اینطور که شواهد نشان می‌دهد انگار خواص، کتابخوان نیستند؛ البته نه هر نوع خواصی! آنهایی را می‌گویم که برچسب هنری می‌خورند. در 10روز نمایشگاه کتاب که آنها را ندیدیم، شاید فقط چندنفر که دستشان از سنگینی کتاب، بدجور آویزان بود. مانند سیروس همتی که میان غرفه‌ها می‌چرخید و کتاب می‌خرید و یک نکته جالب میان حرف‌‍‌هایش بود.
 
اگر اشتباه نکنم، دستی به قلم داری؟
دو کتاب نمایشنامه از من توسط سوره مهر چاپ شده به اسم «نیلوفر» و «آب در آتش». خواستند و من هم کتابم را به حوزه هنری دادم. امیدوارم این همکاری ادامه یابد. بالاخره برخی‌ جاها به نویسنده اعتبار می‌دهند. 
 
امثال تو برخلاف بقیه هنرمندان‌ هستند!
من، چرا؟ به‌خاطر اینکه کتاب هم می‌نویسم؟
 
نه! به‌خاطر اینکه اتفاقاً زیاد کتاب می‌خوانی. 
من که به نوعی کتاب را می‌خورم نه اینکه فقط بخوانم. ولی واقعاً برخی از رفقای هنرمند، خیلی اهل کتاب و مطالعه هستند. 
 
برای همین گفتم تو برخلاف بقیه دوستان هنرمندی. سراغ رمان هم می‌روی؟
من به‌شدت کتاب می‌خوانم، اما بگذار اینطور جوابت را بدهم. مثلاً اگر خدای نکرده مرا به زندان بیندازند و بگویند قبلش چه خواسته‌ای داری؟ می‌دانی چه می‌گویم؟
 
خودت بگو! اگر عجیب نباشد. 
اولین خواسته‌ام دعا برای امام زمان(عج) است و دیگر اینکه لااقل 100 تا رمان خوب به من بدهند که در زندان بیکار نباشم!
 
کتابی را اگر بخواهی پیشنهاد بدهی، چیست؟
مثلاً «پایی که جا ماند». 44 ساله‌ام و سنم به دوران جنگ قد می‌دهد و خاطرات تلخ و شیرین بسیاری هم از آن دوران دارم. 
 
تو در تئاتر دفاع مقدسی تجربه‌ای داشتی. پس با این حال و هوا آشنایی. غیر از کتابی که گفتی، چقدر مشتری کتاب‌هایش هستی؟
حتماً می‌خوانم. به زعم من همانطور که سینما بعد از انقلاب به رشد قابل توجهی دست یافته، ادبیات پایداری و دفاع مقدس ما نیز قابل دفاع است. 
 
پس دغدغه داری واقعاً. 
خودم برادرِ شهیدم! عزیزترین کسانم نیز در جنگ از دست رفتند. بنابراین نوشتن درباره جنگ ادای دینی به امام رضا(ع) و برادر شهیدم یعنی رضاست. دغدغه دارم در این حوزه، که امیدوارم بتوانم همچنان از آن بنویسم.

دقت کرده‌ای کتاب‌های خوب اقتباس نمی‌شوند؟
اساساً اقتباس ادبی و تبدیلش به فیلمنامه خیلی کم صورت گرفته و موفق هم نبوده‌ایم. به نظرم هنوز سینمای اقتباسی که در شأن آثار دفاع مقدس باشد، صورت نگرفته است