پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- ناهید سلگی- در ابتدای قرن بیستم هنگامی که رسانه‌ها به طور فراگیر آغاز به کار کردند، نیازمند مخاطبان دایمی برای خود بودند و زنان خانه‌دار و کودکان، می توانست همان مخاطب دائمی باشد. زیرا بیشتر از مردان در خانه حضور داشته و پای تلویزیون بودند و از  سوی دیگر مخاطب بسیاری از تبلیغات نیز زنان بودند.

 سریال‌ها، برنامه‌های رادیویی، مسابقات تلوزیونی، برنامه‌های آموزش خیاطی، آشپزی و.... مخاطب بسیاری را گرد جعبه جادویی آورد. به مرور رسانه‌ها و شیوه انتقال پیام تغییر کرد و دیگر مخاطب منفعل نبود تا مجری‌ها و بازیگران برای آنان نسخه بپیچند. زنان در رسانه ابزاری برای لذت جویی مردان بودند و نمادی از کالای لوکس و ویترینی که نیازهای مرد را تامین کند و با دلفریبی در اختیار کامل مردان باشد. این نگاه از سوی برخی فمینیست‌ها و نظریه‌پردازان رسانه با مخالفت روبرو شد اما قدرت رسانه بیش از آن بود که این گروه ها بتوانند در برابر آن ایستادگی کنند. زیرا رسانه ها الگوی زن موفق و زیبا را عوض کرده و زنان فانتزی و هزار جور گریم شده را به عنوان زن زیبا و الگو نشان داده اند، به این ترتیب به تدریج زن ایده‌آل مردان نیز حول همان زنان تبلور یافت.

جریان امپریالیسم و سرمایه‌داری با رویکرد ابزاری که به زن داشت، با تمام قوا ضربه‌های جدی به نظام خانوادگی در سراسر جهان وارد کرد. آنان با هدف قرار دادن مصرف گرایی جنسی، حضور زن در جامعه را به سمت کالایی شدن وی پیش بردند؛ زن مصرف‌گرای ابزاری، دیگر نمی‌توانست مادر فداکار یا همسر دلسوز، خواهر مهربان و دختر خوب خانواده باشد چون باید یاد می‌گرفت مستقل باشد و به نیازهای لذت جویانه خود بیشتر از نقش‌های دیگرش اهمیت دهد.

اینترنت تعامل را به صورت ظاهری دو سویه کرد و زنان هم می‌توانستند در این فضای ساختگی قرار گیرند. در یک نظام اجتماعی رسانه‌ها توانستند هم عامل تغییر باشند و هم شاخصی برای تغییر عادات و رفتارهای مردم در جوامع مختلف.

اینترنت موجی از تغییر را در خانواده ایجاد کرد و زنان بدون آنکه از خانه خارج شوند، در دنیای عجیب و رنگارنگ قرار گرفتند. زنان می‌توانستند به راحتی و به صورت مخفیانه در کوچه پس کوچه‌های شهرهای مجازی بچرخند، با افراد غریبه حرف بزنند، خود را با دیگران مقایسه کنند و تلاش کنند شبیه زنان دلخواه و به اصطلاح سیلبریتی ها (زنان مشهور و چهره) شوند.

دیگر لازم نبود تا عید شود و مد جدید مانتو و لباس بیاید، با کمی چرخ زدن در صفحات مختلف و گپ زدن با دوستان، زنان هر روز خوراک تازه‌ای پیدا کردند. زن به تدریج از نقش‌های عاطفی خود دور شد و به بهانه ورود به جامعه، در بازار مد قرار گرفت.

تقلید ظاهر، پوشش و حرکات ستاره¬های دنیای موسیقی و سینما در سراسر دنیا میان زنان رواج یافت و زنان کمتر به تکامل و فعالیت مفید پرداختند. چون مدینه فاضله زنان در کلیپ‌های موسیقی و فیلم‌ها ترسیم شده بود. آنچه برای زن طرح‌ریزی شده بود، صرفا یک ابزار دم دست برای برطرف کردن نیاز مردان بود. برای این زن باید نوع جدیدی از زن بودن را تعریف کرد.

زن جدید کیست؟

زن جدید نه مادر است و نه همسر. او زنی است که باید در دوره‌ای که قابل مصرف دانسته می‌شود، بیشترین تلاش را کند تا افراد بیشتری را به خود جذب کند و در یک بازار تجاری، تن فروشی مدرن کند و به انباشت سرمایه کثیف جنسی کمک کند.

 برای جذب زنان به فضای مجازی، شعار رهایی بخشی زنان از نقش‌های سنتی زنان داده شد. زن مدرن نه بیمار است، نه خسته می‌شود، نه بوی پیازداغ می‌دهد. او همیشه مطیع، مرتب، زیباف جوان وآماده مصرف است. این دیدگاه می‌خواهد زن را مجاب کند که برای خودش زندگی کند و مستقلانه خود را در اختیار مردانی بگذارد که شاید فرصتی برای رشد شغل و تحصیلی به او بدهند.

سمبل زن در سال‌های اخیر در خاورمیانه، زنان کوبانی بودند. زنان و دختران کردی که شبیه مدل‌های سینمایی با دلفریبی و جذابیت های جنسی با دشمن جنگیدند و کسی نپرسید، مردان اینان کجایند؟ چرا در هنگام جنگ زنان دلفریبی می‌کنند؟ چرا رسانه‌ها به جای پرداختن به کشتار مسلمانان غزه به دختران زبیای کرد پرداختند؟ پس زن جدید هر زمان و هر مکانی که نیاز به نمایش زن و لذت جویی از او باشد، ناچار به حضور و فعالیت است.

