به گزارش پارس به نقل از خبرگزاری فارس، غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، چهره ماندگار فلسفه در برنامه اخیر معرفت (شبکه چهارم سیما) طی سخنانی عنوان کرد: آب منشأ حیات، جاری است بنابراین حیات نیز جاری است و اگر حیات نیز جریان دارد و با جریانش آلودگی‌ها را می‌زداید و از بین می‌برد، روان آدمی نیز باید جریان داشته باشد.

وی با اشاره به اینکه جهان هستی دارای یک فاعل و هدایت کننده است و یک غایت که آن را به سمت خود می‌کشاند، اظهار داشت: در نهایت این غایت همان فاعل است مرحوم هیدجی، شارح کتاب حاجی سبزواری می‌گوید که گاهی علت غایی و فاعلی یکی می‌شود و این مشکلی نیست، همانطور که علت غایی دنیا را به سمت خود می‌کشاند به همان نسبت به سمت همان اصل فاعلی می‌برد.

دینانی با بیان اینکه عالم در دنیای امروز بدون ریاضیات راه به جایی نمی‌برد، توضیح داد: همه اعداد تا بی نهایت از یک واحد تشکیل می‌شوند اما کثرت نیز از وحدت بدست می‌آید و سرانجام به وحدت باز می‌گردد.

عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه افزود: عالم کثرتی است که از وحدت بدست می‌آید و سرانجام به وحدت باز می‌گردد.

دینانی با تأکید بر اینکه تنفس انسان در بدن یک جریان مثل همین وحدت و کثرت است، توضیح داد: سلول‌های بدن هم مرتب در بدن جریان دارند، تنفس می‌کنند و تغذیه می‌شوند و در عین حال روان و روح انسان نیز نمی‌تواند راکد باشد و باید جریان داشته باشد.

وی همچنین یادآور شد: جریان نفس ناطقه انسان تندتر از جریان نفس کشیدن است اگر انسان اندیشه‌هایش مداوم نو نشود، فکر جریان نداشته باشد، بنابراین روان انسان می‌میرد همانطور که بدن بدون تنفس و تغذیه می‌میرد روان انسان نیز به اصطلاح اسلامی نفس ناطقه نیز بدون اندیشه می‌میرد و راکد می‌شود.

دینانی با اشاره به اینکه انسان مدام باید از اندیشه‌های خود فراتر برود، توضیح داد: اندیشه انسان نظیر یک رودخانه باید مدام جریان داشته باشد و اگر این اندیشه متوقف شد دچار مرگ روحی شده است. اندیشه‌های انسان زمانی که با اندیشه‌های دیگران پیوند بخورد، روان و زنده می‌شود.

وی درباره اهمیت کتاب و کتابخوانی گفت: کتاب با انسان سخن می‌گوید شما از کتاب سؤال می‌کنید و کتاب نیز به شما پاسخ می‌دهد، حرف‌های استادان و انسان‌های صالح برای ما تأثیرگذار است بنابراین کتاب که می‌خوانیم آن مباحث را با فکر خود تبدیل می‌کنیم.

دینانی اظهار داشت: انسان نمی‌تواند با فکر دیگران فکر کند و از این طریق به حقیقت برسد چرا که همواره مقلد باقی خواهد ماند. بنابراین همواره التقاط اندیشه از طریق خواندن و شنیدن نادرست است باید فکر دیگران را دریافت کنیم، آنها را سنجیده و به تفکر خود تبدیل کنیم.