به گزارش پارس نیوز، 

محمد خجسته - از سال 92 تا به امروز کرایه‌هایشان افزایش نیافته است. آمار می‌گوید 360 هزار کامیون حمل بار در کشور وجود دارد. کامیون‌داران اعتراضشان به ثابت ماندن کرایه‌بار، گران شدن عوارضی و لوازم یدکی است.

آن‌ها چند روزی می‌شود که در شاهراه‌های موصلاتی استان‌های بزرگ (قزوین، کرمان، همدان، اصفهان، گیلان، فارس، یزد، خراسان جنوبی، گلستان و هرمزگان) کامیون‌های خود را به کنار جاده می‌زنند و از بارگیری و حتی حمل سوخت برای انتقال به پمپ‌بنزین‌ها خودداری می‌ورزند. به نظر می‌رسد که پیام خود را رسانده‌اند: «حق گرفتنی است دادنی نیست!»

برای مثال در برخی از مناطق شیراز از دو روز گذشته به علت کمبود بنزین و گازوییل در جایگاه‌ها، صف‌های طولانی خودروها مقابل جایگاه‌های فروش سوخت تشکیل شده است. علت ازدحام و صف‌های طولانی در جایگاه‌های سوخت، اعتصاب برخی کامیون داران و تانکرهای حمل سوخت اعلام شده است.

اجرای عدالت!

رانندگان روز یک خرداد را «روز اتحاد و اعتصاب رانندگان ناوگان حمل‌ونقل برای اجرای عدالت» نام نهاده‌اند. برای دستمزد آن‌ها انگار چیزی به نام تورم متصور نشده‌اند. انگار رانندگان تنها افرادی هستند که باید همیشه دم نزنند، سکوت کنند و همیشه مشکلات کشور را درک کنند. خواسته آن‌ها شفاف و روشن است. می‌گویند باید در دستمزد آن‌ها در زمانی که دلار 3 هزارتومانی است و بعد از آن به 7 هزارتومانی می‌رسد تفاوتی باشد.

انگار یادمان رفته که پیر مراد انقلابمان گفت اگر به آرمان‌هایمان پشت کنیم اسلام سیلی خواهد خورد و مردم علت این ناکارآمدی‌ها را بر گردن اسلام خواهند انداخت

چه کسی صدای معترضین می‌شود؟

امروز در جامعه ایرانی اقشار و طبقات گوناگون به موضوعات متفاوتی اعتراض دارند. از اعتراض مردم سیستان بلوچستان به نامناسب بودن وضع زندگی و آب شرب گرفته تا خوزستانی که به جای هوا، گرد و غبار را تنفس می‌کند تا طیفی از گروه‌های جنسیتی جامعه که مثلاً به تبعیض علیه زنان معترض‌اند.

 حال شیوع برخورد با این طبقات چگونه باید باشد. آیا می‌توان در زمانی که کشور درگیر مشکلات اقتصادی است به مردم بگویم حرف نزن. آیا می‌توان در زمانی که دولت تدبیر و امید، تمامی امید و آرزوی برخی از طبقات جامعه را به برجام گره زده بود و حال برجام به پایان راه خود رسیده و آن طبقات از آینده زندگی خود ترس و واهمه دارند به آن‌ها بگویم "ساکت باش"؟

مطالبات اقتصادی در وضعیت کنونی کشور صرفاً مطالبه طبقه فرودست جامعه نیست. امروز فشارهای اقتصادی برای طبقه متوسط جامعه هم وجود دارد. اما اینکه به‌طور مشخص رفتار طبقه متوسط را از عموم جامعه متمایز کنیم و بگوییم طبقه متوسط این‌گونه رفتار نمی‌کند پس گروه فرودست جامعه است، پذیرفتنی نیست.

در شرایط امروز کشور و با وجود دولتی خسته و پیر نمی‌توان از مردمی که زیر شدیدترین فشارها هستند انتظار همراهی و یاری داشت. مثلاً برای رانندگان کامیون جای سؤال است که مگر می‌شود با وجود این حجم از اعتراض طبقه کامیون‌دار، وزیر راه یا معاونین او به خود زحمت ندهند که حتی یک جلسه در میان آن‌ها حضور داشته باشند یا اینکه با آن‌ها جلسه‌ای ترتیب داده تا حداقل صدای آن‌ها را بشنوند و بعد باز دوباره به آن‌ها پشت کنند.

راننده معتصب امروز نماد فرد کم‌رویی است که هرچه بر سرش آورده‌اند و سنگ به سرش زده‌اند، جیک نزده و صدایش در نیامده. در جنگ و بعد آن با انقلاب بوده است. اما مگر می‌شود با شکم گرسنه و زن بچه در راه اعتلای ایران تلاش کرد و در سرما و گرما، شب و روز در جاده بود و آخر هم به او بگویند حق اعتراض نداری.

انگار یادمان رفته که پیر مراد انقلابمان گفت اگر به آرمان‌هایمان پشت کنیم اسلام سیلی خواهد خورد و مردم علت این ناکارآمدی‌ها را بر گردن اسلام خواهند انداخت.

حال امروز مسئولان می‌تواند با وارد کردن و همراهی چهره‌های پرنفوذ و انقلابی این قشر زحمت کشور و پابرهنه را برای خود و کشور حفظ کند یا اینکه به راحتی هرچه تمام به این قشر پشت کرده و حوادث پرخطر آینده را بیافریند. انتخاب چیست؟