زنان باید زنانگی خاصی را دنبال کنند!

ادبیات جدیدی از حرف زن و محاورات دختران در فضای مجازی پخش شد که در نهایت به تمسخر و تحقیر بیشتر زنان رسید. "عسیسم"، "عجقم" و کلماتی مانند این در فضای مجازی به دختران نسبت داده شد که رنگ صورتی، خرید، لوس حرف زدن و تفکرات نابخردانه از ویژگی‌های جدا نشدنی آنان است. شهلا فغانی دانشجوی بیست و سه ساله است، او می‌گوید: «نمی‌دانم چه رفتاری کنم، اگر جدی باشم کسی طرفم نمی‌آید و اگر هم راحت باشم و بدون ژست گرفتن دوست شوم، فکر می کنند من دختر سالمی نیستم. اما من نمی‌خواهم ازدواج سنتی داشته باشم. امروز دنیا فرق کرده و زنان هم آزادند هر جور دلشان می‌خواهند زندگی کنند. من به خودم می‌رسم و تفریحات مختلفی را دوست دارم، شستن و پختن و سابیدن وظیفه من نیست، من از زنانگی‌ام استفاده می‌کنم و مردان هم این‌طور بیشتر خوششان می‌آید.»

زنان دیگر ابزاری برای خوشگذرانی اند و خود زنان نیز این را پذیرفته‌اند. برای ازدواج هزار نوع دروغ و پنهان کاری لازم است و تمام این راه‌ها در شبکه‌های اجتماعی آموزش داده می‌شود. این مسائل امروز در شبکه‌های اجتماعی موبایلی مانند تلگرام، وایبر، واتس اپ، لاین و تانگو به جوک‌های تمام نشدنی تبدیل شده و دست به دست می‌چرخد. دامنه نفوذ این تحقیر آنقدر بالاست که زنان در چرخه انتشار آن بیش از مردان فعالیت دارد و خود را نمونه کاملی از این عیوب می‌دانند. زن ایرانی دیگر کمال گرا نیست، او به هر عنوان باید زنانگی مقبول رسانه‌ای را دنبال کند تا مردان او را به رسمیت بشناسند.

زن باش اما کم باش

آن چه رسانه غربی امروز القا می کند این است که زن نباید همیشگی باشد، باید مقطعی و در مواقع نیاز مرد در کنارش باشد و مابقی اوقات برود پی کارش و مزاحمتی برای عیاشی و زندگی مرد ایجاد نکند. زن نباید برای مرد مدرن تنهای امروزی، اسباب زحمت فراهم کند و شبیه یک ربات در خدمت نیازهای او باشد. زن باید مفید و مختصر باشد. این نتیجه زندگی مدرن غربی است که خانواده بی معنی شده و همزیستی کوتاه مدت و سرشار از رهایی و بی قیدی جای خود را به مسئولیت و تعهد زناشویی داده است.

زن بخشی از زندگی مرد شده که به راحتی قابل تعویض و جابجایی است. این مسئله انقدر در فیلم‌ها و در زندگی سوپراستارها در فضای مجازی چرخید و چرخید تا به یک شیوه مرسوم زندگی بین دو جنس تبدیل شد و به خورد زن داده شد. تا جایی که در جامعه ای مانند ایران توانست اندکی به موفقیت برسد. امروز دیگر قبح رابطه متعدد قبل از ازدواج برای زن و مرد از بین رفته و صد البته به نوعی افتخار و جذابیت تبدیل شده است. تمامی این مصادیق را میتوان در فیلم ها و سریال های غربی،  امریکایی و ترکیه ای که شبانه روز به خورد مردم جامعه ایران داده می شود مشاهده کرد

صفحات و مجلات آنلاین محتوا ساز و کاربردی

مجلات و صفحات زیادی هستند که تعریف جدیدی از رابطه و زن بودن را از مد‌ت‌ها قبل آغاز کردند و در قالب مطالعات علمی ارائه می‌دهند. به طور مثال هوس‌بازی مردان با نیاز غریزی و طبیعی آنان پوشش داده شده و تجاوز را عاملی برای بقای نسل بشر معرفی کردند.

در این مجلات مانند مرد روز محتوای مبتذل و مستجهن زیاد است و مخاطبان همیشگی خود را هم دارد. بخش بزرگی از محتوای تولید شده این صفحات زرد و لجنی، به زندگی غیراخلاقی و رسوایی‌های بازیگران و خوانندگان جوان پرداخته است. هرچقدر حاشیه زندگی یک فرد بیشتر باشد، فرصت برای ذهن مریض عوامل مجله بیشتر می‌شود تا زنان را درگیر مردان غیراخلاقی و فاسد کنند. بازیگران ترکیه‌ای و امریکایی که در سریال‌های امروزی به ستاره تبدیل شده‌اند، همین طور پله‌های ترقی در فساد و بی اخلاقی را طی کرده و به ستارهای پرطرفدار  تبدیل شده اند.

 زن برای مصرف باید نفهم و بی دست و پا باشد. فکر نکند و از نظر عقلی و مالی به مردان بیمار، هوسباز و پولدار وابسته باشد. زن را از میدان تعقل و خلاقیت و کسب درآمد بیرون رانده و به عروسکی بازاری تبدیل کرده اند. این محتوا به حدی بازنشر داده شد تا زن تصور کند رسالتش در زمین، نه مادر بودن که خوشگذرانی و لذت جویی است. زن نباید بیشتر از این بداند، این یک اصل است و زنان بسیاری خود را درگیر سطحی ترین امور کردند و به عروسک گردانان این بازی کثیف اجازه دادند بیشتر آنان را به سخره بگیرند.