمایل بوده اند و اخیرا در بیمارستان «بارزیلای اسراییل» در« اَشکِلون»(عَسقَلان) به کوششِ «محمّد بُرهان الدّین»(م.1435 ق.) پنجاه و دومین رهبر شیعیان اسماعیلی( بُهرَه ای هایِ داوودی در هند و پاکستان)بر روی بقایایِ منفجر شده، اِحیا شد، بی شک حالت نمادین و یادبود برای دوستداران آن حضرت دارد.

پی نوشت

[1] الانباء فی تاریخ الخلفاء، ص 54./ [2] آثار البلاد و اخبار العباد، ص222./ [3] رحلة العبدری، ص 476./[4] نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج‌20، ص 478. [5] رحله ابن بطوطه، ج1، ص 252./[6] آثار البلاد، ص 222.

[7] .Moshe Gil, A History of Palestine, 634–1099 (1997) p 193–194

[8] Tewfik Canaan (1927). Mohammedan Saints and Sanctuaries in Palestine. Jerusalem: Ariel Publishing House. p. 151.

[9] Meron Rapoport, History Erased, Haaretz, 5 July 2007.

[10] http://www.haaretz.com/weekend/magazine/history-erased-1.224899.

[11] http://articles.latimes.com/2008/may/21/world/fg-mosque21.

[12] الإشارات إلی معرفة الزیارات، ص 38./[13] معجم البلدان، ج 5 ص 142./[14] تذکره الخواص، ص 239./[15] نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج‌20، ص 478./ [16] رحله ابن بطوطه، ج1، ص 252./[17] صبح الأعشى فی صناعة الإنشاء، ج 3، ص 413./[18]المواعظ و الإعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج 2، ص323. [19] مرآة الجنان ج 1، ص 110.

نویسنده ومحقّق:سیّدمرتضی میرسراجی، دانشجوی دکترای تخصّصی الهیّات ومعارف اسلامی،علوم قرآن وحدیث


انتهای پیام/