روزنامه رسالت با طرح این سوال و با استناد به ارائه گزارش تفریغ بودجه از سوی رئیس دیوان محاسبات نوشت: مسئله تفریغ بودجه مهم‌تر از ارائه بودجه به مجلس است. بودجه یعنی پیش‌بینی درآمد و برآورد هزینه. وقتی رئیس‌جمهور بودجه را تسلیم مجلس می‌نماید در حقیقت سخن از یک پیش‌بینی و یک برآورد است.
میزان دانش کارشناسی دولت و اندازه مهارت مجریان اقتصادی کشور در صحت این «پیش‌بینی» و «برآورد» است. هر قدر درصد خطای این پیش‌بینی و برآورد به سمت صفر میل کند کارآمدی دولت در تدوین مدل ریاضی اداره اقتصاد کشور را واتاب می‌دهد.
نکته مهم در گزارش تفریغ بودجه 92 این است که با بررسی ماده واحده که مشتمل بر 277 بند و جزء می‌باشد نتایج زیر به دست آمده است.
1- 98 بند و جزء معادل 35 درصد احکام بودجه به طور کامل رعایت شده است.
2- 116 بند و جزء معادل 42 درصد احکام قانونی به طور کامل رعایت نشده است.
3- در 47 بند و جزء اهداف قانونگذار محقق نشده است.
4- 48 بند و جزء اصلا فاقد عملکرد بوده است.
محمدکاظم انبارلویی در این یادداشت می‌افزاید: وقتی 65 درصد بند و جزء احکام قانونی بودجه یا اجرا نمی‌شود یا اهداف قانونگذار محقق نمی‌شود و یا فاقد عملکرد است این سوال مطرح می‌شود چه فایده‌ای دارد که وقت دولت و مجلس بیش از 6 ماه صرف تدوین 277 بند و جزء در ماده واحده شود. آیا وقتی 65 درصد احکام بودجه مورد بی‌مهری مجریان دولت قرار می‌گیرد می‌توان آن را نشانه پایبندی به قانون دانست. وقتی 65 درصد احکام بودجه اجرا نمی‌شود یا غلط اجرا می‌شود چگونه می‌خواهیم به اهداف برنامه پنج‌ساله و چشم‌انداز بیست‌ساله برسیم. تفریغ 92 نشان می‌دهد مالیات بر ارزش افزوده را مودیان از مردم گرفته‌اند اما به خزانه واریز نمی‌کنند. به عنوان مثال 10 هزار میلیارد تومان مالیات بر ارزش افزوده را شرکت پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی از مردم گرفته اما حاضر نیست آن را به خزانه واریز کند. 
وی می‌افزاید: بزودی مجلس بررسی بودجه سال 94 را در صحن علنی آغاز می‌کند. اگر قرار باشد دولت 65 درصد احکام بودجه را اجرا نکند کما اینکه در سال‌های گذشته این طور بوده است چرا وقت گرانقیمت دولت و مجلس به بررسی بندها، جزءها و تبصره‌های ماده واحده صرف می شود و تاملی هم روی اعداد و ارقام جداول که اصل بودجه آنجاست نمی‌شود.
یکی از مواردی که دولت در اجرای بودجه 93 تخلف کرد، موضوع حذف یارانه ثروتمندان بود. وزیر اقتصاد همان اوایل سال گفته بود 10 میلیون ثروتمند شناسایی شده‌اند که به راحتی می‌توان یارانه آنها را حذف کرد. اگر یارانه 10 میلیون نفر حذف می‌شد، حداقل 5 هزار و 400 میلیون تومان صرفه‌جویی در مصارف به وجود می‌آمد و دولت می‌توانست این مبلغ را برای ایجاد اشتغال و تولید صرف کند و بخشی از رکود اقتصادی را مدیریت کند در حالی که تولید در سال 93 فقط 18 میلیارد تومان یارانه گرفت.
رسالت تصریح می‌کند: دولت در گرفتن مالیات تنبل است، کوتاهی‌هایی دارد که به عنوان نمونه از عدم واریز 10 هزار میلیارد تومان مالیات بر ارزش افزوده یک شرکت دولتی یاد کردیم. دولت وقتی از شرکت‌های تحت پوشش خود نمی‌تواند مالیات بگیرد چگونه می‌خواهد از شرکت‌های خصوصی و عمومی مالیات بگیرد. اداره کشور فقط با اخذ مالیات ممکن است خزانه خالی را باید با مالیات پر کرد. اگر نسبت مالیات به تولید ناخالص‌ها زیر ده درصد باشد، اگر قیمت نفت بالای صد دلار باشد، تحریمی هم وجود نداشته باشد، بزرگترین اقتصاددانان هم در راس مدیریت اقتصادی کشور باشند ره به جایی نخواهیم برد. بویژه آنکه اجرای 65 درصد احکام بودجه را هم  به طاق نسیان بکوبیم. آیا اینکه ما نتوانیم مالیات حقه را از یک شرکت دولتی سود ده بگیریم این هم به تحریم‌ها مربوط می‌شود؟